کتاب پرواز با آتش
معرفی کتاب پرواز با آتش
کتاب پرواز با آتش نوشته زهره علیعسگری است این کتاب به زندگی امیرسرتیپ محمد عتیقهچی خلبان و جانباز دفاع مقدس می پردازد. این کتاب حاصل بیش از ۱۴۰ ساعت مصاحبه است. کتابِ پرواز با آتش خاطرات شفاهی این خلبان از نثر روایتی موجز و بیتکلف است که نتیجهی بیان خود راوی است و نویسنده به آن وفادار مانده است.
درباره کتاب پرواز با آتش
کتاب، روایتگر روزها و شبهای پر تب و تاب یک خلبان و خانوادهاش است. خلبانی که در رژیم قبل در پاکستان آموزش دیده، به ایران برگشته، مدارج پیشرفت را طی کرده و با پیروزی انقلاب، مسیری که در ارتش شاهنشاهی برای امثال او ترسیم میشده برایش به پایان رسیده، با این حال از زیر بار مسئولیت تاریخیِ دفاع از خاک وطن اسلامی در لحظات سرنوشتساز یک جنگ نابرابر شانه خالی نکرده.
کتاب از اعزام به پاکستان شروع میشود و شامل لحظههای ناب حضور در پایگاههای ریسالپور، ماریپور و کراچی و آشنایی با فرهنگ مردم پاکستان از نزدیک است. لحظههایی که قطعا برای دانشجویان خلبانی که همزمان به آمریکا اعزام شده بودند وجود نداشته است. خلبان عتیقهچی از روزهای حضور در ایرانِ قبل از انقلاب و برخورد با مهرههای رژیم وقت، از شخص محمدرضا، تیمسار خاتمی، تیمسار جهانبانی و سپهبد ربیعی گرفته تا شهدایی چون عباس بابایی، علیرضا یاسینی، عباس دوران و دیگر سربازان جانباز ایران زمین در ارتش انقلابی خاطراتی دارد که تا به حال در جایی نخواندهاید.
خواندن کتاب پرواز با آتش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به تاریخ شفاهی ایران پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب پرواز با آتش
در زمان کوتاهی، آتش موتور آنقدر زیاد شد که شعلههایش از اندازۀ هواپیما هم بزرگتر بود. انگار یک گلولۀ آتش روی هوا پرواز میکرد... حالا در مسیر... هواپیما مثل یک اسب سرکش، بالا و پایین میپرید و قابل کنترل نبود و من را از کَت و کول انداخته بود... کل منطقه دست عراقیها بود و آنها از این جبهۀ سرتاسری به سمت ما که یک گلوله آتش در حال پرواز بودیم، تیراندازی میکردند و همزمان فیلم هم میگرفتند. فیلمی که بارها از تلویزیون عراق پخش شد و نشان میداد که هواپیما، هم میسوخت و هم تکهتکه میشد و هر تکه به سمتی میرفت... یک تکان عجیبی خوردیم و انگار چیز بزرگی از ما کنده شد و رفت و هواپیما بدون کنترل، موج خورد و برگشت... موتورِ ذوبشده، از هواپیما جدا شد و در هوا رفت... در همین موقع، هواپیما تکان دیگری خورد و به یکباره سقوطش شروع شد. بال از بغل کنده شد و هواپیما با دماغ کله کرد به سمت زمین و مثل فرفره میچرخید به چپ و راست و معلق میزد و میرفت پایین.
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه
حجم
۱٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۵۱۲ صفحه
نظرات کاربران
خاطرات با جزئیات دقیق از سوابق رزمی و همچنین زندگی یکی از بهترین خلبانان فانتوم ایران. کتاب زیبا، تاثیر گذار و شیرینی است خصوصا برای دوست داران این سبک ادبی.
چقدر جای تاسف داره آدمی با اینهمه دانش و تجربه میدانی بعد از بازنشستگی کارش به گلفروشی بکشه در حالیکه امثال ایشان در همه جای دنیا بعنوان قهرمان ملی شناخته شده و از تجربیاتشون بیشترین استفاده را خواهند کرد . من
چقدر خوبه که خاطرات این بزرگواران ثبت بشه چون این یک قسمت ازتاریخ سرزمین ماست و دراین جانفشانیهایی که امثال جناب عتیقه چی انجام دادن درسهای بزرگی برای ما وآیندگان این کشور نهفته هست. من همواره دست بوس این قهرمانا
خاطرات خلبان شکاری آن هم در زمان جنگ واقعا جذاب و خواندنی است و خیلی هم روان نگارش شده
سلام. من خیلی از کتب دفاع مقدس را خوانده ام. این کتاب چند ویژگی مهم داره اول:روانی متن دوم:صادقانه بودن روایات، (یه تعداد از اتفاقات را از خاطرات از اشخاص دیگه تطبیق دادم). سوم: اصطلاحات در مورد پرواز و مسائل جنگی مرتبط را
متن کتاب بسیار عالی بود .اتفاقات جنگ را به گونه ای بیان کرده بود که کاملا قابل درک بود و عملیات های گوناگون را به زیبایی ترسیم کردند و از خواندن کتاب خسته نمیشید. خواندن کتاب رو پیشنهاد میکنم،عالیه!
درود و احتــرامـ فراوان به همه خلبانان شجاع ارتش بویژه امیـــر خلبان محمد عتیقه چی فرزند شجاع و با غیرت میهنم ایران با خواندن این کتاب، خواننده لحظه به لحظه اتفاقات را کاملا درک کرده و با حزییات فراوان روبرو می شود. سپاس
خاطراتشون رو خیلی قشنگ تعریف کردن و خوب یادشون مونده وقتی میخونی انگار خودت اونجایی خدایا عاقبت هممون رو ختم به خیر بگردان
کتاب خوب و تاثیرگذاریه و ارزش خوندن داره. مسئله دیگه اینکه برام تازگی داشت که یه خلبان تحصیلکرده و خارج رفته موقعی که در خاک عراق یک بقعه بنام امامزاده میدیده سر فانتوم را تکان میده که ادای احترام به امامزاده