تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب توراکینا
۵٫۰
(۱)
خواندن نظراتمعرفی کتاب توراکینا
«توراکینا» رمانی از محمد قاسمزاده، نویسنده و پژوهشگر ایرانی درباره دانشجوی دکترای ادبیاتی به اسم جمشید است که درست در شبی که پایان نامهاش را تمام میکند، به سفری عجیب در دل تاریخ میرود.
مصدق پایان نامهاش را درباره توراکینا خاتون، شاهزاده مغولی مینویسد که مدتی حکومت ایلخانی را در دست داشت. پس از نوشتن آخرین جمله پایاننامهاش، بلند میشود تا سیگاری روشن کند. او غرق در افکار خودش کنار پنجره اتاق ایستاده که ناگهان زنی را نشسته روی مبلی درون پذیرایی خانهاش میبیند. زنی که خود را توراکینا خاتون، شاهدخت مغول معرفی میکند و مصدق را با خود به شیراز و سروستان دوره مغول میبرد تا سرگذشت عجیبش برای او تعریف کند:
«مصدق از دور عمارت باشکوهی به رنگ سفید دید. اسبش چموشی میکرد. کمی دهنهٔ آن را شل کرد و برگشت به طرف توراکیناخاتون. او سرش را کمی خم کرد و باز به مصدق لبخند زد. مصدق اینبار، بیاینکه عمدی داشته باشد، به لبخندش توجه نکرد. توجهش به مغولهای دوروبر کاخ بود. او برعکس تمام مسیری که همراه توراکیناخاتون آمده بود، در حول و حوشِ کاخ سفید، میدید مغولها با نظم خاصی حرکت میکنند یا میایستند؛ چه آنهایی که نیزه به دست، پاسبانی میکردند، چه آنها که انفرادی یا دستهجمعی دنبال کارها بودند. حتا وقتی دم پلهها، اسبها را نگهداشتند، دو نفر مرد قدبلندِ چشمسوزنی، با آرامش و نظم جلو آمدند و رکاب اسب توراکیناخاتون را گرفتند و کمکش کردند تا پیاده شود. بعد هردو آمدند طرف مصدق و با همان ترتیب، او را از اسب آوردند پایین. بعد هم، آرام دهنهٔ اسبها را گرفتند و بدون هیچ حرفی راه افتادند.
اینجا اولین خانهٔ من توی این شهر است. روزی که پا گذاشتم به این شهر، پانزدهساله بودم. هر پانزده سال را هم در قلعهٔ اشکنان گذرانده بودم. آنجا که پسر عمهام، مولی، کوتوالش بود. پدرم از اسب پایین نمیآمد. اول با جدمان، بعد که جدمان شد سلطان، خودش سردار لشکر شد و از این شهر به آن شهر میرفت. هیچ شهر و قلعهای هم نبود که مقابلش سر خم نکرده باشد. شهرها را میسپرد به سردارها و برادرها و عموها و دوباره راه میافتاد.
از اول هم قصدش گرفتن این شهر بود.»
عمارت هیتلر![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
داود خدایی
افق های جدید در نوآوری بازهنری چسبرو
بالزاک و خیاط کوچولوی چینیدای سیجی
مواعظی درباره سفر پیدایشاریگن .
شب ترمیدورژاک شابان
دریای آسایشامیلی سنت جان مندل
معمای بی نهایتفرانک کلوز
مقابله با پیمان شومداوود امیریان
نشریه پیام گردونه ـ شماره ۱۳شورای سردبیری
جاده جنگ؛ جلد۷منصور انوری
احساس دلنشینعلیرضا هاشمی نیا (دلنشین شالی)
شبهای بیمهتاب: خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی سرهنگ شهابالدین شهبازیمحسن کاظمی
اینشتین عاشق (عاشقانهای علمی)نغمه رضوی
سفیر عشقاحمد تورگوت
شماره دوداوید فوئنکینوس
در دوردستهرنان دیاز
اعترافات رماننویس جواناومبرتو اکو
جاده جنگ؛ جلد۸منصور انوری
داود، داور و سه نمایشنامهی دیگرمحمدباقر نباتی مقدم
حجم
۳۶۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۲۴ صفحه
حجم
۳۶۶٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۳۲۴ صفحه
قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
کتاب از نظر ادبی ارزشی ندارد. قصه گویی صرف. گذشته از آن با توجه به اینکه توراکینا خاتون از نظر تاریخی از زنان قدرتمند دربار به حساب میآید در هبچ جایی از کتاب به این موضوع نه تنها اشاره نشده