کتاب غلبه بر شیطان
معرفی کتاب غلبه بر شیطان
کتاب غلبه بر شیطان یکی از بهترین کتابهای خودیاری از مهمترین فیلسوف موفقیت، ناپلئون هیل است. این کتاب را با ترجمهی پوپک گلبالا در اختیار دارید.
دربارهی کتاب غلبه بر شیطان
ناپلئون هیل در کتاب غلبه بر شیطان، یکی از راههای خروج از بحران و حرکت به سمت موفقیت را نوشته است. او در این کتاب الهامبخش، گفتگویی میان خود و شیطان یا همان نیمهی تاریک وجود ترتیب داده است و راهی برای موفقیت پیدا کرده است. او از ریشهی استعدادهای بشری نوشته است و راهی را برای غلبه بر موانعی که باعث میشوند انسان به اهداف شخصیاش نرسد، معرفی کرده است. او این موانع را ترس، تعلل، خشم و حسادت میداند و سپس هفت اصل نیکی را آشکار میکند تا به وسیلهی آن موانع را از سر راه برداریم.
کتاب غلبه بر شیطان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به مطالعه کتابهای موفقیت و خودیاری از خواندن کتاب غلبه بر شیطان لذت میبرند.
دربارهی ناپلئون هیل
ناپلئون هیل در ۲۶ اکتبر ۱۸۸۳ در ویرجینیا متولد شد. خانهی آنها یک اتاق بیشتر نداشت و همیشه کثیف بود. ناپلئون از سن سیزدهسالگی به نوشتن برای روزنامهها روی آورد و نام گزارشگر کوهستان را برای خودش انتخاب کرد. او سعی کرد با پولی که از این راه به دست میآورد، خرج تحصیلش را بپردازد. با همین کار توانست وارد دانشگاه حقوق شود، اما از پس هزینههای برنیامد و آن را نیمهکاره، رها کرد. ناپلئون هیل استعداد خوبی در نوشتن داشت، به همین دلیل کار مصاحبه با افراد مشهور را به او سپرده بودند. نتیجهی سالها تلاش و کار او تبدیل به کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید شد که بیش از ۱۰۰ میلیون نسخه از آن تا کنون فروش رفته است. از میان آثار دیگر ناپلئون هیل میتوان به قوانین موفقیت و دینامیت مغزی را نام برد.
ناپلئون هیل از سال ۱۹۳۳ تا سال ۱۹۳۵ مشاور «فرانکلین روزولت» رئیسجمهور آمریکا بود. او در ۸ نوامبر ۱۹۷۰ از دنیا رفت.
بخشی از کتاب غلبه بر شیطان
دوباره دچار «آشوب» درونی شدم. خوشبخت نبودم. هر روز بیش از پیش برایم آشکار میشد که هیچ میزانی از پول خوشبختم نمیکند.
چند سال پیش میتوانستم این را دربارهٔ خودم بنویسم. اما وقتی اقدام به این کار کردم با ترک موقعیتی که بهرغم مناسب بودنش ازلحاظ مالی در راستای خواست شخصیام نبود، درهای جدیدی به رویم گشوده شد. این حرکت به بهترین تصمیم زندگی حرفهای من تبدیل شد. آیا زمانی را در زندگی بهیاد میآورید که تصمیم سختی در زندگیتان گرفته باشید... اما بدانید تصمیمی درست گرفتهاید حتی اگر دیگران شما را زیر سؤال ببرند؟
اواخر پاییز سال ۱۹۲۳ بود که خودم را مستأصل در کلمبیای اوهایو یافتم، بیهیچ سرمایه و بدتر از آن بیهیچ طرح و نقشهای که بتوانم از طریق آن راهی برای حل مشکلاتم پیدا کنم. این اولین بار در زندگیام بود که بهخاطر نداشتن سرمایه کاملاً مستأصل شده بودم.
پیشاز این، بارها ازلحاظ مالی دچار مضیقه شده بودم، اما هیچگاه به حدی نبود که برای نیازهای اصلیام به مشکل برخورم. از این تجربه حیرتزده شدم. هیچ نمیدانستم چهکار میتوانم یا باید بکنم.
به هزاران طرح و برنامه در ذهنم فکر کرده بودم بلکه بتوانم از طریق آنها مشکلم را حل کنم، اما همهٔ آنها را بهدلیل اینکه غیرعملی یا غیرقابلدسترس بودند از ذهنم بیرون میکردم. احساس کسی را داشتم که در جنگلی بدون قطبنما رها شده. هر تلاشی که برای باز کردن راهم انجام میدادم به جای اولم برمیگرداند.
نزدیک به دو ماه بدترین درد بشر را تجربه کردم: سردرگمی. به هفده اصل موفقیت فردی واقف بودم اما آنچه که نمیدانستم این بود که چگونه از آنها استفاده کنم! بیآنکه بدانم در حال مواجهه با یکی از آن موقعیتهای اضطراری زندگی بودم که آقای کارنگی گفته بود انسان گاهی ازطریق آن «خود دیگر» ش را کشف میکند.
درماندگیام چنان عظیم بود که هرگز به ذهنم خطور نمیکرد بنشینم و دلایل آن را بررسی کنم و در پی چاره باشم.
«بدترین درد بشر: سردرگمی»
آیا هرگز بر اثر سردرگمی زمینگیر شدهاید؟ این نخستین نقطهٔ عطف مهم زندگی ناپلئون هیل بود. شغل عوض کردنهای دائمی، دنبال کردن رضایتمندی و زندگی حرفهای ایدهآلش مانند بسیاری از مردم امروز است... مردمی که با پیگیری شغل و زندگی بهدنبال رضایتمندی هستند. مخمصهٔ هیل، به اقرار خودش، خودکرده بود. ولی او خود را در همان شرایطی میدید که امروزه کسی که دچار مضیقهٔ اقتصادی است میبیند. هیل از این شکست مقطعی بهره برد و از آن به مثابهٔ مهمیزی برای واداشتن خود به تفکر و تحلیل، یعنی یافتن «خود دیگر» ش سود جست. اگر شما نیز گرفتار شرایط بد اقتصادی هستید، میتوانید از آن همچون اهرم و انگیزهای برای یافتن «خود دیگر» تان سود جویید.
حجم
۲۰۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۲۰۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
نظرات کاربران
مرسی از شما برای این کتاب امروز دنبال این کتاب بودمم در شهر کتاب گیرم نیومد الان دیدمش کلی خوشحال شدم جالبه بدونین این کتاب 72 سال مخفی نگه داشته میشده خودتون به ارزش ابن کتاب پی ببرین
بی نظیر
کتاب بینهایت خوب به شما توصیه می کنم این کتاب را بخوانید واقعاا عالی لست حرف ندارد
من کتابهای زیادی خوانده ام خصوصا ازنویسندگانی ماندناپلئن هیل ودیل کارنگی و اندروکارنگی و اثرمرکب وغیره ولی اصلایاخیلی کم وبندرت رمان میخوانم زیرامعتقدم وقتم را صرف تراوشات ذهن یک نویسنده ویک قصه وداستانی میکنم که وجودخارجی نداشته وبهره ای برای