کتاب شبکهی امنیتی
معرفی کتاب شبکهی امنیتی
شبکهی امنیتی رمانی از هاینریش بل، نویسنده کتاب معروف عقاید یک دلقک است. بل در این کتاب گوشهای از زندگی مردم در آلمان فدرال را به نمایش گذاشته است. این اثر که در سال ۱۹۷۹ منتشر شد، نوعی تسویه حساب بین نسل نو و قدیم آلمان به شمار میرود.
درباره کتاب شبکهی امنیتی
فریتس تولم شخصیتی است که در این کتاب دست تقدیر او را در جایگاه عالیترین مقام سیاسی آلمان غربی قرار داده است. او با خانوادهاش به خانهای که برایشان در نظر گرفته شده رفتهاند، اما شهرت همیشه باعث ترس و آسیبپذیری است. تولم و خانوادهاش در محاصره یک شبکه امنیتی در خانه زندانی هستند و با وجود این شبکه هم زندگی کل خانواده درگیر نوعی حس بدگمانی است. بل به تدریج خواننده را با تکتک اعضای این خانواده و ذهنیاتشان آشنا میکند. کسانی که چارهای ندارند جز این که بنشینند و ببینند تروریسم کی و کجا دامنشان را میگیرد.
خواندن کتاب شبکهی امنیتی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به آثار داستانی با موضوع جنگ و سیاست به ویژه دوستداران آثار هاینریش بل را به خواندن این کتاب دعوت میکنیم.
درباره هاینریش بل
هاینریش بل با نام کامل هاینریش تئودور بل در ۲۱ دسامبر ۱۹۱۷ در شهر کلن متولد شد. همزمان با جنگ جهانی دوم به خدمت سربازی درآمد و تا مدتها در جبهههای جنگ بود و چندین بار زخمی شد. او برندهی جایزه نوبل ادبی است. بیشتر آثار بل به جنگ (بهخصوص جنگ جهانی دوم) و آثار پس از آن میپردازد. آثار او به زبانهای بسیار از جمله فارسی ترجمه شدهاند. از میان آثار محبوب او میتوان به نان سالهای جوانی، بیلیارد در ساعت نه و نیم، عقاید یک دلقک، سیمای زنی در میان جمع و میراث اشاره کرد.
هاینریش بل در ۱۶ ژوئیهٔ ۱۹۸۵ درگذشت.
بخشی از کتاب شبکهی امنیتی
پس از خوردن صبحانه، گروهی از دفتر روزنامه با سبد گل بزرگی در دست و تصویر بزرگ شدهٔ صفحهٔ اول روزنامهٔ همان روز که به انتخاب شدن او اختصاص داشت و روی مقوای بزرگی چسبانده بودند وارد خانه شدند. آنها زحمت زیادی کشیده بودند و این تولم را تحت تأثیر قرار داد. بیشتر از این خوشحال شد که اعضای آن گروه همگی از دوستان قدیمیاش بودند.
اول از همه تونیس پیر که هنوز سردبیر رسمی روزنامه و یکی از اعضای گروه قدیمی مهاجران بود که توسط سرگرد ولر به او معرفی شده بود (ظاهراً او معتقد بود که فقط تخصیص روزنامه و گرفتن جواز برای تولم کافی نیست). او از تونی و شروتر- آن کمونیست مفقود- اولین قدمهای ورود به روزنامهنگاری را یاد گرفته بود. بلرل هم آمده بود که یکی از کارکنان قدیمی چاپخانه بود و منشیاش بیرگیت زاتگر هم که زیاد هم جوان نبود همراهشان آمده بود. آنها واقعاً تولم را دوست داشتند و او هم آنها را دوست داشت و خودشان از این موضوع اطلاع داشتند. تونیس کسی بود که در رسالهٔ دکترایش به او کمک زیادی کرده بود و تولم به یاد آن کلبههای فرانکی با دیوارهای کاشیکاری شده و حیاطهایشان که شبیه یک لانهٔ زیرزمینی بودند افتاد. تولم فقط امیدوار بود که کسی به سراغ این رسالهٔ خشک که در آن فقط خانههای شمال آلمان با جنوب آلمان مقایسه شده بود نرود. آن نماهای کهنه همیشه در ذهن تولم یادآور اتاقک اعتراف بودند و این برای تولم غیرقابل تحمل بود.
حجم
۳۳۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۱۳ صفحه
حجم
۳۳۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۴۱۳ صفحه
نظرات کاربران
بی سر و ته