کتاب خون آشام های آشنا
معرفی کتاب خون آشام های آشنا
کتاب خونآشامهای آشنا نوشته آلبرت جی برنستاین است که با ترجمه فرخ بافنده منتشر شده است. این کتاب روایت کسانی است که هرگز باور نمیکنید به شما آسیب بزنند اما زندگیتان را نابود میکنند.
درباره کتاب خونآشامهای آشنا
خونآشامهای آشنا در نگاه اول بهتر از مردم عادی به نظر میرسند. آنها مثل کنت دراکولای رومانیایی باهوش، خوشذوق و جذاب هستند. شما از آنها خوشتان میآید، به آنها اعتماد میکنید و بیشتر از آنچه از دیگران انتظار دارید، از آنها توقع دارید. اما هر چه انتظار بیشتری پیدا میکنید، چیز کمتری نصیبتان میشود و دست آخر هم در دام آنها میافتید. شما آنها را به درون خانههایتان دعوت میکنید و اصلا هم نمیفهمید که چه اشتباهی مرتکب شدهاید. تازه وقتی به حقیقت وجودی آنها پی میبرید که در دل تاریکی ناپدید شدهاند و شما را با پیکری خشکیده، جای گزیدگی در گردن، کیفی خالی و شاید دلی شکسته رها کردهاند. حتی آن موقع هم با حیرت از خودتان میپرسید: «نمیدونم تقصیر اونهاس یا تقصیر خودم؟»
تقصیر آنهاست؛ همان خونآشامهای احساس.
این کتاب به شما کمک میکند آنها بشناسید و جلوی رفتارشان را بگیرید
خواندن کتاب خونآشامهای آشنا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کسانی که میخواهد یک زندگی شاد داشته باشند پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب خونآشامهای آشنا
خونآشامهای جامعهگریز معتاد به هیجان هستند. دلیل اینکه به این افراد جامعهگریز میگویند این نیست که آنها از اجتماعات بدشان میآید، بلکه به این خاطر است که به قوانین اجتماعی بیاعتنا هستند. این نوع خونآشامهای احساس عاشق مهمانیاند؛ همچنین عاشق مواد مخدر، بزن وبکوب و خلاصه هر چیز تحریککننده دیگر. درد، کسالت و خستگی بدتر از درد تیر چوبی است که در قلب خونآشامها فرو میرود. آنها از احساس ملال و خستگی متنفرند. تمام چیزی که این افراد از زندگی میخواهند این است: اوقات خوش، کارِ کم و ارضای آنی تکتک خواستههایشان.
از میان تمامی خونآشامهای آشنا، خونآشامهای جامعهگریز جذابترین، شورانگیزترین و بهترین مصاحبان هستند. دیگران خیلی راحت و سریع به آنها علاقهمند میشوند و به همان سرعت هم در چنگال آنها اسیر میگردند. این خونآشامها به جز لذت لحظهای چیز چندانی برای دادن به اطرافیان خود ندارند، ولی امان از آن لحظات! خونآشامهای جامعهگریز مثل بقیه انواع خونآشامها، شما را سر دوراهی میگذارند: آنها ماشینهای پرسرعت فِراری در خیابانهای پر از ماشین تویوتا هستند که برای سرعت و هیجان ساخته شدهاند. اگر انتظار دارید که آنها رانندههای قابل اعتمادی از آب درآیند، به احتمال زیاد حسابی سرخورده خواهید شد.
خونآشام آدام میپرسد: «چی شده، عزیزم؟»
چانههای اِلیز میلرزد. «آدام، چطور روت میشه اینو ازم بپرسی؟ به خیالت از نظر من اشکالی نداره که جلوی چشمهام همینطور با زنهای دیگه گپ بزنی؟»
آدام دستش را دور شانه الیز میاندازد، ولی او آن را پس میزند.
آدام میگوید: «عزیزم، اون فقط یه مهمونی بود و من یهکم سرم گرم شده بود. تازه من فقط چهار کلمه حرف زدم.»
«چهار کلمه بود که پنج دقیقه طول کشید؟»
«عزیز دلم، خودت خوب میدونی که من منظوری نداشتم. تو تنها کسی هستی که من دوست دارم ... تنها کس. دیگه تمومش کن، عزیزم. به من اطمینان داشته باش.»
بدون خونآشامهای جامعهگریز هیچ موسیقی محلی وجود نداشت. اگر فکر میکنید تنها افرادی که در مقابل افسون این خونآشامهای جامعهگریز آسیبپذیرند، آدمهای رمانتیک، سادهلوح و احساساتی هستند، پس معلوم میشود که هنوز هنر این خونآشامها را در موقع انجام مصاحبه کاری یا بازار گرمی ندیدهاید.
حجم
۸۶۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۴۲۲ صفحه
حجم
۸۶۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۷
تعداد صفحهها
۴۲۲ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب واقعا عالیه، چون با زبان تمثیل آدمای نسبتا سمی اطرافمون رو توصیف میکنه، معمولا کتابای روانشناسی خستهکننده هستن ولی این کتاب تا اینجایی که من خوندم خسته کننده نیست. درکل پیشنهاد میکنم بخونیدش چون اصلا حوصله تون سر
بهترین کتابی بود که تو عمرم خوندم واسه شناخت آدمهای اطرافمون عالیه
اگه تو زندگیتون با خودشیفته ها و انواع آدم سمی سر کار دارید حتما بخونید اگه سر کار ندارید باز هم بخوندیش چون ممکنه تو زندگی دچارش بشید این افراد خیلی دوستانه میان جلو طوری که به خودتون میگید همچین