کتاب از بیت‌المقدس تا اریحا

از بیت‌المقدس تا اریحا اثر ایگناسیو آمستوی از مجموعه نمایش‌نامه‌های برتر جهان نشر افراز است.

 درباره کتاب از بیت‌المقدس تا اریحا

داستان درباره زندگی چند جوان به نام‌های پائولا، ایسابل، ماته‌ئو، لی‌لی و خایمه است. پائولا، ایسابل و ماته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ئو خواهر و برادرند. لی‌لی دوست ماته‌‌‌‌ئو و مهاجری لهستانی است و خایمه جوانی با نارسایی ذهنی.

 مادر پائولا، ایسابل و ماته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ئو تازه فوت کرده است. پائولا خواهر کوچکتر، دختری بسیار زیبا است با ناتوانی ذهنی که در اثر یک تصادف ایجاد شده. او در یک مرکز نگهدای معلولین زندگی می‌کند و روزهای تعطیل به خانه می‌رود. ایسابل که سی‌ودو سال است در یک آژانس مسکن کار می کند و دختری مستقل است. ماته‌ئو سی‌وپنج ساله آدمی فرصت‌طلب با کارهای نامشخص است که بعد از مرگ مادرش با لی‌لی، یک زن مهاجر لهستانی به آخانه بازمی‌گردد. خایمه هم از دوستان پائولا و پسری معلول است که جذابیت‌های خاص خودش را دارد و پائولا او را خیلی دوست دارد.

داستان از بیت المقدس تا اریحا، ضرب آهنگی سنگین و موقعیتی بسیار سخت دارد. این اثر، نویسنده به خوبی از پس شخصیت پردازیِ کاراکتر هایش بر آمده و آن را به کمال رسانده است.

آمستوی در شخصیت‌پردازی اثرش متأثر از تاریخ، زندگی اجتماعی و نگاه عمیقش به زندگی روزمره مردم کوچه و بازار بوده است. او در  این اثر با روایت زندگی این خانواده با مرکزیت پائولا، استقامت و غلبه بر مشکلات زندگی و تسلیم آنها نشدن را نشان می‌دهد.

 خواندن کتاب از بیت‌المقدس تا اریحا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 علاقه‌مندان به نمایش‌نامه‌خوانی و دوست‌داران داستان‌های اجتماعی را به خواندن این اثر دعوت می‌کنیم.

درباره ایگناسیو آمستوی

ایگناسیو آمستوی در سال ۱۹۴۷ در شهر بیلبائوی منطقهٔ باسک اسپانیا به‌دنیا آمده است و فارغ‌التحصیل رشتهٔ علوم اطلاعات از دانشگاه نابارا است. او در کنار بزرگانی چون ویلیام لیتون، میگل ناروس ریکاردو دومنک در انستیتوی تئاتر مادرید در رشتهٔ بازیگری و کارگردانی فارغ‌التحصیل شده و سال‌های متوالی در مقام ریاست مدرسهٔ عالی هنرهای دراماتیک و در سمت استاد ادبیات نمایشی مشغول‌به‌کار بوده است.

از او تاکنون بیست اثر به‌چاپ رسیده و در سال ۲۰۰۲ جایزهٔ ملی ادبیات نمایشی را برای نمایشنامهٔ در را خوب ببند از آنِ خود کرده است. او همچنین تنها نویسندهٔ درقیدحیاتِ اسپانیایی است که دو بار، در سال‌های ۱۹۸۱ و ۲۰۰۱، جایزهٔ لوپه‌دبکا را برده است.

آمستوی سال‌ها است که با روزنامهٔ ال‌موندو همکاری دارد. او بیش از نمایشنامه‌نویسی، در روزنامه‌نگاری چیره‌دست است و در این رشته بارها جوایزی را به‌خود اختصاص داده است.

او همچنین جزو اولین نویسندگان دورهٔ گذار اسپانیا است که به «نسل هشتادودو» معروف‌اند و نتوانسته‌اند آثار خود را بدون اعمال سانسور در اسپانیا به‌چاپ برسانند.

از نکات بارز آثار آمستوی، دل‌مشغولی‌های دائم او است در مورد منطقهٔ باسک اسپانیا که در آثارش جلوه‌گر می‌شوند. آخرین نمایشنامهٔ او، شام آخر، به‌زیباییِ تمام این مشکل سیاسی‌ اجتماعی را تصویر کرده است.

 بخشی از کتاب از بیت‌المقدس تا اریحا

عصر جمعهٔ هفتهٔ بعد. ایسابل مشغول مرتب کردن یک سری کاغذ است. در کنارش اسلحه‌ای دیده می‌شود.

ایسابل: (با پائولا که در صحنه نیست، صحبت می‌کند) پائولا! پائولا! دیگه می‌تونی بیای بیرون. (همچنان با کاغذها مشغول است) پائولا! می‌گم که دیگه می‌تونی بیای بیرون! حسابدارم رفت.

پائولا: (از داخل) من نشنیدم که بره.

ایسابل: بهت می‌گم که دیگه رفته.

پائولا: بازم می‌آد؟

ایسابل: نه، رفته دیگه هم برنمی‌گرده. همهٔ چیزایی که باید امروز بررسی می‌کردیم، انجام شد!

پائولا درحالی‌که سوسی را روی دست گرفته، وارد صحنه می‌شود. جای کبودی روی گونه‌اش دیده می‌شود. یکی از بازوهایش داخل گچ است و از گردنش آویزان. کفش پاشنه‌دار پوشیده و موهایش را مرتب کرده است.

پائولا: من واسه تو یه دردسرم.

ایسابل: (بدون این‌که به او نگاه کند، همچنان مشغول دسته‌بندی کاغذها) تو این‌طوری فک می‌کنی؟

پائولا: جای من توی مرکزه.

ایسابل: کی به این نتیجه رسیدی؟

پائولا: وختی که تو با حسابدارت مشغول حساب‌کتاب بودی و سوسی یه نگا بهم انداخت.

ایسابل: (مشکلِ محاسبات خود را حل می‌کند و کارش درحال اتمام است، ولی همچنان به پائولا نگاه نمی‌کند) پس خواهر من وختی سوسی داشته بهش نگا می‌کرده، به این چیزا فک کرده.

پائولا: به‌نظرم می‌اومد داره بهم نگا می‌کنه...

ایسابل: به‌نظر می‌اومد؟

پائولا: شیش روزه که خودتو با من این‌جا زندونی کردی. سر کار نمی‌ری...

ایسابل: پس دو ساعته دارم چی‌کار می‌کنم؟