کتاب خانم! فردا کوچ است
معرفی کتاب خانم! فردا کوچ است
کتاب خانم! فردا کوچ است را رسول جعفریان و کیانوش کیانی هفت لنگ گردآوری کردهاند. این کتاب سفرنامهی سکینه سلطان (وقارالدوله) است.
درباره کتاب خانم! فردا کوچ است
سفرنامهها منابع ارزشمند اطلاعات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هستند که زمان و مکان جغرافیایی خاصی را به روشنی پیش چشم مخاطب میگذارند. اهمیت سفرنامهها بر اساس دانش، جهانبینی و تخصص سفرنامهنویسها روشن میشود. از گزارشهای موجود چنین برمیآید که اندکی از سفرنامههای ایرانی را زنان نوشتهاند. موضوعی که از تأخیر در سوادآموزی آنها حکایت دارد. همین تعداد معدود و محدود سفرنامهها هم عمدتاً توسط همسران پادشاهان یا خوانین و صاحبمنصبان و به طور کلی طبقات بالای اجتماعی نوشته شدهاند. سفرنامههای وقارالدوله (سکینهسلطان) و بیبی مریم بختیاری نمونههایی از این دست است.
خواندن کتاب خانم! فردا کوچ است را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به تاریخ و سفرنامه پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب خانم! فردا کوچ است
(پنجشنبه، سیزده جمادیالثانیه، منزل یازدهم. صبح چهار ساعت از دسته گذشته، وارد کنگاور شدیم. کوچه و بازار، همه چیز دارد. جای خوبی است. راه دیشب هم همه صاف بود. مهتاب شب سیزدهم معرکه میکرد. حیف؛ کسانی که باید همراه باشند، نیستند که این شبهای مهتاب را زنده کنند. انشاءالله قسمت همه بشود این سفر را بیایند و به سلامتی این شبها را ببینند. اینجاها از طهران ارزانتر است. هیچ چیز چندان گران نیست اما خانه چقدر گران است. این صاحبخانهها چقدر پول میگیرند. شنیدم که پستخانه دارد. فرستادم ببینم اگر میشود یک کاغذی بدهم. میگویند پست، دیروز رفته. کرایهٔ زیاد بدهید تا کاغذ را نگاه بداریم، روزِ بیست بدهیم. من هم دادم به امید خدا. یا میدهند یا که پول گرفتهاند و کاغذ را هم نخواهند داد. الان حاجی عباس آمده، میگوید از کرمانشاهان به آخر خاک عرب و عجم خیلی راهدزد، زوارها را لخت کرده. زیاد وحشت کردم. خدا همه را محافظت فرماید انشاءالله. همانا دزد نزند به خوبی بگذریم. حاکم کنگاور ساری اصلان پسر ساری اصلان قدیم است. نگذاشت چاروادار شب بار کند. صبح حرکت کردیم.
جمعه، چهاردهم جمادیالثانیه، منزل دوازدهم. صبح سوار شده به راه افتادیم. از کوچه باغات زیاد گذشتیم تا به صحرا افتادیم. راهها خیلی باصفا بود. این راه امروز خیلی شباهت به راه جاجرود داشت. سه ساعت که راه رفتیم، یک چشمهٔ آبی بود. آن آب کمکم صحرا را شبیه به صحرای لار کرده، چند جا قرهچادریها چادر زده بودند. یک سربالایی، سرپایینی هم داشت ولی راه خوبی بود. تا شش ساعت از دسته گذشته، به باغات صحنه رسیدیم. صحنه باغ اشجار زیاد دارد. چشمه و آب زیاد دارد. یک رودخانهٔ بزرگ هم دارد.
حجم
۳۹۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۵ صفحه
حجم
۳۹۲٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۵ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب سفرنامه همسر ناصرالدین شاه به مکه پس ازترور شاه در سال ۱۲۷۸ هجری شمسی می باشد من از خواندنش و حال هوای انموقع لذت بردم البته اینقدر دوله و سلطنه داره که آدم قاطی میکنه. توصیه میکنم ابتدا
از خواندنش لذت بردم.
حقیقتا نمونه نباید تا ابتدای شروع کتاب باشه! کل نمونه مقدمه و توضیحات ویراستار بود. چطور باید تصمیم بگیریم از نثر و مضمون کتاب خوشمون میاد یا نه، اصلا به دل میشینه یا نه، که تصمیم بگیریم کتاب رو بخریم؟؟
سفرنامه همسر ناصرالدین شاه است که به مدت یک سال و اندی در سفر به عتبات و حج به سر میبرد. در حد خودش لاکچری سفر میکند و همه چی برایش مهیاست. در آخر هم میاورد که هزینه سفر هرنفر
کتاب "چادر کردیم رفتیم تماشا" از همین مجموعه سفرنامه های قدیمی زنان بنظرم خیلی از این کتاب جالب تره.
اینکه یه خانم نوشته جالب بود تکرار داشت احساس میکنی چقدر سفر سخت و طولانی بوده تازه ایشان همسر شاه بودند واب تو دلشان تکان نمیخورده
اصلی ترین فایده ی خوندن سفرنامه ها اینه که از آداب و رسوم و فرهنگ مردم زمان مربوطه اطلاعات زیادی به دست خواننده برسه که این کتاب تو این زمینه به نظرم خیلی موفق نبوده نویسنده طولانی شدن و سختی سفر
اگر کتاب چادر کردیم رفتیم تماشا را دوست داری اینم دوست داری البته اون بانمک تره . یک سفر نامه ی حج مربوط به حدود ۱۳۰ سال پیش . سفر در آن زمان حتی برای خانواده های درباری سخت بوده
این کتاب رو فقط به علاقهمندان اون دوره تاریخی پیشنهاد میکنم. چون نه متن روانی داره نه جذابیتی. من لذت بردم و برام جالب بود چون به اون دوره علاقه دارم.
از صفحهی اول، با قلمی شیوا، شما را جذب گذراندن چشمها از میانهی خطوط کتاب میکند. و به خود می آیید که کتاب را تمام و کمال، پاس کرده اید! بخوانید و لذت برید و آگاه کردید.