کتاب هایدگر و سرگذشت بودن
معرفی کتاب هایدگر و سرگذشت بودن
کتاب هایدگر و سرگذشت من، دو مقاله از « اِرآیگنیس» است. این کتاب را پرویز عماد و فردریش ویلهلم فون هرمن نوشته است و جاوید موسوی و علی زندوکیلی به فارسی ترجمه کردهاند. شناخت و درک تفکر فلاسفه و متفکران بزرگ معاصر فرصتی همواره به عنوان ضرورتی تاریخی برای علاقمندان به حوزه اندیشه شناخته میشده است. در این میان مارتین هایدگر به عنوان متفکری بزرگ که اثربخشیاش در نظرات اندیشمندان ایرانی غیر قابل انکار است یکی از افرادیست که مناقشات زیادی درخصوص چگونه خواندن آرای و نظراتش وجود داشته است. کتاب حاضر فرصتیست تا مشتاقان این حوزه بتوانند با سویههای تازهای از آرای هایدگر آشنا شوند.
درباره کتاب هایدگر و سرگذشت بودن
کتابِ حاضر تلاشی است که از پیدایش یا «بدْوِ اندیشیدنِ بودن ـ سرگذشتیک و مشخصه کنشگرِ آن، شهود» به قلم پروفسور پرویز عماد و الزام در تفاوتِ آن با «اندیشیدنِ فرارونده ـ افقیکِ» «انتولوژی بنیادی» که در مقالهای با نام «دازاین و دا ـ زاین در «بودن و زمان» و در «افاداتی به فلسفه (از اِرآیگنیس)»» به قلم پروفسور فردریش ـ ویلهلم فونهرمن به رشته تحریر در آمدهاند سخن به میان میآورد و در جهت و با هدفِ ایجاد زمینهای برای ترجمه اثر سترگِ مارتین هایدگر با نام «افاداتی به فلسفه (از ارآیگنیس)» و آمادهسازی فارسیخوانان برای رویارویی با آن صورت پذیرفته است.
خواندن کتاب هایدگر و سرگذشت بودن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به فلسفه و پژوهشگران این رشتعه پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب هایدگر و سرگذشت بودن
میتوان گفت که بنیادی که پیشانداختِ ارآیگنیسی بُوِش به اندیشیدن میآورد عبارت است از زمانمندی و زمانمند کردن. همچنین و در عین حال «به دور ماندن» با «به دور ماندنش» جای میسازد؛ همچو آنچه میآید. این دور ماندن و جایسازی نشانهای است برای مکان و مکانسازی کردن. پس همان طور که دریافت میشود، «اندیشیدنِ دور ـ بنیاد» در رابطه با «زمان-مکان» است و در نتیجه غیر از «اندیشیدنِ متافیزیکی» است.
در متافیزیکِ ارسطو «هیپوکیمنون» ὑποκείμενον بنیادی است که هرچیزی بر روی آن قرار میگیرد، در لاتین واژه «sub-jectum» جایگزینِ آن میشود، یعنی «آنچه در زیر میماند». در دورانِ «قرونِ وسطی» این بنیاد «خواست و عقلِ خداوند» و سپس در «دوران مدرن» «Cogito ergo sum» دکارت و باز نمودن کردنِ سوژه (انسان) است. تصویرِ انسان به جای تصویرِ خدا مینشیند. باز نمود کردنِ هرچیزی توسطِ سوژه (انسان) میزان و چگونگی بودنِ باشندهها (بنیاد) را تعیین میکند و حتمیتِ آن (تعیینِ میزان و چگونگی بودنِ باشندهها) راستی بودن و معیارِ هرچیز میشود. در واقع راستی خود را در درستی و حَتمیت پیش میآورد. به نوعی میشود گفت که سوژه (انسان) و بازنمود کردنِ جایگاهِ باشندهها نه بهعنوانِ «دور ـ بنیاد»، بلکه به عنوانِ «باشندگیای که در آن مرزِ باشنده و بودن درهم و مخدوش است» در «آغازِ نخستین» به میدان میآید.
حجم
۳۱۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
حجم
۳۱۸٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۰۸ صفحه
نظرات کاربران
ترجمه بسیار نامفهوم