دانلود و خرید کتاب همه دروغ می‌گویند ست استیونز دیویدویتس ترجمه شایان سادات
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب همه دروغ می‌گویند

کتاب همه دروغ می‌گویند

انتشارات:انتشارات خوب
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۱۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب همه دروغ می‌گویند

کتاب همه دروغ می‌گویند اثر استفنس داویدوویتز کارشناس کلان داده (Big Data) و دانش‌آموخته رشته فلسفه و اقتصاد از دانشگاه‌های استنفورد و هاروارد است.

 همه دروغ می‌گویند کتاب اول داویدوویتز است و تاکنون شهرت زیادی نصیب نویسنده‌اش کرده است.

درباره کتاب همه دروغ می‌گویند

حرف اصلی این کتاب این یک جمله است: «ما به همه دروغ می‌گوییم به جز جستجوگر گوگل». داویدوویتز در این کتاب درباره انبوه اطلاعاتی که شرکت‌ها بزرگ به ویژه گوگل از مردم جمع می‌کنند همان Big Data و کاربرد آنها در مطالعات جامعه‌شناسانه و روان‌شناسانه و شناسایی رفتارها و عادات جوامع مختلف صحبت می‌کند. 

او در این اثر به موضوع جالبی اشاره می‌کند و آن هم این است که ما ممکن است درباره موضوعی که ذهنمان را مشغول کرده مثلا یک دل‌پیچه شبانه به شریک زندگی‌مان چیزی نگوییم اما حتما به سراغ گوگل می‌رویم تا ببینیم دردمان ممکن است نشانه چه چیزی باشد.

ما ممکن است با اطرافیانمان صادق نباشیم اما از گوگل نمی‌توانیم چیزی را مخفی کنیم در نتیجه گوگل تبدیل به انبار بزرگی از داده‌های رفتاری انسان‌ها می‌شود که می‌توان در تحلیل‌های بزرگ علمی در رشته‌های مختلف از آنها استفاده کرد.

در این کتاب نویسنده برای اثبات این حرف خود، مثال‌ها، داستان‌ها و مصادیق گوناگون و جالبی می‌آورد که شنیدن و خواندشان برای همه به خصوص کاربران همیشگی اینترنت جذاب خواهد بود.

خواندن کتاب همه دروغ می‌گویند را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

تمامی کاربران اینترنت و استفاده‌کنندگان از فضای مجازی به ویژه کسانی که مایلند کوچکترین اطلاعات زندگی‌شان را از طریق جستجوگر گوگل پیدا کنند این اثر را بخوانند.

جملاتی از کتاب همه دروغ می‌گویند

اگر ۳۳ ساله باشید و چند سالی تنها و مجرد در مراسم شام شکرگزاری خانواده شرکت کنید، حتماً با موضوع انتخاب همسر روبه‌رو می‌شوید و هر کس نظری دربارهٔ آن خواهد داشت.

خواهرم می‌گوید: «ست یه زن خل‌وچل نیاز داره، درست مثل خودش.»

برادرم می‌گوید: «خل‌وچل تویی! یه دختر عاقل نیاز داره که اونو سر عقل بیاره.»

مادرم می‌گوید: «ست خل‌وچل نیست.»

پدرم می‌گوید: «پس، تو خلی! چون بی‌شک ست خل‌وچله!»

یک‌دفعه مادربزرگ خجالتی و کم‌حرفم که سر شام ساکت بوده است به حرف می‌آید. لهجه‌های نیویورکی و خشن قطع می‌شوند و همهٔ نگاه‌ها سمت پیرزن ریزاندامی برمی‌گردند که موهای کوتاه زرد و ته‌لهجهٔ اروپای شرقی دارد. او می‌گوید: «ست، تو به یه دختر خوب نیاز داری که زیاد خوشگل نباشه، ولی باهوش باشه، با مردم کنار بیاد، اجتماعی باشه تا بتونین یه کارهایی بکنین و بامزه باشه، چون تو هم بامزه‌ای.»

چرا خانوادهٔ من تا این حد به نظرات این پیرزن احترام می‌گذارد؟ چون مادربزرگ ۸۸ سالهٔ من از همهٔ آدم‌های پشت میز دنیادیده‌تر است. او ازدواج‌های متعددی را دیده است که بعضی موفق و بعضی ناموفق بوده‌اند. در طول این سال‌ها او ویژگی‌های لازم برای یک رابطهٔ موفق را کشف کرده است و سر میز شکرگزاری، مادربزرگم به بیشترین داده‌های ضروری در این زمینه دسترسی دارد؛ پس، مادربزرگ من یک دادهٔ بزرگ است.

من قصد دارم علوم داده‌ای را در این کتاب رمزگشایی کنم. خوشتان بیاید یا نه، داده روزبه‌روز در زندگی ما مهم‌تر می‌شود؛ نقش آن نیز مدام پررنگ‌تر خواهد شد. امروزه، بخش عمده‌ای از روزنامه‌ها به داده اختصاص یافته است؛ شرکت‌ها نیز تیم‌هایی دارند که کارشان فقط تحلیل داده است. سرمایه‌گذاران به این شرط میلیون‌ها دلار در اختیار استارتاپ‌ها می‌گذارند که آن‌ها داده‌های بیشتری را ذخیره کنند. حتی اگر هیچ‌وقت «رگرسیون» یا محاسبهٔ بازهٔ امن را یاد نگرفته باشید، باز هم با داده‌های زیادی روبه‌رو می‌شوید ـ در صفحاتی که می‌خوانید، در جلسات کاری که به آن‌ها می‌روید و در غیبت‌هایی که در آبدارخانهٔ شرکت می‌شنوید.

افراد بسیاری از این مسئله نگرانند؛ آن‌ها از اطلاعات می‌ترسند و به‌راحتی در جهان اعداد گیج‌وگم می‌شوند. آن‌ها فکر می‌کنند درک عددیِ جهان باید به اقلیت نوابغ با نیم‌کرهٔ چپِ غالب سپرده شود، نه همه و به محض این‌که با اعداد روبه‌رو می‌شوند، آماده‌اند به‌سرعت صفحه را ورق بزنند، جلسه را پایان دهند یا حرف را عوض کنند.

اما من ۱۰ سال در حوزهٔ تحلیل داده کار کرده‌ام و آن‌قدر خوش‌شانس بوده‌ام که با بسیاری از افراد برجسته در این زمینه همکاری داشته باشم. یکی از مهم‌ترین درس‌هایی که در این مدت آموختم این بود که علوم داده‌ایِ خوب آن‌قدرها که مردم فکر می‌کنند، پیچیده نیست؛ در واقع، بهترین شکل علوم داده‌ای بسیار غریزی و حسی است.

چه چیزی علوم داده‌ای را غریزی می‌کند؟ علوم داده‌ای اساساً مربوط به کشف الگوها و پیش‌بینی این است که چطور یک متغیر بر دیگری تأثیر می‌گذارد. همهٔ مردم در طول عمر خود این کار را می‌کنند.

برای مثال ببینید مادربزرگم چه نصیحتی به من کرد. او از داده‌های فراوان مربوط به روابط که برای نزدیک به یک قرن در مغزش انبار شده است، بهره برد ـ منظور همان داستان‌هایی است که از خانواده، دوستان و آشنایان خود شنیده است. او تحلیل خود را به روابطی محدود کرد که در آن مردها ویژگی‌هایی شبیه من دارند: حساس‌اند، بیشتر به انزوا و خلوت اهمیت می‌دهند و کمی شوخ‌طبع‌اند. سپس به خصوصیات کلیدی زنان توجه نشان داد؛ این‌که چقدر مهربان، چقدر باهوش و چقدر زیبا باشند. مادربزرگم ویژگی‌های چنین زنی را با خصوصیات کلیدی یک رابطه مربوط کرد و حدس زد که رابطه موفق خواهد بود یا نه و درنهایت نتایج به‌دست‌آمده را گزارش کرد. به عبارت دیگر او الگوها را مشاهده و پیش‌بینی کرد که یک متغیر چه تأثیری بر متغیر دیگر خواهد داشت. پس مادربزرگ من یک پژوهشگر داده‌ای است.

شما هم پژوهشگر داده‌ای هستید، مثلاً وقتی بچه بودید حواستان به این بود که وقتی گریه می‌کنید مادرتان بیشتر به شما توجه نشان می‌دهد؛ این همان علم داده‌ای است. وقتی بزرگ شدید متوجه شدید اگر زیادی غر بزنید، دیگران زیاد با شما نمی‌چرخند؛ این هم نوعی علم داده‌ای است. شما متوجه شدید اگر دیگران به شما توجه نکنند، غمگین و اندوهگین می‌شوید؛ وقتی اندوهگین هستید، جذابیت خود را از دست می‌دهید و وقتی جذاب نیستید دیگران حتی کمتر از قبل به شما نزدیک می‌شوند. همهٔ این‌ها فقط علوم داده‌ای‌اند و بس.


سید مهدی
۱۴۰۱/۱۰/۲۱

با خواندن این کتاب می‌توان ادعا کرد فرق بین «واقعیت» و «حقیقت» برای خواننده آشکارتر می‌شود. همچنین متوجه این حقیقت تلخ می‌شویم که گوگل ما را خوب می‌شناسد حتی بهتر از نزدیکان. منبع خوبی برای، آتش‌فشان ایده‌های تحقیق و جستجوی

- بیشتر
alireza
۱۴۰۰/۰۳/۱۳

این کتاب مربوط به داده‌های کلان(بیگ دیتا) هست و دید بسیار عالی رو برای پژوهش‌های آینده یک پژوهشگر می‌دهد. حتما بخوانید.

.sasan.
۱۴۰۰/۰۴/۳۱

اون چیزی که تصور میکردم نبود. ایده اصلی و جان کتاب در همون آغاز که در مورد مجموعه داده های حاصل از سرچ افراد در اینترنت هست توضیح داده شده که جالبه ولی در ادامه بیشتر مثال هایی برای تفهیم

- بیشتر
میکروسکوپ نشان داد یک قطره آب بسیار بیشتر از آن است که با چشم می‌بینیم. تلسکوپ نشان داد آسمان شب بسیار عظیم‌تر از آن است که با چشم می‌بینیم. حالا داده‌های دیجیتال به ما نشان می‌دهند جامعهٔ انسانی بسیار بیشتر از آن است که فکرش را می‌کردیم. شاید این میکروسکوپ یا تلسکوپ عصر ما باشد ـ چیزی که اکتشافات مهم و حتی انقلابی را ممکن می‌کند.
آبـــــان🍊
این روزها وقتی کسی می‌گوید مطالعه می‌کند، منظورش خواندن پست‌های فیس‌بوک است؛ ولی روزی روزگاری که چندان هم از ما دور نیست، مردم داستان و حتی کتاب می‌خواندند.
f.r
اعداد می‌توانند اعتیادآور باشند. ممکن است ما دچار وسواس اعداد شویم و مسائل مهم‌تر را از یاد ببریم.
f.r
عنوان این کتاب همه دروغ می‌گویند است؛ منظورم این است که افراد به دوستان، نظرسنجی‌ها و خودشان، دروغ می‌گویند تا ظاهر بهتری از خود نشان دهند. اما جهان نیز با ارائهٔ داده‌های اشتباه و گمراه‌کننده به ما دروغ می‌گوید. دنیا فارغ‌التحصیلان موفق هاروارد را بیشتر نشان می‌دهد و این کار را دربارهٔ دانشجویان دانشگاه پنسیلوانیا نمی‌کند؛ درنتیجه، ما گمان می‌کنیم رفتن به هاروارد به معنای مزیت و موفقیت بیشتر است.
Mina
جست‌وجو دربارهٔ «خودکشی» در ساعت ۱۲: ۳۶ بامداد به بیشترین حد خود می‌رسد و ساعت ۹ صبح در کمترین حد است که نشان می‌دهد افراد، جز من، صبح‌ها حال بهتری دارند.
Mina
زنی با شش دوست نزدیکش به مسافرت رفته است و همهٔ دوستانش دائم می‌گویند چقدر خوش می‌گذرد. زن پنهانی در گوگل می‌نویسد: احساس تنهایی هنگام دوری از همسر. مردی که همسر همان زن است، با شش دوست نزدیکش به مسافرت رفته است و پنهانی در گوگل می‌نویسد: نشانه‌های خیانت همسر.
شیدا
«زندگی انسان تنها یک بار اتفاق می‌افتد و دلیل این‌که نمی‌دانیم کدام تصمیمات ما خوب و کدام بدند این است که در هر نوبت فقط می‌توانیم یک تصمیم بگیریم؛ زندگی دوم، سوم یا چهارمی در کار نیست تا بتوانیم تصمیمات گوناگون را با هم مقایسه کنیم.»
monireh1457
ما گاهی افکار سانسورنشدهٔ خود را در گوگل می‌نویسیم بدون این‌که امیدی به یافتن راه‌حل داشته باشیم. در این موارد، پنجرهٔ جست‌وجو به‌عنوان یک اتاق اعتراف عمل می‌کند.
☆Nostalgia☆
قدرت داده‌های گوگل در این است که مردم چیزهایی را به این موتور جست‌وجوی غول‌آسا می‌گویند که شاید به هیچ فرد دیگری نگویند.
kia
پیتر تیل، یکی از سرمایه‌گذاران اولیهٔ فیس‌بوک، کتابی با عنوان صفر تا یک نوشته و در آن توضیح داده است که کسب‌وکارها براساس رازهای ویژه‌ای ساخته می‌شوند؛ رازی دربارهٔ طبیعت یا رازی دربارهٔ مردم. جف سیدر که در فصل سوم به او اشاره کردیم، به رازی پنهان پی برد که نشان می‌داد بطن چپ در قلب اسب می‌تواند عملکرد آن را پیش‌بینی کند. گوگل نیز این راز طبیعی را کشف کرد که لینک‌ها چه اطلاعات قدرتمندی دارند. تیل می‌گوید که رازهای مردم، «چیزهایی‌اند که مردم دربارهٔ خود نمی‌دانند یا چیزهایی که پنهان می‌کنند و نمی‌خواهند دیگران بدانند.»
f.r
وقتی فقط به چیزهایی تکیه می‌کنیم که شخصاً شنیده‌ایم یا تجربه کرده‌ایم، دربارهٔ جهان دچار اشتباه می‌شویم.
☆Nostalgia☆
پس اجازه دهید صادقانه بگویم، من مطمئنم جست‌وجوی گوگل مهم‌ترین منبع داده‌ای است که تاکنون دربارهٔ روان انسان جمع‌آوری شده است.
kia
یادتان باشد که هرگاه اوباما می‌گفت مردم باید بیشتر به مسلمانان احترام بگذارند، مخاطبان او فقط عصبانی‌تر می‌شدند. اما جست‌وجوهای گوگل به راهی اشاره می‌کنند که به واکنش خاص اوباما منجر شد. او گفت: «آمریکایی‌های مسلمان دوست، همسایه، همکار و قهرمان ورزشی ما هستند؛ آن‌ها مردان و زنانی در ارتش ما هستند که حاضرند در راه دفاع از کشور جان خود را فدا کنند.» پس از این جملهٔ خاص، برای نخستین بار کلمه‌ای که پس از «مسلمان» در جست‌وجوها ظاهر شد نه تروریست، افراطی و پناهجو، بلکه قهرمان و سپس سرباز بود. در واقع به‌مدت یک روز کامل، کلمهٔ قهرمان در صدر جست‌وجوها باقی ماند.
f.r
نت‌فلیکس نیز در آغاز فعالیت خود همین نکته را فراگرفت: این‌که به گفته‌های مردم توجه نکند و فقط ببیند آن‌ها در عمل چه کاری می‌کنند. در ابتدا شرکت به کاربران اجازه می‌داد فهرستی از فیلم‌هایی بسازند که مایل‌اند در آینده ببینند، اما فعلاً فرصت آن را ندارند. به‌این‌ترتیب، هرگاه که فرصت می‌شد نت‌فلیکس این فیلم‌ها را به آن‌ها یادآوری می‌کرد. اما نت‌فلیکس متوجه اطلاعات عجیبی شد. کاربران فهرست خود را پر از فیلم می‌کردند؛ اما چند روز بعد وقتی فیلم‌ها به آن‌ها یادآوری می‌شد روی آن کلیک نمی‌کردند. مشکل کجا بود؟ وقتی از کسی می‌پرسید مایل است در آینده چه فیلم‌هایی را ببیند، فیلم‌های روشن‌فکرانه و مستندهای سیاه و سفید مربوط به جنگ جهانی دوم یا شاید فیلم‌های خارجی و فوق‌العاده جدی را انتخاب کند؛ اما چند روز بعد، این فرد ترجیح می‌دهد همان فیلم‌های همیشگی را ببیند؛ کمدی‌های آبکی یا فیلم‌های عاشقانه. در واقع، مردم به خود دروغ می‌گویند.
f.r
نخست این‌که باید بپذیریم که شواهد روزافزون نشان می‌دهند جست‌وجوهای مربوط به فعالیت‌های مجرمانه در گوگل با خود فعالیت‌های مجرمانه مربوط‌اند. کریستین ماکلام، فلورا اور، جیهیون بک و ایچی‌رو کاواچی نشان داده‌اند که جست‌وجوهای مربوط به خودکشی در گوگل رابطهٔ معناداری با نرخ خودکشی در سطح ایالتی دارند؛ علاوه بر این من و ایوان سولتاس نشان داده‌ایم که جست‌وجوهای هفتگی اسلام‌هراسی مانند «من از مسلمانان متنفرم» یا «کشتن مسلمان‌ها»، با جرائم علیه مسلمانان در همان هفته متناسب است. اگر افراد زیادی جست‌وجو کنند و بگویند قصد انجام کار خاصی را دارند، درنهایت، افراد بیشتری آن کار را خواهند کرد.
f.r
پس داده‌های اینترنت به کسب‌وکارها نشان می‌دهند که از کدام مشتریان بپرهیزند و از کدامشان سوءاستفاده کنند؛ از سوی دیگر، به مصرف‌کنندگان هم کمک می‌کند بفهمند از کدام کسب‌وکارها بپرهیزند چون قصد سوءاستفاده دارند. تا امروز داده‌های بزرگ در نبرد مصرف‌کنندگان و سازمان‌ها به هر دو طرف کمک کرده‌اند؛ ما باید کاری کنیم این نبرد منصفانه باقی بماند.
f.r
هرچه بیشتر پژوهش می‌کردم بیشتر می‌فهمیدم که گوگل چه اطلاعات ارزشمندی به نسبتِ نظرسنجی‌ها دارد و این اطلاعات در چه زمینه‌های متنوعی، از جمله انتخابات، کاربرد دارند.
kia
اگزاویر آماتریان، یکی از تحلیلگران داده‌ایِ سابق در نت‌فلیکس، می‌گوید: «الگوریتم‌ها شما را بهتر از خودتان می‌شناسند.»
f.r
زاکربرگ به یک راز قدرتمند پی برد: شاید مردم ادعا کنند خشمگین و ناراحت‌اند و شاید ادعا کنند چیزی زشت و ناپسند است؛ اما باز هم روی آن کلیک می‌کنند. زاکربرگ یک چیز دیگر را نیز فهمید: این‌که مردم و حتی دانشجویان هاروارد ادعا می‌کنند جدی و مسئول‌اند و به حریم خصوصی دیگران احترام می‌گذارند، اما همهٔ آن‌ها از امتیاز دادن به چهرهٔ دیگران لذت می‌برند. تعداد بازدیدها و آرا همین را نشان می‌داد. کمی بعد ـ چون فیس‌مش بیش‌ازحد جنجالی شده بود ـ زاکربرگ از دانش خود دربارهٔ این‌که مردم به فهمیدن جزئیات بی‌ارزش زندگی دیگران علاقه دارند استفاده کرد و با کمک آن موفق‌ترین شرکت نسل خودش را به وجود آورد.
f.r
در زمان رکود، افرادی که این موارد را گزارش می‌کنند (معلمان یا مأموران پلیس) و افرادی که این موارد را بررسی می‌کنند (مددکاران اجتماعی) خود دچار بیکاری شده‌اند و از محیط کار دورند. حتی مواردی وجود داشت که وقتی افراد در زمان بحران اقتصادی قصد گزارش کودک‌آزاری داشتند، با انتظار طولانی پشت تلفن روبه‌رو و درنهایت، منصرف می‌شدند. درواقع، شواهدی از منبعی جز گوگل نیز در دسترس است که نشان می‌دهند کودک‌آزاری در زمان بحران افزایش داشته است. هنگامی که کودکی بر اثر آزار یا بی‌توجهی جان خود را از دست می‌دهد، این مورد باید گزارش شود. این موارد با این‌که معدودند، در ایالت‌هایی افزایش یافتند که بیشترین آسیب را از بحران اقتصادی دیده بودند.
f.r

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

حجم

۱٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۲۴۸ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان