دانلود و خرید کتاب طوفان در راه هادی خورشاهیان

معرفی کتاب طوفان در راه

کتاب طوفان در راه، نوشته‌ی هادی خورشاهیان، رمانی تاریخی است که با زبانی روان و جذاب، ماجرای تحریم تنباکو را روایت می‌کند. انتشارات هزاره ققنوس این کتاب را برای نوجوانان منتشر کرده است. 

درباره‌ی کتاب طوفان در راه

هادی خورشاهیان، نویسنده‌ی کودک و نوجوان در کتاب طوفان در راه، به یکی از وقایع مهم تاریخ معاصر ایران، یعنی تحریم تنباکو می‌پردازد و این ماجرا را با زبانی ساده و قابل فهم در قالب رمانی خواندنی و جذاب و برای گروه سنی نوجوان نوشته است. او داستان طوفان در راه را بدون خلق شخصیت‌های فردی و با تکیه بر مستندات تاریخی نوشته است. 

تحریم تنباکو که در ایران به نام‌های قیام تنباکو، قیام تحریم تنباکو، جنبش تحریم تنباکو، نهضت تحریم تنباکو یا نهضت تنباکو شناخته می‌شود، در اعتراض به اعطای امتیاز توتون و تنباکو (انحصار-مونوپل) در سفر سوم ناصرالدین شاه قاجار به فرنگ شکل گرفت. اندیشهٔ انحصار تجارت توتون و تنباکو را نخستین بار محمدحسن خان اعتمادالسلطنه وزیر انطباعات ناصرالدین‌شاه مطرح کرد و چون شاه برای تامین هزینه‌های سفرهایش به اروپا با مشکل مواجه بود، با اعطای این امتیاز موافقت کرد.

کتاب طوفان در راه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

اگر دوست دارید که فرزندتان با مسائل تاریخی آشنا شود، بهترین راه برای او مطالعه‌ی کتاب است. طوفان در راه به بررسی تاریخ معاصر در قالب داستان می‌پردازد و برای گروه سنی نوجوان و بالاتر جذاب و خواندنی است.

درباره‌ی هادی خورشاهیان

هادی خورشاهیان ۱۵ شهریور سال ۱۳۵۲ در گنبدکاووس متولد شد. تا سال ۱۳۷۷ مقیم نیشابور بود و از آن سال تاکنون ساکن تهران است.

خورشاهیان دارای مدرک لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه تهران است و گواهینامه هنری درجه دو در رشته شعر، معادل فوق لیسانس به او اعطاء شده است. از سال ۱۳۷۰ آثارش در مطبوعات به چاپ رسیده است و تاکنون حدود بیش از هشتاد جلد کتاب در حوزه‌های ادبیات کودک و نوجوان، شعر، ادبیات داستانی و... از او منتشر شده است. آثار او همچنین در چند همایش و کنگره برگزیده شده است و  داوری چندین همایش و کنگره را نیز در کارنامه‌ی خود دارد.

جملاتی از کتاب طوفان در راه

نایب‌السلطنه دست‌هایش را از روی زانوانش برداشت و گفت: -در واقع ما اصلاً به آن‌ها امتیازی نمی‌دهیم. آن‌ها در واقع دارند کارهای ما را انجام می‌دهند. برای مان راه می‌سازند. نفت استخراج می‌کنند...

ناصرالدین پای چپش را روی پای راستش انداخت و به صندلی سلطنتی‌اش محکم تکیه داد و گفت:

-درخت‌های جنگل‌های شمال را برای مان می‌بُرند و می‌بَرند که جنگل خیلی شلوغ نشود. کارون را برای مان صاف می‌کنند که کشتی‌های پدرمان را داخلش این ور و آن ورکنیم. زیتون‌های مان را که به کفر ابلیس نمی‌ارزد می‌خرند و می‌برند می‌ریزند توی دریا.

فکر کرده‌اید نمی‌فهمیم دارید چکار می‌کنید؟ همین طوری پیش برود تا پنجاه سال دیگر از این مملکت چیزی نمی‌ماند. یا کشور را داده‌ایم به روس‌ها، یا انگلیسی‌ها آمده‌اند کل کشور را تصاحب کرده‌اند.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

حجم

۴۵٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

قیمت:
۸,۰۰۰
تومان