دانلود و خرید کتاب هفت سال در تبت هانریش هارر ترجمه غزاله حشمت‌منش
تصویر جلد کتاب هفت سال در تبت

کتاب هفت سال در تبت

نویسنده:هانریش هارر
دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۸از ۱۰ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب هفت سال در تبت

کتاب هفت سال در تبت، اثر هانریش هارر، سفرنامه و ماجراها و تجربیات زندگی هانریش هارر در تبت است. کتاب هفت سال در تبت همراه با دیباچه‌ی دالای لاما به دست غزال حشمت‌منش به فارسی ترجمه شده است.

ژان ژاک آنو در سال ۱۹۹۷ فیلمی از روی همین کتاب و با همین نام یعنی هفت سال در تبت با بازی برد پیت به روی صحنه برد.

درباره‌ی کتاب هفت سال در تبت

هانریش هارر در زندگی‌اش به عنوان کوهنورد و نویسنده، تجربیات زیادی داشته است. یکی از این تجربیات خواندنی او، شرح زندگی‌اش در تبت است. دالای لاما، رهبر بوداییان تبت درباره‌ی هاینریش هارر و کتاب هفت سال در تبت اینگونه گفته است: هانریش هارر یکی از افراد غربی است که تبت را از نزدیک می‌شناسد. کتابش زمانی عرضه شد که تصورات غلط بسیاری درباره زندگی و فرهنگ تبت وجود داشت؛ و بیشتر کتاب‌هایی که در آن‌زمان موجود بود، کمکی به شفاف‌سازی این عقاید غلط نمی‌کرد. 

کتاب هفت سال در تبت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر به کتاب‌های سفرنامه علاقه دارید، کتاب هفت سال در تبت برای شما جالب است. چنانچه دوست دارید در قالب کتابی خواندنی با تبت و فرهنگ مردمان تبت آشنا شوید، خواندن کتاب هفت سال در تبت را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

درباره‌ی هانریش هارر

هانریش هارر در ۶ ژوئیه ۱۹۱۲ در اتریش به دنیا آمد. او نویسنده و کوهنورد بود که خاطرات زندگی خود در تبت را در کتاب هفت سال در تبت منتشر کرده است. کتابی که بعدا توسط ژان ژاک آنو به فیلمی با بازی برد پیت تبدیل شد. هرچند چین برد پیت را به خاطر بازی در این فیلم در لیست سیاه خود قرار داد. هانریش هارر در  ۷ ژانویه ۲۰۰۶ در ۹۳ سالگی از دنیا رفت.

بخشی از کتاب هفت سال در تبت

شب تصمیم گرفتیم طرحمان را امتحان کنیم. من طبق معمول به‌طرف بخشی که مارکز بود بالا رفتم. آن‌جا دیدم که نردبان آماده است؛ نردبانی که پس از درست کردن یک آتش کوچک در اردوگاه گیر آورده بودیم و جایی پنهانش کرده بودیم. آن را به دیوار یک کپر تکیه دادیم و در سایه منتظر ماندیم. تقریباً نیمه‌شب بود و ده‌دقیقه بعد نگهبان عوض می‌شد. نگهبانان که منتظر بودند مأموریتشان تمام شود به‌آهستگی قدم می‌زدند. چنددقیقه گذشت؛ آن‌ها دقیقاً به‌همان نقطه‌ای رسیدند که ما می‌خواستیم. درست در همان موقع ماه به بالای زمین‌های زراعتی چای رسید.

در این لحظه یا باید فرار می‌کردیم و یا هیچ‌وقت دیگر قادر به فرار نبودیم.

هر دو نگهبان به دورترین نقطه نسبت به ما رسیدند. من بلند شدم و به‌سرعت با نردبان به‌سمت حصار رفتم. مقابل قسمت آویزان بالای حصار آن را تکیه دادم. از آن بالا رفتم و سیم‌ها را بریدم؛ سیم‌هایی که برای جلوگیری از دسترسی به سقف درهم پیچانده شده بودند. مارکز انبوه سیم‌ها را با یک چوب بلند دوشاخه کناری زد و مرا قادر کرد که به بالای سقف بروم. قاعدتاً مرد ایتالیایی، درست زمانی‌که من با دستم سیم‌ها را کنار زده بودم، باید فرار می‌کرد. اما او این کار را نکرد. او چندثانیهٔ هولناک درنگ کرد و با خود فکر کرد که خیلی دیر شده و نگهبان برگشته است و البته من صدای پای آن‌ها را نیز می‌شنیدم. فرصت درنگ به او ندادم و او را زیر بازوهایم گرفتم و به‌سمت بالای سقف بردم. او چهاردست‌وپا و به‌سنگینی به داخل فضای آزادی افتاد.

اما تمام این اتفاقات در سکوت کامل انجام نشد. نگهبان متوجه شد و آن‌ها شروع به تیراندازی کردند، اما درحالی‌که شلیک آن‌ها سکوت شب را درهم می‌شکست، جنگل نیز ما را به داخل خود فروبرد.

اولین کاری که مارکز در بیان خلق‌وخوی گرم جنوبی‌اش انجام داد این بود که مرا بغل کرد و بوسید؛ گرچه شاید این زمان، زمان مناسبی برای ابراز شادمانی سرشار نبود. منورها به بالا پرتاب شدند و در نزدیکی ما صدای سوت آن‌ها می‌آمد که نشان می‌داد آن‌ها در حال دنبال کردن ردپای ما هستند. برای نجات زندگیمان می‌دویدیم

محسن
۱۴۰۰/۰۲/۰۲

هاینریش هارر کوهنورد اتریشی است که همهٔ قله‌های آلپ را صعود کرده و آرزویش رفتن به هیمالیاست. تلاش‌های زیادی برای رسیدن به این هدفش می‌کند تا اینکه سال ۱۹۳۹ برای یک صعود گروهی به هیمالیا دعوت می‌شود. گروهشان برای شناسایی

- بیشتر
solo
۱۳۹۹/۰۵/۰۴

یک کتاب جذاب و خواندنی که اطلاعات بی شماری در مورد فرهنگ، باورهای مذهبی و شیوه زندگی مردم، دیدگاه سیاسی و اجتماعی و‌ طبقات اجتماعی حاکم بر کشور، در حدود نیم قرن پیش و در زمان استقلال این کشور به

- بیشتر
M
۱۴۰۱/۰۴/۱۶

بسیار جالب و جذاب به قدری که فیلم هفت سال در تبت را نیز دانلود کردم تا ببینم.

من کسی را نداشتم که راهنمایی‌ام کند و به همین دلیل هم چندین سال وقتم تلف شد تا بفهمم هر کس در یک‌زمان نباید چندین هدف را دنبال کند.
محسن
نکته‌ای جالب در مقایسهٔ مردم لهاسا با ساکنین شهرهای خودمان وجود داشت؛ آن‌ها همیشه وقت داشتند. تبت هنوز مورد هجوم بدترین بیماری زندگی مدرن، یعنی حرکت پرشتاب زمان، قرار نگرفته بود.
محسن
وجود مادی در تبت کوچک‌ترین ارزشی ندارد و از مرگ هیچ هراسی نیست. مردم می‌دانند که دوباره زنده خواهند شد و امیدوارند که در زندگی بعدی‌شان به‌شکل بهتری ظهور کنند،
محسن
ما به‌اندازهٔ کافی در آسیا بودیم که بدانیم هیچ‌کس بی‌پرده چیزی را رد نمی‌کند.
محسن
دالای‌لاما اصطلاحی مغولی است که به‌معنای «اقیانوس پهناور» است. غرض از دالای‌لاما «گیالپو ریمپوچ» است که به‌معنای «ایزد باارزش» است. برادران و والدینش او را با نام دیگری صدا می‌زدند. آن‌ها او را «کاندان» که به‌معنای «حضور» است، صدا می‌زدند.
alf
در تبت قلمه‌زنی به‌طور عملی ناشناخته است و واژه‌ای برای آن ندارند. آن را «پیوند زناشویی» می‌نامند و این نام آن را سرگرم‌کننده کرده بود.
محسن
اصطلاح دالای‌لاما در تبت اصلاً به‌کار برده نمی‌شود. دالای‌لاما اصطلاحی مغولی است که به‌معنای «اقیانوس پهناور» است.
محسن
شتابزدگی اروپایی‌ها در تبت هیچ جایگاهی ندارد. اگر تمایل داشتیم به هدفمان برسیم باید شکیبایی را یاد می‌گرفتیم.
محسن
تبت برپایهٔ نظام فئودالی اداره می‌شود که در آن افراد، حیوانات و زمین متعلق به دالای‌لاماست، که دستوراتش به‌اندازهٔ قانون اهمیت دارند.
محسن
تمام رویاهای ما در جوانی شکل می‌گیرند
Mary gholami
در لهاسا هیچ‌کس جرات نمی‌کند به ماهی‌گیری برود. در کل تبت تنها یک‌جا وجود دارد که ماهی‌گیری آزاد است، و آن‌جا هم محلی است که رودخانه تسانگپو، به دشتی ماسه‌ای می‌ریزد. در آن‌جا هیچ محلی برای محصولات کشاورزی و چراگاه حیوانات وجود ندارد. در حقیقت هیچ‌چیز برای خوردن نیست جز ماهی. بنابراین قانون در آن‌جا سست می‌شود. به مردم آن منطقه مثل قصابان و آهنگران به‌دیدهٔ حقارت می‌نگرند.
محسن
در تبت کارهای پستی توسط دوندگان دو امدادی انجام می‌شود که هرکدام مسافت ۴ مایل طی می‌کنند. در طول تمام جاده‌های اصلی کلبه‌هایی هست که در آن‌ها دوندگانی منتظرند به دوندگان خسته‌ای که تازه می‌رسند، کمک کنند. دوندگان پست یک نیزه و زنگوله با خود حمل می‌کنند که به‌عنوان نشانی از ادارهٔ آن‌هاست. در صورت لزوم نیزه می‌تواند به‌عنوان سلاح به کار برده شود و زنگ هم برای ترساندن حیوانات وحشی در شب استفاده می‌شود.
محسن
گفت که هر دو شوهرش برای بردن حیوانات بیرون رفته‌اند. هزاروپانصد گوسفند و تعداد بسیار زیادی یاک دارند. از این‌که چندشوهری میان عشایر رواج داشت، متعجب شدیم.
محسن
دولت تبت برداشت عسل را از لحاظ قانونی منع کرده است. چون مذهب آن‌ها اجازه نمی‌دهد حیوانات را از غذایشان محروم کرد
محسن

حجم

۳۵۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

حجم

۳۵۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

قیمت:
۲۶۰,۰۰۰
تومان