دانلود رایگان کتاب افسوس! آب! خاطراتِ تشنگی سوخته‌‌لبان شهر محبت محمدرضا انصاری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب افسوس! آب! خاطراتِ تشنگی سوخته‌‌لبان شهر محبت

کتاب افسوس! آب! خاطراتِ تشنگی سوخته‌‌لبان شهر محبت

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب افسوس! آب! خاطراتِ تشنگی سوخته‌‌لبان شهر محبت

محمـد رضـا انصـاری(۱۳۶۶-) پژوهشگر دینی است. در بخشی از این کتاب آمده است: «...در کربلا برای بدست آوردن آب، تلاش‌های فداکارانه‌‌ای انجام شد. از اقدامات امام حسین علیه‌‌السلام برای آب این بود که حضرت علی اکبر را با بیست نفر به شریعه فرات فرستاد. این در حالی بود که کثرت موکلین بر فرات راه هر نفوذی را بسته بود، و تاختن به قلب چنان لشکری به قیمت جان تمام می‌‌شد و کاری خطرناک به حساب می‌‌آمد. آنان به همراه فرزند ارشد امام حسین علیه‌‌السلام با شجاعت تمام وارد مبارزه شدند، و بالاخره مشک‌های پر از آب را به خیمه‌‌ها آوردند، و مقابل امام حسین علیه‌‌السلام بر زمین گذاردند. امام حسین علیه‌‌السلام فرمود: ای اصحاب باوفای من، این آب آخرین توشه شما از آب دنیاست. از این آب بنوشید، وضو بگیرید، غسل کنید و لباس‌هایتان را نیز بشوئید که این لباس‌ها کفن‌های شما است...»
السلام علیک یاقمربنی هاشم
۱۳۹۷/۰۶/۰۴

عالی👉💜

f_altaha
۱۳۹۷/۰۴/۰۴

خوب بود از دیدگاه های مختلف به مسئله نگاه ڪرده بود که شاید ما بعضی از دیدگاه ها رو در نظر نمیگرفتیم. به امید روزی که روضه ی عطش را از لبان مولایمان بشنویم

محمد
۱۳۹۶/۰۹/۲۴

خوب بود.

عبدالغنی بلوچزهی
۱۳۹۵/۰۷/۰۷

کتاب بسیارخوبیه حتما بخوانید

ای مشک! مریز آبرویم بر باد مده تو آرزویم ای مشک! سیراب ز آب خوشگواری اما ز حرم خبر نداری ای مشک! اگر چه عرصه تنگ است بی‌آب روم به‌خیمه ننگ‌است
السلام علیک یاقمربنی هاشم
امام حسین علیه‌السلام فرمود: ای اصحاب باوفای من، این آب آخرین توشه شما از آب دنیاست. از این آب بنوشید، وضو بگیرید، غسل کنید و لباسهایتان را نیز بشوئید که این لباسها کفنهای شما است.
السلام علیک یاقمربنی هاشم
هنگام شهادت حضرت عباس، امام حسین علیه‌السلام خواست بدن او را به خیمه ببرد اما آنحضرت عرضه داشت: ای برادر، مرا به کجا می‌بری؟ امام حسین علیه‌السلام جواب داد: به خیمه. حضرت ابوالفضل گفت: برادر عزیزتر از جانم، تو را به جدت رسول‌اللّه‌ قسم می‌دهم مرا به خیمه‌گاه مبری و بگذاری بدنم همینجا بماند. امام حسین علیه‌السلام سؤال کرد: برای چه؟ حضرت جواب داد: من از دخترت سکینه خجالت می‌کشم، چون وعده آب به او دادم ولی نتوانستم وفا کنم. و اینچنین سقای کربلا در راه سیراب کردن جگرسوخته‌گان آل‌الله خود را فدا کرد و با لب تشنه شربت شهادت نوشید.
السلام علیک یاقمربنی هاشم
آب بُد مهریه زهرا . . . و خشکید از عطش بوستانش . . . در کنارِ جویبار کربلا
السلام علیک یاقمربنی هاشم
به یاد تشنگی برادرش حسین علیه‌السلام افتاد و زیر لب زمزمه کرد: «بخدا قسم از این آب نمی‌نوشم، برای اینکه مولا و آقای من حسین تشنه است. او تشنه است و تو ای عباس می‌خواهی آب بنوشی؟! ابدا. این کار در دین تو نیست».
السلام علیک یاقمربنی هاشم
آن روز، عطش، قیامتی بر پا کرد غوغای دگر به ظهر عاشورا کرد مظلومیت حسین را اصغر او با خون گلوی خویشتن امضا کرد
السلام علیک یاقمربنی هاشم
حضرت سکینه افسار اسب بابا را گرفت و گفت: «بابا! از عمویم عباس خبر داری؟ او به ما وعده آب داد! چرا دیر کرده است!؟ تابحال ندیده بودم خلاف وعده کند!؟ نکند ما کودکان جگر سوخته را از یاد برده باشد!؟ یا هنوز با دشمنت جنگ می‌کند»؟ امام حسین علیه‌السلام در حالیکه گریه می‌کرد فرمود: دخترم، عمویت را کشتند و او اینک در بهشت است. حضرت زینب تا حرفهای برادر را شنید فریاد زد: «برادرم عباس، تو رفتی و کمرم شکست ...».
السلام علیک یاقمربنی هاشم
پسر که خواست بار دیگر دل پدر را آرام کند از میان خاک و خون فریاد زد: «پدرجان، جدم پیامبر به من جرعه‌ای آب داد که بعد از آن تشنه نخواهم شد». بعد فرمود: جدم می‌فرماید: «حسینم، عجله کن که جرعه‌ای برای تو نگه داشته‌ایم».
السلام علیک یاقمربنی هاشم
همچو آب زندگی بودی فراتا پیش ازین خوشگوار و باصفا و سرد و شیرین، ای فرات از چه پوشیدی تو اینک جامه سوگ و عزا تیره گشتی و نداری حال پیشین، ای فرات
السلام علیک یاقمربنی هاشم
آنگاه که حضرت سکینه کنار بدن امام حسین علیه‌السلام آمد و با بدن بی‌سر آن حضرت روبرو شد و او را به آغوش گرفت این سفارش را از حلقوم بریده شنید: شیعَتی مَهْما شَرِبْتُمْ ماءَ عَذْبٍ فَاذْکرونی اَوْ سَمِعْتُمْ بِشَهیدٍ اَوْ غَریبٍ فَانْدُبونی لَیتَکمْ فی یوْمِ عاشورا جَمیعا تَنْظُرونی کیفَ اَسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبَوْا اَنْ یرْحَمونی ای شیعیان من، هر گاه آب گوارا نوشیدید یاد من باشید. هر غریبی یا شهیدی را دیدید برای من گریه کنید. ای کاش روز عاشورا همه بودید و می‌دیدید که من چگونه برای کودکم آب می‌طلبیدم و به کودک من رحم نکردند.
السلام علیک یاقمربنی هاشم
آنحضرت در لحظاتی که بر زمین افتاده بود و قدرت بلند شدن نداشت، می‌فرمود: کجائی ای پدر؟ کجائی ای مادر؟ کجائی عباسم؟ کجائی اکبرم؟ بیدار شوید که به خیمه‌ها حمله کردند. خدایا تو شاهد باش که نوه پیامبر را در حال تشنگی کشتند. خدایا تو گواه باش که پسر وصی رسول خدا را شهید کردند.
السلام علیک یاقمربنی هاشم

حجم

۶۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۷۹ صفحه

حجم

۶۳٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۳

تعداد صفحه‌ها

۷۹ صفحه

قیمت:
رایگان