دانلود و خرید کتاب جای پای جلال مهدی قزلی
تصویر جلد کتاب جای پای جلال

کتاب جای پای جلال

نویسنده:مهدی قزلی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب جای پای جلال

از مقدمه کتاب: رفیق شفیقی در خبرگزاری مهر با من تماس گرفت و دعوتم کرد به چای و گپ. ‌خواستم مثل خیلی از دعوت‌ها مؤدبانه رد کنم؛ ولی دیدم از خانة ما تا خبرگزاری مهر در کل هفت هشت دقیقه پیاده راه است. این شد که دعوتش را پذیرفتم. چند روز قبل از دعوت، مقاله‌ای داده بود به من دربارة روش‌شناسی جلال آل‌احمد در مردم‌شناسی و تک‌نگاری‌هایش. به نظرم جالب آمد و جالب‌تر جلال بود که هر بار سراغش می‌رویم، چیز جدیدی در او پیدا می‌کنیم. جلال یادداشت‌هایش را از زادگاه پدری در طالقان در کتابی به نام اورازان منتشر کرد. بعدتر تات‌نشین‌های بلوک زهرا را نوشت. این کتاب یادداشت‌ها و دیده‌های چندین سالة او از این مناطق بوده، به دلیل مسافرت‌های پی‌در‌پی و تابستانة دوران نوجوانی به منزل خواهرش و البته دوران جوانی و میانسالی به منزل خواهرزاده‌هایش. ... خلاصه اگر بکنم و جزئیات را کنار بگذارم، قرار شد سفرهایی را به یزد و کرمان و خوزستان و مشهد اردهال و خارگ و اورازان و بویین‌زهرا و اسالم برنامه‌ریزی کنیم و پا جا پای جلال بگذاریم؛ هرچند در این فقره من کجا و جلال کجا؛ ولی از باب ارادت سابقه‌دار به ایشان و لطف ذاتی سفر «یا علی» گفتیم. ضمن اینکه مطمئن هستم چون یک طرف ماجرا جلال است، کار خوبی از آب درخواهد آمد. مهم نیست من این کار را انجام بدهم، یا دیگری.
علی علی
۱۴۰۳/۰۶/۲۹

از سفر به خوزستان دچار افت شد

maryam kamkar
۱۴۰۱/۰۷/۰۲

حواشی زندگی جلال هم به اندازه‌ی متن داستان‌هاش جذابیت داره. این کتاب به آشنایی بیشتر با جنبه‌ی عمومی و فرهنگی زندگی جلال آل احمد کمک میکنه.

moonlight
۱۴۰۰/۰۶/۱۷

کتاب خوب و خواندنی بود! سبک نوشتاری اش شبیه سبک نوشتاری جلال آل احمد بود، شیرین و خاص! و توجه به جزییاتی که به چشم همه کس نمی آید....

هر‌چند فکر می‌کنم اگر خود مردم دوباره به دوچرخه‌سواری روی آورند، شهر یزد جاذبه توریستی خوبی پیدا خواهد کرد؛ همان طور که قبلا‌ً هم این جاذبه را داشته است؛ تا آن اندازه که دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن در روزها، علی‌اصغر مهاجر در زیر آسمان کویر و جلال آل احمد در آثارش به دوچرخه‌های زیاد این شهر اشاره می‌کنند. با اینکه همه این مشاهدات به قبل از سال 1340 مربوط می‌شود، شهر یزد هنوز ظرفیت «شهر دوچرخه‌ها» شدن را دارد.
سالک
خرمشهر یک مرکز فرهنگی از جنگ دارد که بی‌شباهت به موزه نیست. نصف نمای ساختمان بازسازی نشده، برای یادآوری آن دوران. این ساختمان، که فکر می‌کنم اسمش مرکز فرهنگی دفاع خرمشهر است، آخرین ساختمانی است که مدافعان آن را ترک کردند. همین ساختمان است که 35 روز مقاومت مدافعان و 573 روز تحمل اشغال را به‌خوبی روایت می‌کند. درهای سوخته مسجد صاحب‌الزمان(عج)، خرده‌کاشی‌های مسجد جامع، عکس‌های حماسه دفاع وسایل جامانده اشغالگران و‌ چیزهای دیگر همگی شاهدان آن اتفاقات تاریخی هستند. من فکر می‌کنم اولین جایی که باید در خرمشهر دید، نه کنار کارون، نه مسجد جامع، نه شلمچه؛ بلکه این آخرین ساختمان مقاومت است! این شهر از این بابت که روزی نماد مقاومت و ایستادگی این مملکت بوده، شایسته توجه بیشتر است. خرمشهر هرچند دیگر خونین‌شهر نیست، آن‌چنان که باید، خرمشهر هم نیست.
سالک
مثل اینکه قدیم‌ترها مردم را جو نمی‌‌گرفته است!
رعنا
از صاحب عکاسی، که اسمش احمد آقا بود، پرسیدم چرا می‌گویند کرمانی‌ها خوش‌برخورد و بد‌بدرقه هستند. او جواب داد: «چون آن‌‌قدر نجیب هستند که مهمان از آن‌ها سوءاستفاده می‌کند.» کرمانی دیگری، که پدر و مادرش یزدی بودند، البته جواب بهتری داد. گفت: «چون از رفتن مهمانشان ناراحت می‌شوند و این ناراحتی در بدرقه کردنشان معلوم می‌شود.»
razieh.mazari
در واقع همه چیز در بافت قدیم شبیه نمایشگاهی بزرگ است، که روح ندارد.
razieh.mazari
راستی اگر سهراب و نیما هم به جای گلستانه و یوش، در دود و دم تهران زندگی می‌کردند، نقاش و شاعر می‌شدند؟!
razieh.mazari

حجم

۲۵۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

حجم

۲۵۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۳۶ صفحه

قیمت:
۱۰۰,۰۰۰
۵۰,۰۰۰
۵۰%
تومان