دانلود و خرید کتاب سفر امامین علیهماالسلام به دمشق: ماجرای سفر امام باقر و امام صادق علیهماالسلام به سوریه محمدرضا انصاری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب سفر امامین علیهماالسلام به دمشق: ماجرای سفر امام باقر و امام صادق علیهماالسلام به سوریه اثر محمدرضا انصاری

کتاب سفر امامین علیهماالسلام به دمشق: ماجرای سفر امام باقر و امام صادق علیهماالسلام به سوریه

معرفی کتاب سفر امامین علیهماالسلام به دمشق: ماجرای سفر امام باقر و امام صادق علیهماالسلام به سوریه

محمدرضا انصاری( -۱۳۶۶)، پژوهشگر دینی است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «اتفاقاتی که بین هشام و امامان معصوم علیهم‌السلام افتاد در دو شهر مکه و دمشق بود. مکه به عنوان قبله و مجتمع مسلمانان، جایی بود که از یک سو امامان برای زیارت خانه خدا به آنجا آمدند و از سوی دیگر هشام با ادعای خلافت مجبور شد به آنجا سفر کند و خود را نشان دهد و در آن اجتماعِ عظیمِ حجاج ماجراها و برخوردها به وقوع پیوست. قسمت دوم ماجرا در شهر دمشق اتفاق افتاد که مرکز حکومت بنی‌امیه بود و هشام به عنوان قدرت‌نمایی، امامین علیهماالسلام را به آنجا احضار کرد. بنای شهر دمشق به هزاره سوم قبل از میلاد باز می‌گردد و این شهر به عنوان یکی از قدیمی‌ترین پایتخت‌های دنیا شناخته شده و در طول پنج هزار سال پایتخت دولت‌های مختلف بوده است. در سال ۱۴ قمری (۶۳۵ میلادی) شهر دمشق فتح شد و با توجه به بُعد مسافت و دور بودن از سه مرکز دینی یعنی مکه و مدینه و کوفه، غاصبینِ خلافت بلافاصله آن شهر را پایگاه اصلی مقابله با اهل بیت علیهم‌السلام قرار دادند. در چنین شرایطی که شهر دمشق مرکز قدرت دشمنان اهل بیت علیهم‌السلام بود امامین علیهماالسلام توانستند در این حضور اجباری و تبعید گونه، قدرت معنوی خود را هم در برابر خلیفه غاصب و هم در برابر مسلمانان به خواب رفته از ظلم سقیفه و هم در برابر مسیحیان نشان دهند. این بیداری مردم دمشق آن قدر شدید بود که مسیحی و مسلمان ـ در اثر ماجراهای به وجود آمده ـ گِرداگرد دو امام بزرگوار حلقه زده بودند و هشام خلافت خود را در خطر می‌دید! برای همین بلافاصله دستور بازگشت ایشان به مدینه را داد».

نظرات کاربران

فطرس
۱۳۹۸/۰۸/۲۲

متشکرم ازاینکه این کتاب راآوردین

کاربر ۲۹۵۷۷۹۵
۱۴۰۰/۰۳/۱۷

چند واقعه از امامین علیهما السلام رو به شیرینی در عین حال مستند نقل میکند .

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۱۱)
«اللهم عجل لولیک الفرج»
F313
او با رواج لعن و سَبّ علنی نسبت به ساحت مقدس علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام و قتل اصحاب و شیعیان آن حضرت، شستشوی مغزی مردم را آغاز کرد
F313
یکی از شاعران معروف به نام «فرزدق» که آنجا حضور داشت، با مشاهده اظهارِ بی‌اطلاعیِ دروغینِ هشام، بلافاصله شعری با مضامینی بلند درباره امام زین العابدین علیه‌السلام سرود و در مقابل هشام و یارانش خواند
F313
ابوبکر و عمر در همان روزهای غصب خلافت به ابوسفیان و نسل او وعده مشارکت در حکومتشان را داده بودند، و در همین راستا عمر بن خطاب در اولین اقدام معاویه را به عنوان نماینده به دمشق فرستاد.
F313
در میان مردم کسانی هستند که ادعای ولایت ما را دارند، اما دشمنان ما را نیز دوست دارند و همنشین و یار آنها هستند!
F313
امام تیر را در کمان گذاشت و کشید و رها کرد. در مقابل چشمان حاضرین، تیر دقیقا به وسط تابلوی نشانه خورد و همه را در حیرت فرو برد! سپس حضرت تیر دیگری گرفت و پرتاب کرد و این تیر هم مانند قبلی به قدری دقیق به سمت وسط هدف نشانه‌گیری شد که با شکافتن چوبِ تیرِ قبلی بر دنباله آن ثابت ماند!! آنگاه امام باقر علیه‌السلام در مقابل چشمان متعجب سرداران هشام، نُه تیر دیگر پرتاب کرد که هر کدام مستقیم به هدف می‌خورد و تیر قبلی را می‌شکافت؛ به گونه‌ای که یازده تیر همچون ستونی افقی در هوا معلق مانده بودند، و چنین صحنه‌ای حتی از ماهرترین تیراندازان انتظار نمی‌رفت! پشیمانی هشام از پیشنهاد تیراندازی هشام که گمان نداشت با چنین منظره‌ای روبرو شود مضطرب شد به گونه‌ای نمی‌توانست بر جای خود آرام گیرد.
F313
فرزدق شعر طولانی خود را ـ که شامل ۴۲ بیت بود ـ به پایان برد و هشام با عصبانیت از او پرسید: «چرا مانند این درباره ما نگفته‌ای» ؟ پاسخ داد: «پدر بزرگی مانند پدر بزرگ او و پدری مانند پدر او و مادری مانند مادر او بیاور تا برای تو نیز همانند این اشعار را بگویم» !!
F313
هشام به حج آمد و پس از طواف به سمت حجر الاسود رفت تا آن را زیارت کند، اما از شدت ازدحامِ جمعیت نتوانست نزدیک شود. او و یارانش در گوشه‌ای از مسجد الحرام نشستند؛ و بعد از لحظاتی دیدند امام سجاد علیه‌السلام وارد شد و پس از طواف به سمت حجر الاسود رفت. با نزدیک شدن حضرت مردم احترام کرده و کناری رفتند، و امام به راحتی حجر الاسود را زیارت کرد. هشام با دیدن این منظره بسیار عصبانی شد، زیرا مردم به او که پسر و برادر خلیفه بود اجازه زیارت حجر الاسود را ندادند، اما برای امام سجاد علیه‌السلام راه باز کردند! اطرافیان هشام که هر دو صحنه را دیده بودند با تعجب از هشام درباره حضرت سؤال کردند و او با بی‌اعتنایی پاسخ داد: من این مرد را نمی‌شناسم!!
F313
نافع سؤال دیگری پرسید و گفت: معنای سخن خداوند چیست که می‌فرماید: «اَوَلَم یرَ الَّذینَ کفَروا اَنَّ السَّماواتِ وَ الاَرضَ کانَتا رَتقا فَفَتَقناهُما وَ جَعَلنا مِنَ الماءِ کلَّ شَی‌ءٍ حَیٍّ اَفَلایؤمِنون»: «آیا کسانی که کافر شدند نمی‌بینند که هم آسمان‌ها و هم زمین پیوسته بود و ما آنها را گشودیم، و هر چیز زنده‌ای را از آب قرار دادیم. آیا ایمان نمی‌آورند؟». امام باقر علیه‌السلام در پاسخ او ارتباط آیه را با روز هبوط حضرت آدم علیه‌السلام به زمین بیان کرد و فرمود: هنگامی که خداوند آدم را به زمین نازل کرد آسمان‌ها به هم پیوسته بود و نمی‌بارید. زمین نیز به هم پیوسته بود و چیزی نمی‌رویید. وقتی پروردگار توبه آدم را پذیرفت به آسمان دستور داد به وسیله ابرها از هم شکافته شود و باران را بر زمین فرو ریزد. سپس به زمین دستور داد درخت‌ها را برویاند و میوه‌ها بر آنها پدید آید و نهرها نیز سرازیر شوند. معنای بسته بودن آسمان و زمین و گشوده شدن آنها این است.
F313
عمر بن خطاب در اولین اقدام معاویه را به عنوان نماینده به دمشق فرستاد.
shariaty

حجم

۳۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

حجم

۳۹٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

قیمت:
۱۶,۰۰۰
تومان