کتاب قوهای وحشی
معرفی کتاب قوهای وحشی
کتاب قوهای وحشی، شامل پنج داستان از هانس کریستین اندرسن است. این مجموعه بازنویسی افسانههای زیبای قدیمی است. ندا ترابی مترجم کتاب و انتشارات ویکتور هوگو، ناشر آن است.
درباره کتاب قوهای وحشی
کمتر سرزمینی را می توان یافت که از شیرینی افسانه ها محروم باشد. افسانه هایی که اکثرا در میان مردم مشهور است و در جایی به ثبت نرسیده است. کسانی گفته اند، کسانی شنیده اند و آنها کهشنیده اند برای دیگران بازگو کرده اند. نویسندگان غربی این افسانه ها را در قالب داستان هایی شیرین و خواندنی برای عموم مردم نوشته و منتشر ساخته اند که همچنان ادامه دارد. به این ترتیب هم برای خود اعتبار و شهرت کسب می کنند و هم ادبیات کشور خود را پر بار می سازند. همچون نویسندگان این مجموعه.
قوهای وحشی شامل پنج داستان است که بازنویسی افسانه های قدیمی است. افسانه هایی که جذابیت خود را در طی سالها همچنان حفظ کرده اند. هانس کریستین اندرسن در هر یک از افسانههای کتاب قوهای وحشی، پیامهای متفاوتی از عشق، مهر و قدرت و نیروی دوستی و محبت به کودکان، نوجوانان و تمام خوانندگان کتابهایش میدهد.
کتاب قوهای وحشی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کتاب قوهای وحشی برای کودکانی که سالهای آخر مدرسه خود را میگذرانند و نوجوانان مناسب است. همچنین اگر به مطالعه افسانههای مختلف از مردم سرتا سر دنیا علاقهمند هستید، این کتاب گزینهی خوبی برای شما است.
دربارهی هانس کریستین اندرسن
هانس کریستین اندرسن، پدر ادبیات کودکان و نوجوانان، دوم آوریل ۱۸۰۵ در دانمارک متولد شد. او داستانهای بسیاری برای کودکان نوشت که از میان آنها میتوان به پری دریایی، بند انگشتی، جوجه اردک زشت، ملکه برفی، لباس جدید امپراطور و دختر کبریت فروش اشاره کرد. زادروز اندرسن به عنوان روز جهانی کتاب کودک نامگذاری شده است. همچنین جایزهای برای ادبیات کودک به نام او وجود دارد که آن را نوبل کوچک میدانند. هانس کریستین اندرسن در چهارم اوت ۱۸۷۵ درگذشت.
جملاتی از کتاب قوهای وحشی
الیزا دیگر آن دختر کوچک نبود حالا بزرگ و بسیار زیبا شده بود بطوری که ملکه بدجنس وقتی زیبایی او را دید عصبانی شد و حسادت سراسر وجودش را فرا گرفت. خیلی دلش می خواست الیزا را هم به سرنوشت برادرانش دچار کند اما می ترسید و جرأت این کار را نداشت چون مهر و محبت الیزا در قلب پادشاه نفوذ کرده بود و پادشاه دخترش را خیلی دوست داشت.
ملکه نقشه ای کشید. یک روز صبح به حمامش که از مرمر سفید ساخته شده بود، قدم گذاشت، سه وزغ از داخل یک صندوقچه بیرون آورد، آنها را بوسید و جادو کرد.
به یکی از آنها گفت: وقتی الیزا به حمام می آید، روی سرش بنشین تا او کند ذهن و احمق شود.
به وزغ دومی گفت: تو روی پیشانی او قرار بگیر تا طوری زشت شود که پدرش هم نتواند او را بشناسد.
و به وزغ سومی گفت: تو روی قلب او بنشین تا سنگدل شود.
بعد الیزا را صدا زد و از او خواست حمام کند چون باید به دیدار پدرش برود.
الیزا وقتی وارد حمام شد، اولین وزغ روی موهایش نشست، دومی روی پیشانی و سومی روی سینه اش قرار گرفت.
الیزا بدون آنکه متوجه آنها شود، از جایش بلند شد و ناگهان سه گل سرخ از روی بدنش در آب افتادند. آن گل های سرخ همان سه وزغ بودند که به دلیل مهربانی و معصومیت الیزا به گل تبدیل شدند و جادوی ملکه بدجنس موثر نشد.
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۰۳ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۰۳ صفحه
نظرات کاربران
عالللللللی انقدر فوقالعاده اس که نمیتونم توصیفش کنم حتما بخونید و اون جلدی که رایگانه رو نخونید چون خیلی خلاصه اس و این نسخه اصلیشه🤗😎😉😉
نه خیلی بد نه خیلی خوبه
کتابی بسیار خوب😄😄 برای هر سنی پیشنهاد میکنم😊
داستان زیبا و جذابی داشت حتما توصیه می کنم بخوانید ولی به نظرم اگر پایان را کمی طولانی تر و زیبا تر توضیح می داد بهتر می بود
عالی متشکرم
داستان اول رو بیشتر دوس داشتم🦢🌼
آلی بود خوب بود آلی حتما خرید کنید. 🥰😍🤩❤🥳🥳❤❤❤👌👌👌👍🦄🦄🦄