بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب بیت بازی | طاقچه
تصویر جلد کتاب بیت بازی

بریده‌هایی از کتاب بیت بازی

ویراستار:مینا حامدی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۸از ۹۴ رأی
۳٫۸
(۹۴)
«در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند» از بسکه گیر می‌داد نیروی انتظامی
عاطفه
«می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب» دارند پشت میکده پاسور می‌زنند
عاطفه
«به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم» از آن تاریخ دینم کاملاً سوراخ سوراخ است
ⓝⓐⓡⓖⓔⓢ
آن‌شب که مست بودیم از جام تلخکامی ما را گرفت با هم نیروی انتظامی
Dexter
«گویند رمز عشق مگویید و مشنوید» پسورد را ـ عزیز دلم ـ لو نمی‌دهند
سپیده
دانش‌آموزان ما را بارها سوزانده‌اید ای بخاری‌های نفتی، معذرت‌خواهی کنید
بلاتریکس لسترنج
هم حوزه رفته‌ام من و هم درس خوانده‌ام پس در نتیجه حجت‌الاسلام دکترم
فاطمه
تو تیغ می گذاری و هی ریش می‌زنی من ریش می‌گذارم و هی تیغ می‌زنم
سقف پاره کن!
«ساقی و مطرب و می جمله مهیاست، ولی» این وسط جای تو و سی‌دیِ اندی خالی است
مادربزرگ علی💝
«این دهان بستی دهانی باز شد» آن دهان را هم ببندی بهتر است
"Shfar"
«تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد» علی‌الخصوص اگر عضو بیمه هم باشی
بلاتریکس لسترنج
۷۱: زور زیاد «غلام همت آنم که زیر چرخ کبود» ز عمق دل بزند زور مثل ژان‌وال‌ژان
k.mehrabi
«جمیله‌ای است عروس جهان ولی هشدار» بدون تنبک و دف بندری نمی‌رقصد
سپیده
«شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل» فقط کم مانده بوق کشتی دزدان دریایی
سپیده
نگاه چپ به نوامیس دیگران نکنید حرمسرای خروس است مرغداری ما
سقف پاره کن!
«به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم» از آن تاریخ دینم کاملاً سوراخ سوراخ است
احمد سبحان
۵۳: آبکش «به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم» از آن تاریخ دینم کاملاً سوراخ سوراخ است
k.mehrabi
آن‌شب که مست بودیم از جام تلخکامی ما را گرفت با هم نیروی انتظامی
Robin
«اشک خونین بنمودم به طبیبان، گفتند» چند ماهی است شما تومور مغزی داری
ⓝⓐⓡⓖⓔⓢ
«می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب» دارند پشت میکده پاسور می‌زنند
مصطفی
«من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم» گریمش کرده‌اند انگار قبل از فیلمبرداری
"Shfar"
«همیشه پیشه من عاشقی و رندی بود» که نام دیگر این پیشه هست علافی
SIR_SARAB
دست تنها ادعای کوه کندن کرده است من یقین دارم که این فرهاد شیرین می‌زند
همچنان خواهم خواند...
یک شهر هم دچارت؛ هم کشته ـ مرده تو کی می رسد به بازار لوح فشرده تو؟
مادربزرگ علی💝
«از نامه سیاه نترسم، که روز حشر» همراه خویش لاک غلط‌گیر می‌برم
"Shfar"
«می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب» دارند پشت میکده پاسور می‌زنند
"Shfar"
«در کوی نیکنامی ما را گذر ندادند» از بسکه گیر می‌داد نیروی انتظامی
"Shfar"
«غلام همت آنم که زیر چرخ کبود» ز عمق دل بزند زور مثل ژان‌وال‌ژان
مادربزرگ علی💝
آن‌شب که مست بودیم از جام تلخکامی ما را گرفت با هم نیروی انتظامی
Ginny
مثل گردان‌های تخریب است کار فیسبوک چون‌که استعدادها را کشف و خنثی می‌کند
"Shfar"

حجم

۴۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۴۱٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۱,۸۰۰
۹۰۰
۵۰%
تومان