بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب روحانیت و حوزه | طاقچه
تصویر جلد کتاب روحانیت و حوزه

بریده‌هایی از کتاب روحانیت و حوزه

امتیاز:
۳.۸از ۱۳ رأی
۳٫۸
(۱۳)
چه احساس‌ها و روح‌های پاکی که اسیر یک شبهه شده‌اند و واژگون گشته و زیر و رو شده‌اند! و چه اندیشه‌هایی که با استدلال و دلیل فلسفی، خدا را اثبات کرده‌اند و بهشت و جهنم را اثبات کرده‌اند، اما در عمل پیشرفتی نداشته‌اند و حرکتی و شوری نداشته‌اند! و چه بسیار افرادی که خدا را قبول دارند، اما شیطان سوار آنهاست و گناه‌ها و عصیان‌ها گریبان‌گیر آنهاست! همان‌طور که شب احیا و روزه رمضان دارند، هزار فحشا و قمار و زنا و لواط و ربا و... دارند! و گویا اینها هیچ منافاتی با هم ندارند! و سرّش هم همان است که خدا در مغز آنهاست و در سر آنهاست و نماز و روزه هم عادت آنهاست و اما پول و زن و لذت در دل آنها جای دارد و عشق آنها را برانگیخته است و وجود آنها را در خود گرفته است.
mohdiu
همین‌جاست که می‌گوییم: شناخت ذات و اثبات وجود حق، شناختی عقیم است، نازا است؛ در ما شوری و احساسی نمی‌آورد و منشأ عشق یا نفرتی نمی‌تواند باشد. اما شناخت جمال و کمال و رحمت و حکمت و عظمت و احاطه حق، عشق و اطاعت را به دنبال می‌آورد.
عبدالکریم 76
در مقام انجام وظیفه، هوس‌ها و آرزوها کنترل شوند و قدرت و استطاعت، معیار و میزان باشد. در مقام انجام وظیفه، به اندازه‌ای بار برداریم که می‌توانیم، نه به اندازه‌ای که می‌خواهیم.
mohdiu
به سمت مشکل بیایم، آن را بررسی کنم، علت‌هایش را بجویم، راه حل‌هایش را بیابم.
mohdiu
سرّ اینکه «مِنْ حَیثُ لایحْتَسِب» می‌دهد، شاید همین باشد که از طریقِ حساب شده، امیدواری به اسباب و توجه به اسباب، به وجود می‌آید و این معنا با توکل و انقطاع، منافات دارد.
mohdiu
هنگامی که انگیزه تبلیغ عواطف و رقّت‌ها بود، دیگر به هدفی نیاز نیست؛ که هدف، همان راحتی و آرامش وجدان در صورتِ رسیدن به مقصود است. وای از روزی که مبلّغ به هدف نرسد و نتواند مقصودش را عملی کند، که فشارها و ناراحتی‌های اعصاب خرد و خمیرش می‌کنند و گرفتار سل سینه و ضعف عمومی و رنج عمیق می‌گردد! اما هنگامی که انگیزه تبلیغ عشق به وظیفه و عشق به حق بود، هدف همان رضای حق و قرب حق است و از مردم هیچ چشم‌داشتی نیست و هیچ توقعی نیست.
mohdiu
دو داروی معرفت و عشق، به وسیله تفکر به وجود می‌آید. شناخت، نتیجه فکر است و عشق هم دنباله شناختِ کمال و جمال و زیبایی و عظمت و حکمت و رحمت است. و این سه مرحله تفکر و معرفت و عشق و ایمان، به اضافه چهار مرحله اطاعت و عبودیت و زهد و آزادی از غیر حق و رضا و خشنودی و تسلیم و تفویض، سیستم اخلاقی اسلام را تشکیل می‌دهند.
mohdiu
اول خود را مسئول می‌دانند و تمام مسئولیت را به عهده دیگران و به گردن مراجع نمی‌اندازند؛ چون وقت را خیلی تنگ‌تر از این می‌بینند که به این حرف‌ها، به این مجادله‌ها؛ «تو باید بکنی‌ها»، «او باید بکندها» بپردازند.
mohdiu
به گفته یکی از نویسندگان، برنامه‌های ما بیشتر با حافظه محصل و دانش‌آموز سر و کار دارد، نه با فکر و ابتکار او. لذا ما آخر سر از یک محصل خوب، یک دایرة‌المعارف ناقص می‌سازیم و تمام نیروهای فکری و ابتکار عملی او را سرکوب می‌کنیم.
mohdiu
برای مبارزه؛ آن هم مبارزه عمیق، احتیاج به نیروها و نفرات است و نمی‌توان در این قسمت به دیگران تکیه کرد، به قدرت‌های زرد و سرخ تکیه کرد؛ که دستور است: «وَ لاتَرْکنُواْ اِلِی الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکمُ النَّارُ». و این قدرت‌ها بیشتر از آنچه که ما فکر می‌کنیم، با ما دشمنی دارند و حتی دشمن مشترک ما در نزد آنها عزیزتر از ماست!
mohdiu
در آنجا که اسلام نبود و یا عمیق و ریشه‌دار نبود؛ همانند چین و ویتنام و کوبا و اروپای شرقی، سرمایه‌داری و نظام استعماری به نفوذ آنها کمک کرد. پس هیچ‌گاه نمی‌توان بر آنها تکیه کرد و از آنها کمک گرفت و به این دلخوش بود که بعد با زرنگی آنها را هم کنار می‌زنیم. آنها مسلط هستند و تا امتیاز نگیرند، نیازها را برآورده نمی‌کنند.
mohdiu
شمارش مضارّ درد، درمان درد نیست!
mohdiu
خیلی آرام گفتم: «شما خوب بود از من می‌پرسیدید که برای چه آخوند شده‌ام، اگر می‌گفتم نون و آب و شب و روز و فلان و بهمان، خب، راهنمایی‌ام می‌کردید؛ که آقا بفرمایید اون طرف، این در بسته است و بازم که بشه، این خبرها نیست. باید شب چطور بخوابی و روز چطور راه بری و دنبال پیرسگ‌ها بیفتی و صیغه از بَر کنی». و شروع کردم حرف‌هایی را که زده بود با مسخرگی قطار کردن. او کلافه شده بود و سرفه می‌کرد و گردنش را می‌خاراند و آخر طاقتش طاق شد و گفت: «بفرمایید شما گوزآقا می‌خواهید چه کار کنید؟ چرا آخوند شدید؟!» من هم با بی‌پروایی تندی که از چنان بچه آرامی بعید می‌نمود، گفتم: «من آخوند شدم تا یک مشت آدم احمق؛ مثل تو را که هنوز به نون و آب و لای پا و شکمشون فکر می‌کنند، بیارم بالا!» و ساکت شدم.
mohdiu
راستی چاره‌ای جز این نیست که هر کس خود بار مسئولیت را به دوش بگیرد و به مقصد برساند!
mohdiu
هنگامی که مسلمین در صدر اسلام هیچ نداشتند و آه در بساطشان نبود، با همین ایثار و انفاق و عهده‌داری و تعاون و تکافل یکدیگر را نگه داشتند و لااقل انیس و غم‌خوار یکدیگر بودند و نیروی روحی و پشتوانه روانی برای هم! در نتیجه از هیچ، به همه چیز رسیدند. و در آن هنگام، همین که تعاون‌ها و تکافل‌ها و عهده‌داری‌ها از میان رفت، همه چیزها به هیچ رسید و همه اجتماع‌ها پراکنده شد و «هَبَاءً مَنْثُورَاً» گردید!
mohdiu

حجم

۱۳۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

حجم

۱۳۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۲۴۰ صفحه

قیمت:
۳۵,۰۰۰
تومان