کتاب پسر عیسا
معرفی کتاب پسر عیسا
پسر عیسا مجموعه یازده داستان کوتاه نوشته دنیس جانسون، نویسنده آمریکایی معاصر است.
درباره کتاب پسر عیسا
در این مجموعه شما یازده داستان کوتاه به هم پیوسته از دنیس جانسون میخوانید که یک راوی دارند. ارتباط داستانها باهم آنقدر زیاد است که برخی از منتقدان این اثر را یک رمان دانستهاند. جانسون بیشتر شهرت خود را مدیون همین مجموعه داستان است.
در یک نظرسنجی از نویسندگان و منتقدان امریکایی این کتاب جزء بهترین کتابهای بیست و پنج سال اخیر امریکا انتخاب شده است.
درباره دنیس جانسون
دنیس جانسون، نویسنده، شاعر و نمایشنامهنویس امریکایی در سال ۱۹۴۹ در مونیخ آلمان غربی به دنیا آمد. کودکی و نوجوانیاش به خاطر مأموریتهای پیدرپی پدرش در توکیو و مانیل و واشنگتن گذشت.
اولین مجموعه شعرش، مردی میان فُکها، را در بیستسالگی منتشر کرد و بعد به دانشگاه آیوا رفت و شاگرد ریموند کارور شد. در بیست و یکسالگی به خاطر اعتیاد در بخش روانی بستری شد. طی هفت هشت سالی که در پی آمد او اغلب درگیر سوءمصرف و بیخانمانی بود. سال ۱۹۸۸ به فیلیپین رفت تا برای مقالهای که میخواست برای مجلهٔ اسکوایر بنویسد تحقیق کند، ولی مالاریا گرفت و وقتی به امریکا برگشت حالش بدتر از آن بود که کارش را تمام کند.
در ضمن همسرش هم از او طلاق گرفته بود و دیگر جایی برای زندگی نداشت و برای همین در خانهٔ یکی از دوستانش اقامت کرد و داستانهایی از دورهٔ بیخانمانیاش نوشت بدون اینکه انتظار چاپ شدنشان را داشته باشد. وقتی دید توانایی پرداخت بدهیاش به ادارهٔ مالیات را ندارد، داستانها را ابتدا به نیویورکر و پاریس ریویو و اسکوایر فروخت و بعد مجموعهٔ یازدهداستانی پسرِ عیسا را برای ادیتورش فرستاد و او هم چاپش کرد. کتاب برای او موفقیت زیادی همراه آورد،
جانسون خبرنگار هم هست و ده سال از عمرش را در خشنترین نقاط زمین از جمله لیبریا در زمان جنگ داخلی و عراق در زمان جنگ خلیجفارس گذرانده و گزارش تهیه کرده.
تعدادی از رمانهای دنیس جانسون:
فرشتگان (۱۹۸۳)؛
فیسکادورو (۱۹۸۵)؛
ستارگان در ظهر (۱۹۸۶)؛
درخت دود (۲۰۰۷)، برندهٔ جایزهٔ کتاب ملی امریکا و کاندید پولیتزر.
رویاهای قطار (۲۰۱۱)، کاندید پولیتزر.
جملاتی از کتاب پسر عیسا
جک هُتل را دیدم که کتوشلوار و جلیقه پوشیده بود و موهای بورش را به عقب شانه کرده بود و صورتش برق میزد و رنج میکشید. در کافه واین آدمهایی که او را میشناختند به همان سرعتی که تهِ لیوانها را بالا میآورد دوباره مهمانش میکردند، آدمهایی که آشنایی مختصری با او داشتند، آدمهایی که یادشان نمیآمد اصلاً او را میشناسند یا نه. موقعیت تلخ و شیرینی بود. از سرقت مسلحانه خسته شده بود. موقع ناهار از دادگاه بیرون آمد. به چشمان وکیلش نگاه کرد و به این نتیجه رسید که محاکمهاش زیاد طول نخواهد کشید. براساس یکجور ریاضیات قانونی که فقط ذهن یک محکوم قادر به درکش بود حدس زد که دستکم بیست و پنج سال زندانی خواهد شد.
اینقدر وحشتناک بود که فقط میتوانست شوخی باشد. خودِ من به عمرم کسی را ندیده بودم که این مدت روی زمین زندگی کرده باشد. و اما هتل، هجده یا نوزده سالش بود.
این وضعیت تابهحال یک راز باقی مانده بود، مثل یک بیماریِ مرگبار.
حجم
۷۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۵ صفحه
حجم
۷۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۵ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب یک مجموعه کم نظیر از داستان هایی است کم و بیش به هم پیوسته که به خوبی مفهوم زمان ، قدرت فرسودگی زمان و بازگشت ناپذیر بودن زندگی و گذشته را بیان می کند. در این کتاب ما
نتونستم ارتباط بگیرم☹
میتوان کتاب را از سه دید برسی کرد ۱.نوع نوشتار: توصیفات بسیار موجز و زیبا،حتی اگر از داستان خوشتان نیامد به خاطر توصیفاتش بخوانید ۲.برسی در حلات جزء به جزء(جدا دانستن هر یازده داستان): پیش پا افتاده ترین داستان ها را تبدیل به یک
توصیفهای بکر و تاثیر گذار، داستانهایی ساده از زندگی پر رنج آدمهایی فراموش شده.داستان آخر را به خصوص بیشتر دوست دارم.ترجمه خاکسار همیشه خوب است
واقعاً نتونستم ارتباط برقرار کنم با داستانها. برای من نبود. اذیت شدم سر خوندنش با اینکه این مجموعه داستان مهمی هست. ولی خب برای من تجربهی جالبی نبود.
من را یاد نوشته های بوکوفسکی می اندازد،ارزش یک بار خواندن را دارد .
با همه تعریف های که مترجم اول از کتاب میکنه ولی در نظرمن فضای کتاب برای اکثر مخاطب ایرانی غیر قابل ارتباطه.
داستانها همه بینظیر بودن!👌🏻
به دلیل ترجمه که اصلا روان و خوشخوان نبود. اصلا توصیه نمیکنم.