دانلود و خرید کتاب روحانیت و حوزه علی صفایی حائری
تصویر جلد کتاب روحانیت و حوزه

کتاب روحانیت و حوزه

امتیاز:
۳.۸از ۱۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب روحانیت و حوزه

کتاب‌ «روحانیت و حوزه» نوشته استاد صفایی از پرفروش‌ترین کتاب‌های جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی خصوصا در مشهد بوده است.

استاد در این اثر، به حوزه به مثابه جایی برای تربیت رهبر و سرپرست نگریسته و در سه بخش: رهبری، تحصیل و تبلیغ، مشکلات را تحلیل و راه حل‌های خویش را عرضه داشته است.

نویسنده در بخش مهمی از کتاب مبحث رکود فقه را هم بررسی کرده و راه حل‌هایی هم ارائه می‌دهد.

saleh abdolahi
۱۴۰۰/۰۲/۲۸

کلا همه کتابهای استاد بی نظیر هستند وپیشنهاد میکنم مطالعه بفرمایید

محمد حجتی
۱۴۰۰/۱۱/۰۷

خیلی خوب

عبدالکریم 76
۱۴۰۱/۰۵/۲۶

مرحوم صفایی حائری در این کتاب با وجود سن کم مشکلات نهاد روحانیت و حوزه های علمیه را خوب تشخیص داده اند و راهکارهایی هم که ارائه دادند در بسیاری از موارد کاربردی و راهگشاست. چه در زمینه معیشت، تحصیل

- بیشتر
چه احساس‌ها و روح‌های پاکی که اسیر یک شبهه شده‌اند و واژگون گشته و زیر و رو شده‌اند! و چه اندیشه‌هایی که با استدلال و دلیل فلسفی، خدا را اثبات کرده‌اند و بهشت و جهنم را اثبات کرده‌اند، اما در عمل پیشرفتی نداشته‌اند و حرکتی و شوری نداشته‌اند! و چه بسیار افرادی که خدا را قبول دارند، اما شیطان سوار آنهاست و گناه‌ها و عصیان‌ها گریبان‌گیر آنهاست! همان‌طور که شب احیا و روزه رمضان دارند، هزار فحشا و قمار و زنا و لواط و ربا و... دارند! و گویا اینها هیچ منافاتی با هم ندارند! و سرّش هم همان است که خدا در مغز آنهاست و در سر آنهاست و نماز و روزه هم عادت آنهاست و اما پول و زن و لذت در دل آنها جای دارد و عشق آنها را برانگیخته است و وجود آنها را در خود گرفته است.
mohdiu
همین‌جاست که می‌گوییم: شناخت ذات و اثبات وجود حق، شناختی عقیم است، نازا است؛ در ما شوری و احساسی نمی‌آورد و منشأ عشق یا نفرتی نمی‌تواند باشد. اما شناخت جمال و کمال و رحمت و حکمت و عظمت و احاطه حق، عشق و اطاعت را به دنبال می‌آورد.
عبدالکریم 76
در مقام انجام وظیفه، هوس‌ها و آرزوها کنترل شوند و قدرت و استطاعت، معیار و میزان باشد. در مقام انجام وظیفه، به اندازه‌ای بار برداریم که می‌توانیم، نه به اندازه‌ای که می‌خواهیم.
mohdiu
دو داروی معرفت و عشق، به وسیله تفکر به وجود می‌آید. شناخت، نتیجه فکر است و عشق هم دنباله شناختِ کمال و جمال و زیبایی و عظمت و حکمت و رحمت است. و این سه مرحله تفکر و معرفت و عشق و ایمان، به اضافه چهار مرحله اطاعت و عبودیت و زهد و آزادی از غیر حق و رضا و خشنودی و تسلیم و تفویض، سیستم اخلاقی اسلام را تشکیل می‌دهند.
mohdiu
هنگامی که انگیزه تبلیغ عواطف و رقّت‌ها بود، دیگر به هدفی نیاز نیست؛ که هدف، همان راحتی و آرامش وجدان در صورتِ رسیدن به مقصود است. وای از روزی که مبلّغ به هدف نرسد و نتواند مقصودش را عملی کند، که فشارها و ناراحتی‌های اعصاب خرد و خمیرش می‌کنند و گرفتار سل سینه و ضعف عمومی و رنج عمیق می‌گردد! اما هنگامی که انگیزه تبلیغ عشق به وظیفه و عشق به حق بود، هدف همان رضای حق و قرب حق است و از مردم هیچ چشم‌داشتی نیست و هیچ توقعی نیست.
mohdiu
سرّ اینکه «مِنْ حَیثُ لایحْتَسِب» می‌دهد، شاید همین باشد که از طریقِ حساب شده، امیدواری به اسباب و توجه به اسباب، به وجود می‌آید و این معنا با توکل و انقطاع، منافات دارد.
mohdiu
به سمت مشکل بیایم، آن را بررسی کنم، علت‌هایش را بجویم، راه حل‌هایش را بیابم.
mohdiu
این امتحانی است که دین داده است. یک مشته عرب تنها که نه زمین برایشان می‌رویید و نه آسمان بر سرشان می‌بارید و نه راه‌های امنی داشتند و نه اتّحادی و اتفاقی، یک مشته عرب تنها که لباسشان، لباس ترس بود و خوراکشان خون و داورشان شمشیر، یک مشته عرب تنها که نه زراعتی داشتند و نه تجارتی داشتند و نه اتحادی، وقتی که به رهبری همانند پیامبر بزرگ رسیدند، چیزی نگذشت که متحد شدند و چیزی نگذشت که ثروتمند شدند و چیزی نگذشت که به پیروزی‌ها رسیدند و ایران و روم را؛ این دو تمدن بزرگ را به زانو در آوردند و تسلیم کردند و حتی در نهادشان نفوذ کردند و پیش رفتند.
mohdiu
این اهمیت ندارد که چند نفر جمع شده‌اند، این مهم است که چند نفر ساخته شده‌اند و به راه افتاده‌اند و بی‌نیاز گردیده‌اند.
mohdiu
به گفته یکی از نویسندگان، برنامه‌های ما بیشتر با حافظه محصل و دانش‌آموز سر و کار دارد، نه با فکر و ابتکار او. لذا ما آخر سر از یک محصل خوب، یک دایرة‌المعارف ناقص می‌سازیم و تمام نیروهای فکری و ابتکار عملی او را سرکوب می‌کنیم.
mohdiu
اول خود را مسئول می‌دانند و تمام مسئولیت را به عهده دیگران و به گردن مراجع نمی‌اندازند؛ چون وقت را خیلی تنگ‌تر از این می‌بینند که به این حرف‌ها، به این مجادله‌ها؛ «تو باید بکنی‌ها»، «او باید بکندها» بپردازند.
mohdiu
ما از فقر خود، بی‌نیاز و از عجز خود، توانا و از ضعف خود، نیرومند و از جهل خود، حکیم را می‌شناسیم، که به این فقیر عطا کرده و این عاجز را دست گرفته و به این ضعیف نیرو بخشیده و در سر این جاهل، شعله‌های حکمت و عقل و علم و فکر را روشنی داده است. و باز رحیم و مهربانی را می‌بینیم که ما را با خودمان مهربان کرده و غریزه حبّ به ذات را در نهاد ما برافروخته و دل‌های دیگر را به عشق ما بسته است. و همان است که فرموده‌اند: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ».
mohdiu
مطالعات، عقیم و نازا هستند و شناخت و عشقی نمی‌آورند؛ چون معرفت و عشق، نتیجه تفکر است نه مطالعه. پس باید مطالعات با تفکر تکمیل شوند تا از عُقم و نازایی خلاص شده، معرفت و عشق و حرکت و عمل بیاورند.
mohdiu
هنگامی که مسلمین در صدر اسلام هیچ نداشتند و آه در بساطشان نبود، با همین ایثار و انفاق و عهده‌داری و تعاون و تکافل یکدیگر را نگه داشتند و لااقل انیس و غم‌خوار یکدیگر بودند و نیروی روحی و پشتوانه روانی برای هم! در نتیجه از هیچ، به همه چیز رسیدند. و در آن هنگام، همین که تعاون‌ها و تکافل‌ها و عهده‌داری‌ها از میان رفت، همه چیزها به هیچ رسید و همه اجتماع‌ها پراکنده شد و «هَبَاءً مَنْثُورَاً» گردید!
mohdiu
راستی چاره‌ای جز این نیست که هر کس خود بار مسئولیت را به دوش بگیرد و به مقصد برساند!
mohdiu
خیلی آرام گفتم: «شما خوب بود از من می‌پرسیدید که برای چه آخوند شده‌ام، اگر می‌گفتم نون و آب و شب و روز و فلان و بهمان، خب، راهنمایی‌ام می‌کردید؛ که آقا بفرمایید اون طرف، این در بسته است و بازم که بشه، این خبرها نیست. باید شب چطور بخوابی و روز چطور راه بری و دنبال پیرسگ‌ها بیفتی و صیغه از بَر کنی». و شروع کردم حرف‌هایی را که زده بود با مسخرگی قطار کردن. او کلافه شده بود و سرفه می‌کرد و گردنش را می‌خاراند و آخر طاقتش طاق شد و گفت: «بفرمایید شما گوزآقا می‌خواهید چه کار کنید؟ چرا آخوند شدید؟!» من هم با بی‌پروایی تندی که از چنان بچه آرامی بعید می‌نمود، گفتم: «من آخوند شدم تا یک مشت آدم احمق؛ مثل تو را که هنوز به نون و آب و لای پا و شکمشون فکر می‌کنند، بیارم بالا!» و ساکت شدم.
mohdiu
اجتماعی که مغز و قلبش گرفتار است، فکر و روحش علیل است، نمی‌توان برایش لباس قشنگ و وسایل قشنگ و مدرن و تکنیک پیشرفته درست کرد؛ چون این تکنیک پیشرفته با این فکر مسموم و قلب آلوده، جز به نابودی و هلاکت ما خدمت نمی‌کند، جز تیغ دادن در کف زنگی مست نیست!
mohdiu
ما برای اصلاح اجتماع خود، به اصلاح روحانیت نیازمندیم و اصلاح روحانیت به این نیست که با بدها روبه‌رو شویم و به مبارزه برخیزیم؛ چون این مبارزه‌ها فساد را زیادتر می‌کند و اختلاف را بالاتر می‌برد و این چوب وَر کردن‌ها در لجن زار، عَفَن و گند را بالاتر می‌آورد. بلکه باید خوب‌هایی تهیه کنیم و آنها را زیاد کنیم و همین که خوب‌ها رو آمدند، در دل‌ها جا باز می‌کنند و همین که نور آمد، تاریکی می‌رمد.
mohdiu
و چه بسا که باید به تألیف قلوب و تأمین جهات اقتصادی و انفاق هم بذل توجه شود؛ چون دل‌ها اسیر احسان است و انسان شیفته محبت است.
mohdiu
چه بسا که باید به تألیف قلوب و تأمین جهات اقتصادی و انفاق هم بذل توجه شود؛ چون دل‌ها اسیر احسان است و انسان شیفته محبت است
mohdiu

حجم

۱۳۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۱۳۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۲۷,۰۰۰
تومان