دانلود و خرید کتاب بیت بازی سعید بیابانکی
تصویر جلد کتاب بیت بازی

کتاب بیت بازی

ویراستار:مینا حامدی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۹۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب بیت بازی

سعید بیابانکی(۱۳۴۷-) شاعر و طنزپرداز است. شاعر در آغاز کتاب درباره این اثر نوشته است: « بله؛ اسمشان را شعر نمی‌گذارم. شعربازی‌اند. هفتاد و دو بیت گزیده از ابیات ارتجالی تا مطایبات با خواجه شیراز و ملای روم و غیره. البته قدیم‌الایام تک‌بیت برای خودش قالبی بوده است، فرد یا مفرد. در نتیجه اگر این کتاب در قدیم‌الایام چاپ و منتشر می‌شد، حتی همین مقدمه چند جمله‌ای را هم لازم نداشت. اسمش هم لابد می‌شد مفردات سعید بیابانکی.» از سروده‌های آمده در این کتاب به نام «این دهان و آن دهان» می‌خوانیم: «این دهان بستی دهانی باز شد» آن دهان را هم ببندی بهتر است و در سروده «رونق» می‌خوانیم: «بیا که رونق این کارخانه کم نشود» که هست شخص وزیر از سهامداران
"Shfar"
۱۳۹۸/۰۵/۲۱

آقایان، خانم ها، نوجوان، جوان یا پیر، مرد یا زن، دختر یا پسر همگی بشتابید! 😍😍😍... از مجموعه قاف لبخند، بیت بازی بهترینش بود... حرف نداشت در واقع! هنرم میخواد که بیت های شاعرهای دیگه رو اینجور به بیتی دیگه تبدیل

- بیشتر
بلاتریکس لسترنج
۱۳۹۷/۱۱/۲۷

خیلی بامزه بودن

MSadra
۱۳۹۹/۰۵/۲۴

تعداد شعر هایی که همزمان از مفهوم و ظاهر جالب بهره مند باشن انگشت شماره یعنی تو اکثر ابیات یا مفهوم قربانی آهنگ کلام شده یا آهنگ شعر با یه کلمه نامتناسب خراب شده! ولی نهایتا به نظرم متوسط به بالا بود

مستاجر
۱۳۹۸/۱۰/۲۱

32- این کتاب رو تابستون خوندم. خوب بود.

سپیدار
۱۳۹۸/۰۱/۱۳

پیشنهاد شعر طنز در برنامه ی قند پهلو

k.t
۱۳۹۹/۰۵/۱۰

تفنن سبک و خوبی بود. چند جا بازی های خوبی شده با کلمات خوندنش از طاقچه بی نهایت می ارزه و لاغیر. 🙃

sarah
۱۳۹۸/۰۸/۳۰

به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم از ان تاریخ دینم کاملا سوراخ سوراخ است با مزه بود 👌

ali
۱۳۹۸/۰۵/۲۸

کم بود طنز بود ولی خنده دار نه

🌻سپیده 🌻
۱۳۹۵/۱۱/۱۹

مطایبه با خواجه شیراز و مولای روم و غیره... "ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم" باور نمی کنی بزنم توی فیس بوک:)) "در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند" از بسکه گیر میداد نیروی انتظامی:)) "چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی" ولی

- بیشتر
ادریس
۱۳۹۸/۱۰/۲۴

دست تنها ادعای کوه کندن کرده است! من یقین دارم که این فرهاد شیرین می زند

«در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند» از بسکه گیر می‌داد نیروی انتظامی
عاطفه
«می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب» دارند پشت میکده پاسور می‌زنند
عاطفه
«به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم» از آن تاریخ دینم کاملاً سوراخ سوراخ است
ⓝⓐⓡⓖⓔⓢ
«چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی» ولی افسوس که گشت آمد و ما دررفتیم
سپیده
آن‌شب که مست بودیم از جام تلخکامی ما را گرفت با هم نیروی انتظامی
Dexter
دانش‌آموزان ما را بارها سوزانده‌اید ای بخاری‌های نفتی، معذرت‌خواهی کنید
بلاتریکس لسترنج
«گویند رمز عشق مگویید و مشنوید» پسورد را ـ عزیز دلم ـ لو نمی‌دهند
سپیده
تو تیغ می گذاری و هی ریش می‌زنی من ریش می‌گذارم و هی تیغ می‌زنم
سقف پاره کن!
هم حوزه رفته‌ام من و هم درس خوانده‌ام پس در نتیجه حجت‌الاسلام دکترم
فاطمه
«ساقی و مطرب و می جمله مهیاست، ولی» این وسط جای تو و سی‌دیِ اندی خالی است
مادربزرگ علی💝
«این دهان بستی دهانی باز شد» آن دهان را هم ببندی بهتر است
"Shfar"
«تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد» علی‌الخصوص اگر عضو بیمه هم باشی
بلاتریکس لسترنج
۷۱: زور زیاد «غلام همت آنم که زیر چرخ کبود» ز عمق دل بزند زور مثل ژان‌وال‌ژان
k.mehrabi
مپر از روی آتش، دختر محجوب با ایمان جگر از روی آتش بپّرد جزغاله خواهد شد
سپیده
«جمیله‌ای است عروس جهان ولی هشدار» بدون تنبک و دف بندری نمی‌رقصد
سپیده
نگاه چپ به نوامیس دیگران نکنید حرمسرای خروس است مرغداری ما
سقف پاره کن!
«شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل» فقط کم مانده بوق کشتی دزدان دریایی
سپیده
۵۳: آبکش «به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم» از آن تاریخ دینم کاملاً سوراخ سوراخ است
k.mehrabi
«به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم» از آن تاریخ دینم کاملاً سوراخ سوراخ است
احمد سبحان
«اشک خونین بنمودم به طبیبان، گفتند» چند ماهی است شما تومور مغزی داری
ⓝⓐⓡⓖⓔⓢ

حجم

۴۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۴۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۱,۸۰۰
تومان