دانلود و خرید کتاب داستان‌های برنده‌ی جایزه‌ی او . هنری ۲۰۱۸ لورا فرمن ترجمه ساقی نخعی‌زاده
تصویر جلد کتاب داستان‌های برنده‌ی جایزه‌ی او . هنری ۲۰۱۸

کتاب داستان‌های برنده‌ی جایزه‌ی او . هنری ۲۰۱۸

معرفی کتاب داستان‌های برنده‌ی جایزه‌ی او . هنری ۲۰۱۸

کتاب داستان‌های برنده‌ی جایزه‌ی او . هنری ۲۰۱۸  که به همت لورا فرمن منتشر شده است. دربر دارنده  ۱۷ داستان برنده جایزه او. هنری  در سال ۲۰۱۸ است.

درباره جایزه ادبی او. هنری

 جایزه او. هنری یک جایزه ادبی آمریکایی است که به نام ویلیام سیدنی پورتر معروف به او. هنری، نویسنده و هنرمند بزرگ آمریکایی نام‌گذاری شده است. او. هنری با لطافت طبع، شخصیت‌پردازی‌های هوشمندانه خود در طول زندگی‌اش بیش از ۴۰۰ داستان کوتاه نوشت که همگی از شاهکارهای داستان کوته به شمار می‌روند. 

داستان‌های جایزه نویسندگی او. هنری سالانه به  بیست داستان برتر ایالات متحده و چاپ شده در مجلات کانادایی انگلیسی‌زبان داده می‌شود.

 خواندن کتاب داستان‌های برنده‌ی جایزه‌ی او . هنری ۲۰۱۸ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 علاقه‌مندان به خواندن داستان‌های کوتاه از نویسندگان موفق دنیا.

 بخشی از کتاب داستان‌های برنده‌ی جایزه‌ی او . هنری ۲۰۱۸

کر و کور

لارا وَ‌پنیار

این مرد کر و کور، معشوق دوست مادرم، در راه بود که شب را با ما بگذراند. نامش ساشا بود؛ نام دوست مادرم اُلگا. من الگا را از همان اول بچگی می‌شناختم بنابراین او را دوست خودم هم می‌دانستم. او زیبا بود، بسیار زیباتر از مادرم. موی قیرگونِ صاف بلندش تا کمرش می‌رسید. موی من و مادرم هم تیره بود، اما نازک و آشفته، و در برابر موی او که چشم‌ها را خیره می‌کرد اصلاً به چشم نمی‌آمد. الگا در شهری کنار دریای سیاه زندگی می‌کرد اما مرتب به مسکو می‌آمد و هر بار هم برای من هدیه‌ای می‌آورد. هدیهٔ محبوبم گردنبندی بود که از گوش‌ماهی درست شده بود. عاشق این بودم به گردنم بیندازمش و الگا آواز بخواند و دست بزند و من برقصم. مادرم می‌گفت: «طفلک الگا! خیلی با بچه‌ها خوبه.» من بچهٔ کوچکی بودم، اما به مادرم نزدیک بودم، آن‌قدر نزدیک که ناخودآگاه فخری را که در لحنش بود تشخیص می‌دادم. مادربزرگ دلیلش را برایم توضیح داد: «هر دو خیلی دلشون بچه می‌خواست، اما فقط مامانت تونست یکی بزاد.»

مادرم و الگا در یکی از کلینیک‌های درمان ناباروی مسکو که در حال آزمایش روش جدیدی بود با هم آشنا شده بودند. باید دو هفته زیر نظر یک زن سبیلو که چکمهٔ نظامی می‌پوشید بستری می‌شدند. بیماران در یک اتاق می‌خوابیدند و مراحل را با هم انجام می‌دادند. پنج نفر بودند. همه بین سی تا چهل‌ساله و همه (به دلیل ابلهانه‌ای) درجهٔ دکتری داشتند. دکتری مادرم در ریاضیات بود و دکتری الگا در فلسفه. موضوع پایان‌نامهٔ الگا در ادراک بود، موضوع مادرم در اعداد منفی. تخت‌هایشان روبه‌روی هم بود بنابراین چاره‌ای جز دوستی نداشتند. 


نظری برای کتاب ثبت نشده است
با به زبان آوردن آنچه در فکرم بود به دنیای غریبی پا می‌گذاشتم. زندگی‌ام تا پیش از آن لحظه معلق بود، مانند وقتی هوای بیرون واقعاً گرم و دم‌کرده باشد و بدانی می‌خواهد باران ببارد، و آن همه رطوبت شکافته خواهد شد و دل ابر از آب خواهد ترکید. می‌ایستی و منتظر می‌مانی و می‌مانی زیر آن آسمان خاکستری، اما آب از آب تکان نمی‌خورد. تا اینکه می‌آید، می‌بارد، دیرتر از دیر، شب هنگام که دیگر فرقی نمی‌کند برایت، زیرا که در خانه‌ای و در امن و امان.
yasaman
خورشید بود و خورشید و باز هم خورشید. وقتی هوا آفتابی است نمی‌توانی به ازدست‌دادن فکر کنی. همه چیز بازتاب دارد. پنجره‌های کثیف و خاک‌گرفته در همه طرف ساختمان‌ها تصویر گنگی از صورتی خسته و غمگین ارائه می‌دهند. چشمانت تابه‌تاست و اتاق‌ها کج به نظر می‌آیند؛ و آسمان تحمل‌ناپذیر است. بعد وقتی که مثل یک لاک‌پشت یا کرم یا هر چیز دیگری که اهل لانهٔ تاریک باشد، پتوهای سنگین و ضخیم را دور چوب پرده می‌اندازی، غبار همه جا به پرواز درمی‌آید. عطسه می‌کنی و پتوها را با گیره‌های بزرگ کاغذ، نوارچسب متالیک، یا هر چیز دیگر طوری محکم می‌کنی که انگار قرار است مدت طولانی از روشنایی در امان باشی. این حال و هوای من در اولین روزهای بیست‌ویک‌سالگی‌ام بود
yasaman

حجم

۲۹۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

حجم

۲۹۸٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

قیمت:
۱۳۴,۰۰۰
تومان