کتاب این در باید بسته بماند محمد قاسم زاده + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب این در باید بسته بماند

کتاب این در باید بسته بماند

دسته‌بندی:
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب این در باید بسته بماند

کتاب الکترونیکی «این در باید بسته بماند» نوشتهٔ محمد قاسم‌زاده و با نشر مروارید منتشر شده است. این رمان ایرانی با روایتی چندلایه، داستان‌هایی را در بستر زمان و مکان‌های متفاوت روایت می‌کند و به پیوندهای پنهان میان شخصیت‌ها و سرنوشت‌ها می‌پردازد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب این در باید بسته بماند

«این در باید بسته بماند» اثری داستانی است که در قالب رمان نوشته شده و ساختاری چندپاره و زمان‌پریش دارد. محمد قاسم‌زاده در این کتاب، روایت را میان تهران معاصر و مصر باستان جابه‌جا می‌کند و با بهره‌گیری از عناصر خیال و واقعیت، مرز میان گذشته و حال را درهم می‌آمیزد. داستان با زندگی شخصیت‌هایی آغاز می‌شود که در تهران امروزی با رخدادهایی رازآلود روبه‌رو می‌شوند و به‌تدریج، روایت به مصر باستان و زندگی کاتبی دربار فرعون منتقل می‌شود. این جابه‌جایی زمانی و مکانی، به خواننده امکان می‌دهد تا پیوندهای عمیق‌تری میان شخصیت‌ها و دغدغه‌های انسانی بیابد. رمان با زبانی توصیفی و فضاسازی دقیق، به کندوکاو درونیات شخصیت‌ها و روابط پیچیدهٔ آن‌ها می‌پردازد و در عین حال، لایه‌هایی از اسطوره، تاریخ و عرفان را در دل روایت جای می‌دهد. ساختار کتاب به گونه‌ای است که هر فصل، دریچه‌ای تازه به جهان داستان می‌گشاید و مخاطب را به سفری میان واقعیت و خیال می‌برد.

خلاصه داستان این در باید بسته بماند

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان «این در باید بسته بماند» با تورج نیاکان، مردی تنها در تهران معاصر آغاز می‌شود که در پارکی با زنی سفیدپوش به نام فریماه روبه‌رو می‌شود. این دیدار، آغازگر سلسله‌ای از رخدادهای رازآلود است که مرز میان واقعیت و خیال را برای نیاکان مخدوش می‌کند. فریماه ادعا می‌کند که بیست‌وپنج قرن به‌دنبال نیاکان بوده و پیوندی اسرارآمیز میان آن‌ها وجود دارد. این روایت به‌تدریج به گذشته‌ای دور در مصر باستان منتقل می‌شود؛ جایی که آپریس، کاتب دربار فرعون، درگیر روابط پیچیده با نِفِر، برادرزادهٔ فرعون، و کنیز کارتاژی خود است. داستان در مصر باستان، زندگی روزمره، دغدغه‌ها و عشق‌های پنهان آپریس را به تصویر می‌کشد و همزمان، سایهٔ تهدید سپاه پارس و آشوب‌های سیاسی بر سرنوشت شخصیت‌ها سنگینی می‌کند. در هر دو زمان، شخصیت‌ها با پرسش‌هایی دربارهٔ هویت، سرنوشت و پیوندهای نادیدنی میان گذشته و حال دست‌وپنجه نرم می‌کنند. روایت با حضور شخصیت‌هایی مرموز و رخدادهایی فراواقعی، لایه‌هایی از اسطوره و عرفان را به داستان می‌افزاید و مخاطب را به تامل دربارهٔ تکرار سرنوشت و جست‌وجوی معنا در زندگی وا می‌دارد.

چرا باید کتاب این در باید بسته بماند را بخوانیم؟

این کتاب با روایت موازی میان دو زمان و مکان متفاوت، تجربه‌ای متفاوت از خواندن رمان ایرانی ارائه می‌دهد. پرداختن به پیوندهای پنهان میان شخصیت‌ها، استفاده از عناصر اسطوره‌ای و تاریخی و فضاسازی دقیق، اثری خلق کرده که هم برای علاقه‌مندان به داستان‌های رازآلود و هم برای کسانی که به تاریخ و اسطوره علاقه دارند، جذاب است. خواندن این رمان فرصتی برای تامل دربارهٔ هویت، سرنوشت و تاثیر گذشته بر زندگی امروز فراهم می‌کند.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعهٔ این کتاب برای علاقه‌مندان به رمان‌های تاریخی، داستان‌های معمایی و روایت‌های چندلایه مناسب است. همچنین کسانی که به پیوند میان اسطوره، تاریخ و زندگی معاصر علاقه دارند، از خواندن این اثر لذت خواهند برد.

بخشی از کتاب این در باید بسته بماند

«تورج نیاکان نزدیک باغ ژاپنی نشسته بود و باغچهٔ برگپوش را نگاه می‌کرد که تای سمت چپ آن دروازهٔ بزرگ باز شد و آن زن سفیدپوش بیرون آمد. مات و حیرت‌زده به دروازه و زن نگاه کرد. وسط پارک، نزدیک باغ ژاپنی دروازه‌ای نبود؟ پارک تنها یک دروازه دارد که آن هم رو به خیابان بیست‌ویکم باز می‌شود. آن در هم همیشه باز است، حتی شب‌ها. این دروازه وسط پارک نبود. چرا باید چنین دروازه‌ای باشد؟ زن میانه‌بالا بود، کمی به لاغری می‌زد. شلوار و مانتوی سفید پوشیده بود و شال نازکی به رنگ یشم بر سرش بود. یکراست به طرف نیمکتی آمد که نیاکان بر آن نشسته بود. لبخند زد و نشست. نیاکان کمی به سمت چپ رفت تا زن راحت‌تر بنشیند. زن گفت جا به‌اندازهٔ کافی هست. نیاکان حرفی نزد و نگاهش برگشت به طرف باغ ژاپنی. دروازه نبود. نه. خیال بود. این زن در پارک قدم می‌زد و من خیال کردم از دروازه گذشت. مثل آن غروب که بهرام گرگین، حولهٔ حمام به تن در بالکن، بالای این پارک نشسته بود و اتوبان را نگاه می‌کرد که آن هفت موتورسوار که لباس سیاه پوشیده بودند، درست برخلاف این زن سفیدپوش، لباس‌شان به رنگ کلاه و موتورشان، از جنوب آمدند و رو به شمال رفتند. سه‌تا جلو بودند و چهارتا عقب. با فاصلهٔ منظم حرکت می‌کردند. ناگهان انگار در هم رفتند. حالا سوارکار عظیمی بود که آرام به چپ و راست مایل می‌شد. دیگر هیچ نشانه‌ای از آن هفت موتورسوار نبود. جمع ناگهان به وحدت رسیده بود، اما زود از هم جدا شدند و در یک ردیف حرکت کردند. باز در هم رفتند و این‌بار به‌شکل درختی درآمدند، درختی متحرک که در عرض خیابان می‌لغزید و پیش می‌رفت. چند دقیقه که گذشت، به حال اول برگشتند، همان هفت موتورسوار بودند که سه‌تا جلو بودند و چهارتا عقب، به‌شکل بنات‌النعش.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۴۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۱۴۹٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۱۱۰,۰۰۰
۸۸,۰۰۰
۲۰%
تومان