کتاب قارچ غولآسا
معرفی کتاب قارچ غولآسا
کتاب قارچ غولآسا داستانی خواندنی و بامزه از دو خرگوش کوچولو است. قارچ غولآسا را جاناکی سوریاراچی نوشته و پروانه بیات به فارسی ترجمه کرده است.
دربارهی کتاب قارچ غولآسا
کتاب قارچ غولآسا داستان زیبا و بامزهی خرگوش کوچولویی به نام اسکیپی و برادرش است. برادر اسکیپی که از او کوچکتر است حسابی گرسنه شده و شروع به گریه کرده است. اسکیپی که میخواهد برادرش را آرام کند برای پیدا کردن غذا بیرون میرود اما هیچ خوراکی پیدا نمیکند. او حتی به سراغ دوستانش هم میرود و از آنها خواهش میکند تا به او غذا بدهند اما هیچکس به او توجهی نمیکند. اسکیپی که خیلی ناراحت شده است شروع به گریه میکند ناگهان چشمش به قارچی میافتد و فکری به سرش میزند...
جاناکی سوریاراچی در داستان زیبای قارچ غولآسا از مفاهیمی مانند محبت، دوستی و بخشش صحبت میکند. او به کودکان یاد میدهد که ممکن است در دنیایی زندگی کنند که کسی به کسی توجهی ندارد و کمکی نمیکند اما با محبت و مهربانی میتوان همهچیز را تغییر داد.
کتاب قارچ غولآسا را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کودکان از خواندن داستان زیبای قارچ غولآسا لذت میبرند.
بخشی از کتاب قارچ غولآسا
روزی بود و روزگاری. خرگوشی بود به نام اسکیپی، که با برادر کوچکش در لانهای زندگی میکردند. یک روز که آن ها توی لانهشان صبحانهای نداشتند که بخورند، برادر کوچولوی گرسنه شروع کرد به گریه کردن. اسکیپی برای برادرش خیلی ناراحت شد و رفت تا غذایی برای خوردن پیدا کند. او همه جای جنگل را گشت، اما چیزی پیدا نکرد که به برادرش بدهد، و از گرسنگی برادرش آن قدر غمگین شده بود که میخواست گریه کند.
خرگوش کوچولو فکری به سرش زد: «باید از دوستانم بخواهم که به من خوراکی بدهند. با این فکر، او رفت تا دوستانش را پیدا کند»
اسکیپی به آن ها گفت: «دوستان عزیزم، برادر کوچولوی من خیلی گرسنه است و گریه می کند. من گشتم و گشتم، اما چیزی برای او پیدا نکردم. لطف می کنید کمی از غذایتان بدهید تا او بخورد؟»
او از همە دوستانش خواهش کرد، اما هیچ کس به او چیزی نداد، حتی کمی خرده نان یا حتی برگ خشک شدە هویج.
حجم
۴٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۸ صفحه
حجم
۴٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۱۸ صفحه