دانلود و خرید کتاب قوی سیاه فرخ بافنده

معرفی کتاب قوی سیاه

کتاب قوی سیاه اثر نسیم نیکولاس طالب به تأثیر رویدادهایی که وقوع‌شان را محال می‌پنداشته‌ایم می‌پردازد. موضوع محوری کتاب قوی سیاه پیش‌گیری از پیش‌بینی و مقاوم شدن در برابر شکست و رویدادهای منفی است. 

کتاب قوی سیاه برای مدت ۳۶ هفته در فهرست کتاب‌های پرفروش نیویورک تایمز قرار داشت. قوی سیاه با ترجمه‌ی فرخ بافنده اکنون در دسترس خوانندگان است. 

درباره‌ی کتاب قوی سیاه

کتاب قوی سیاه با مقدمه‌ی جالبی آغاز می‌شود. نسیم نیکولاس طالب داستان جالبی را از مشاهده‌ی اولین قوی سیاه در استرالیا تعریف می‌کند. بعد توضیح می‌دهد که مشاهده‌ی تنها یک قوی سیاه این حقیقت را آشکار کرد یک مصداق می تواند باوری را بی‌اعتبار کند. باوری که حاصل هزاران سال مشاهدات تأییدی میلیون‌ها قوی سفید بوده است. در حقیقت نظریه‌ی قوی سیاه به بررسی اثرات شدید ناشی از برخی از رویدادهای بسیار غیرقابل‌پیش‌بینی و نادر و همچنین تمایل انسان به یافتن توضیحاتی ساده و دم دستی برای این رویدادها می‌پردازد.

نسیم نیکولاس طالب در کتاب قوی سیاه، تأثیر رویدادهایی که وقوعشان را محال می‌پنداشته‌ایم، پا را از این مسئله منطقی-فلسفی فراتر نهاده و وارد واقعیتی تجربی شده است. واقعیتی که می‌تواند قوی سیاه دنیای تفکرات ما باشد. رویدادی خارج از چهارچوب زندگی که تاثیری فوقٰ‌العاده می گذارد و مارا وامی‌دارد تا بعد از وقوعش به دنبال توضیحی برای علت آن باشیم. نسیم نیکولاس طالب در این کتاب روشنگرانه که نقطه عطفی در تفکر مدرن محسوب می‌شود با نثری شیوا نشان می‌دهد که این رویدادهای قوی سیاه تقریبا همه مسایل مربوط به دنیای ما را توضیح می دهند؛ با این حال ما -و به ویژه متخصصان- نسبت به آنها نابیناییم. نویسنده با پرداختن به موضوع شکنندگی و مقاوم بودن در برابر قوهای سیاه، کمک می‌کند بهترین رویدادها را بشناسیم و از آنها به نفع خودمان بهره‌برداری کنیم.

کتاب قوی سیاه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

قوی سیاه برای تمام افرادی که دوست دارند از تک تک رویدادهای زندگی، به بهترین نحو استفاده کنند، خواندنی است. 

درباره‌ی نسیم نیکولاس طالب

نسیم نیکولاس نجیب طالب در سال ۱۹۶۰ در لبنان متولد شد. او نویسنده، دانشور، آماردان و تحلیلگر ریسک لبنانی-آمریکایی است که آثارش بر مسائل تصادفی بودن و احتمال و عدم قطعیت متمرکز است. نسیم نیکولاس طالب مدرک علوم مدیریت خود را از دانشگاه دوفین پاریس گرفته است. علاوه بر این به زبان‌های انگلیسی، عربی و فرانسوی مسلط است و می‌تواند به ایتالیایی و اسپانیایی صحبت کند. توانایی او در از بر خواندن متون کلاسیک به یونانی، لاتین، آرامی و عبری باستان و کنعانی ستودنی است.

جملاتی از کتاب قوی سیاه

این کتاب کتابی در مورد عدم‌قطعیت است؛ از نظر این نویسنده، رویداد نادر مساوی است با عدم‌قطعیت. این حرف که ما اساساً باید رویدادهای نادر و افراطی را بررسی کنیم تا از رویدادهای معمولی سر دربیاوریم، ممکن است حکم سنگینی به نظر بیاید، ولی بگذار منظورم را واضح‌تر بیان کنم. دو رویکرد برای پرداختن به پدیده‌ها وجود دارد: اولی، کنار گذاشتن امر غیرمعمول و تمرکز کردن روی امر 'معمولی' است. بررسی‌کننده، 'خارج از چارچوب‌ها'، خارق‌العاده‌ها، را کنار می‌گذارد و موارد معمول را مورد بررسی قرار می‌دهد. رویکرد دوم، در نظر گرفتن این مسئله است که برای درک یک پدیده، فرد اول باید نهایت‌ها را در نظر بگیرد ـ مخصوصاً اگر، مثل قوی سیاه، یک تأثیر فزاینده‌ی خارق‌العاده هم به همراه داشته باشند.

تقریباً همه‌چیز در زندگی اجتماعی توسط شوک‌ها و پرش‌های نادر اما بااهمیت ایجاد می‌شود؛ با این وجود تقریباً تمام بررسی‌هایی که در مورد زندگی اجتماعی صورت گرفته است، روی 'نرمال' تمرکز داشته است، مخصوصاً با شیوه‌های استنتاجی بر پایه‌ی 'منحنی توزیع نرمال' که تقریباً هیچ چیزی به تو نمی‌گوید. چرا؟ چون توزیع نرمال انحراف‌های بزرگ را نادیده می‌گیرد، از پس آن‌ها برنمی‌آید، بااین‌حال باعث می‌شود با اطمینان فکر کنیم که عدم‌قطعیت را رام کرده‌ایم. لقبش در این کتاب، شیادی عقلانی بزرگ است. 


REZA RAKI
۱۳۹۸/۰۹/۰۷

تا نصف خوندم، بگم که کتاب یا حرف خاص نمیزنه یا ترجمه‌ی افتضاحش نمیذاره درست حسابی فهمید چی میگه! در ناشیانه بودن ترجمه لحظه ای شک بدلتون راه ندین که بعضی جا ها وقتی معنی کلمه رو نفهمیده همون رو

- بیشتر
amin safari
۱۳۹۹/۰۳/۰۲

سلام این کتاب موضوعش بسیار مهم و حیاتیه ولی متاسفانه این ترجمش اصلا روان نیست شایدهم متن اصلی کتاب پیچیدس و خیلی از کلمات قلمبه و سخت فهم استفاده شده پیشنهاد میدم ترجمه‌های دیگه ای هم بررسی کنید قبل از

- بیشتر
نارگل
۱۳۹۸/۰۵/۱۶

ترجمه ضعیفه، متن مفهوم نیست. مطالب کتاب پیچیده است و مترجم باید کتاب‌های زیادی رو قبل از این کتاب خونده باشه و بر این مطالب تسلط داشته باشه. اصلا توصیه نمی‌کنم. ای کاش مترجم‌ها قبل از شروع ترجمه در مورد تسلط

- بیشتر
Amirhossein F
۱۳۹۸/۱۲/۱۸

حتما این کتاب رو در پادکست بی پلاس بشنوید

نکته بین
۱۳۹۹/۰۵/۰۵

کتاب در مورد اتفاقات نادر اما مهم بحث میکنه. دونستن فلسفه کلامش خیلی خوبه. ولی چون خیلی جاها از کلمات تخصصی استفاده کرده و در ترجمه هم هیچ توضیح مناسبی برای کلمات جایگزین داده نشده. فهم مطالب به شدت سخته. بعضی

- بیشتر
میرزا
۱۳۹۹/۰۱/۱۱

این کتاب به ترجمه دیگه هم داره که به نظر من اون بهتره ولی طاقچه اونو نداره

شیرزاد
۱۳۹۷/۱۰/۲۰

من نسخه چاپی رو خوندم. واقعیتش برای من کتاب سنگینی بود. تا نصف خوندم ولی دیگه نتونستم ادامه بدم. یعنی شما باید حداقل چندین جلد کتاب در موضوعات مشابه خونده باشید تا هضمش براتون امکان‌پذیر باشه. خیلی وقتها چندین صفحه

- بیشتر
اذربون
۱۳۹۸/۰۱/۱۸

سلام و تشکر از ترجمه چنین اثاری هرچند که فهم کامل این کتاب نیازمند بلد بودن پیش فرض های علم منطق و ریاضی است اما به هر ترتیب دغدغه هاییی که لازمه ایجاد میکنه و زندگی سوال محور را برای

- بیشتر
M3iti
۱۳۹۷/۰۸/۱۹

کتاب فوق العاده ای هست. منتها خیلی سخت و انرژی گیره خوندنش. و چون اصطلاحات علمی زیادی داره متاسفانه ترجمه خوبی نمیشه ازش داشت یا لااقل ترجمه ارایانا قلمش خیلی مناسب نبود. اما از اولین کتاب هایی هست که درک

- بیشتر
ali
۱۴۰۰/۰۱/۰۱

من ترجمه دکتر مریم بردبار رو مطالعه کردم بنابراین شاید خیلی مطابق این نسخه نباشه در ترجمه، اما کلیت کتاب درباره‌ی اینه که اتفاقات مهم دنیا به صورت از پیش تعیین شده نبودند و به طور اتفاقی رخ دادن... مثلا

- بیشتر
به کسی که بسیار درون‌نگر است فکر کن، کسی که آگاهی‌اش از جهل خودش شکنجه‌اش می‌دهد. او فاقد شجاعتی است که احمق‌ها دارند، بااین‌وجود این جرأت نادر را دارد که بگوید: "نمی‌دانم". برایش مهم نیست که مثل احمق‌ها، یا از آن بدتر، نادان‌ها به نظر بیاید. او درنگ می‌کند، دست به اقدامی نمی‌زند، و از فکر عواقب اقدام اشتباه عذاب می‌کشد.
Mohsen
نمی‌توانی خودفریبی را نادیده بگیری. مشکلی که متخصصان دارند این است که نمی‌دانند چه چیزی نمی‌دانند. فقدان دانش، و توهمِ داشتن دانش زیاد شانه‌به‌شانه‌ی هم حرکت می‌کنند ـ همان فرایندی که موجب می‌شود کمتر بدانی، باعث می‌شود از دانش خودت مطمئن باشی.
Mohsen
تنها با رویارویی مطلق می‌توان شانس را خلق کرد. پاستور می‌گفت: "شانس، در خدمت آنانی است که آماده‌اند" و مثل تمام کاشفان بزرگ، او به کشف‌های تصادفی باور داشت. بهترین راه برای نهایتِ رویارویی با خوش‌اقبالی، ادامه دادن به جستجو است ـ به دنبال آن، فرصت‌ها هم برای بهره بردن تو از راه می‌رسند.
Mohsen
چیزی درون ما هست که برای محافظت از عزت نفس ما طراحی شده است. ما انسان‌ها قربانیان یک عدم‌تقارن در درک رویدادهای اتفاقی هستیم. موفقیت‌هایمان را به مهارت‌هایمان نسبت می‌دهیم، و شکست‌هایمان را به رویدادهای بیرونیِ خارج از کنترل‌مان، یعنی به تصادفی بودن. ما خود را مسئول چیزهای خوب می‌دانیم، ولی مسئولیت چیزهای بد را بر عهده نمی‌گیریم. این امر باعث می‌شود فکر کنیم در هر کاری که می‌کنیم از دیگران بهتر هستیم.
Mohsen
این حرف که به خاطر "عصر اینترنت" دیگر مکان نقش چندانی در برقراری ارتباط ایفاء نمی‌کند و زندگی در شهر و روستا تفاوت چندانی از این منظر با هم ندارند، حرف غلطی است چون در این حالت منابع عدم قطعیت مثبت از دسترس ما خارج می‌شوند. دیپلمات‌ها این امر را خیلی خوب درک می‌کنند: گپ و گفتگوهای غیررسمی در مهمانی‌های کوکتل معمولاً منجر به نقاط عطف بزرگ می‌شود ـ نه ارتباط‌های خشک و گفتگوهای تلفنی. پس به مهمانی‌ها برو!
Mohsen
برای آمادگی سرمایه‌گذاری کنید، نه برای پیش‌بینی. یادت باشد که آمادگی نامعلوم اصلاً ممکن نیست. ج) هر فرصت، یا هر چیزی شبیه به فرصت، را بقاپ. آن‌ها نادر هستند، خیلی نادرتر از آنچه فکرش را می‌کنی. یادت باشد که قوهای سیاه مثبت یک قدم اولیه‌ی ضروری دارند: باید در معرض آن‌ها قرار بگیری. بسیاری از مردم وقتی که تغییر خجسته‌ای در زندگی دارد نصیب‌شان می‌شود متوجه آن نمی‌شوند.
Mohsen
کاشف بزرگ پاستور ـ کسی که متوجه این نکته شد که شانس در خدمت افراد آماده است  می‌دانست که هر روز صبح که از خواب بلند می‌شوی، دنبال چیز بخصوصی نمی‌گردی، ولی سخت کار می‌کنی تا اجازه دهی پیشامد وارد زندگی کاری‌ات شود. همان‌طور که یوگی برا، متفکر بزرگ دیگر، گفته است، "اگر نمی‌دانی کجا داری می‌روی، باید خیلی مراقب باشی، چون ممکن است به آنجا نرسی."
Mohsen
نکته‌ی مهم‌تر این است که از تجربه‌های گذشته‌مان درس نمی‌گیریم. ما شواهدی مبنی بر وجود سد ذهنی و انحرافات داریم که به خاطرشان موفق نمی‌شویم از خطاهای گذشته‌مان در پیش‌بینی چگونگی آینده‌ی وضعیت‌های عاطفی‌مان درس بگیریم.
Mohsen
ما بااطمینان آن دانشی را که ممکن است در آینده به دست آوریم، دست کم می‌گیریم. اگوست کنت، مؤسس مکتب اثبات‌گرایی، که (به ناحق) متهم به علمی کردنِ هر چیز در دیدرسی است، اعلام کرد که بشر تا ابد در مورد عناصر شیمیایی تشکیل‌دهنده‌ی ستاره‌های ثابت در جهل و بی‌خبری باقی خواهد ماند. ولی، همان‌طور که چارلز سَندِرز پرس گزارش داده است: "جوهر این کلمات هنوز روی کاغذ خشک نشده بود که طیف‌نما کشف شد و آنچه که او مطلقاً مجهول فرض کرده بود، به سرعت معلوم شد."
Mohsen
ما اسباب‌بازی می‌سازیم. برخی از این اسباب‌بازی‌ها دنیا را تغییر می‌دهند.
Mohsen
مدل کلاسیک کشف چنین است: تو به دنبال چیزی که می‌دانی می‌گردی (مثلاً، راه جدیدی برای رسیدن به هند) و چیزی را پیدا می‌کنی که نمی‌دانستی آنجا هست (آمریکا). اگر فکر می‌کنی اختراعاتی که دور و برمان می‌بینیم، حاصل کار کسی است که در اتاقکی نشسته و بر اساس یک جدولِ زمان‌بندی‌شده آن‌ها را ابداع کرده، بهتر است در عقیده‌ات تجدیدنظر کنی: تقریباً تمام چیزهای فعلی، محصول خوش‌اقبالی است.
Mohsen
چیزی که می‌دانی، نمی‌تواند واقعاً آسیبی به تو برساند
ZNAB BEIGI
پیامد اقدام‌های بشری، نسبت معکوس با چیزی که انتظار می‌رود دارد.
ZNAB BEIGI
پیش‌بینی مستلزم شناخت فناوری‌هایی است که در آینده کشف می‌شود. ولی خودِ چنین دانشی می‌توانست ما را خودبه‌خود به سمت ابداع آن فناوری‌ها در همین لحظه سوق دهد. لذا، ما آنچه را که در آینده خواهیم دانست، نمی‌دانیم.
Mohsen
دیدن قوهای سفید تأییدی بر عدم وجود قوهای سیاه نیست. به این نکته دقت کن: من می‌دانم که چه گفته‌ای غلط است، ولی لزوماً نمی‌دانم چه گفته‌ای درست است. اگر قوی سیاهی را ببینم، می‌توانم باقاطعیت اعلام کنم که همه‌ی قوها سفید نیستند! اگر ببینم کسی یکی را می‌کشد، آن وقت می‌توانم عملاً مطمئن باشم که او جنایتکار است. اگر نبینم دارد یکی را می‌کشد، نمی‌توانم مطمئن باشم که بی‌گناه است
باران۴۸
"باید عاشق باختن باشی." در حقیقت، دلیلی که من بلافاصله در آمریکا احساس راحتی کردم دقیقاً به این خاطر بود که ـ بر خلاف فرهنگ‌های اروپایی و آسیایی که شکست را داغ ننگ و بی‌آبرویی می‌دانند ـ فرهنگ آمریکایی از شکست استقبال می‌کند. تخصص آمریکا در انجام این ریسک‌های کوچک برای بقیه‌ی دنیاست و همین امر، دلیل سهم نامتناسب این کشور در نوآوری‌ها است.
Mohsen
به بیان ساده، مردم نیاز دارند دانش، چشمان‌شان را نابینا کند ـ ما ساخته شده‌ایم که از رهبرانی پیروی کنیم که می‌توانند آدم‌ها را دور هم جمع کنند، چون مزایای "بودن با جمع" بر ضررهایی که از دید ما ناشی از "تنها بودن" است غلبه می‌کند. برای ما به‌مراتب بهتر است که در مسیر اشتباه با هم پیش برویم، تا اینکه در مسیر درست تنها باشیم. آنهایی که به جای پیروی از یک آدم عاقل درون‌نگر، دنباله‌روی آدم‌های احمق گستاخ و پرمدعایی بوده‌اند، برخی از ژن‌هایشان را در ما به ارث گذاشته‌اند.
Mohsen
اگر بوقلمونی باشی که مدت زمان طولانی به تو آب و غذا داده باشند، یا می‌توانی ساده‌لوحانه فکر کنی که غذا دادن تأییدکننده امنیت توست، یا اینکه تیز باشی و این مسئله را در نظر بگیری که غذا دادن تأییدکننده‌ی خطر تبدیل شدنت به شام شب عید است.
Mohsen
تولستوی گفته خانواده‌های خوشبخت همه عین هم هستند، درحالی‌که هر خانواده بدبخت به شیوه‌ی خودش بدبخت است. معلوم شده آدم‌ها ـ بسته به اینکه سؤال‌های مرتبط چطور به آن‌ها عرضه شود  خطاهایی می‌کنند معادل ترجیح دادن سیب به پرتقال، پرتقال به گلابی، و گلابی به سیب. ترتیب مهم است!
Mohsen
مدیر اجرایی بودن، نیاز به لُب‌های قُدامی خیلی پیشرفته ندارد، بلکه بیشتر محتاج آمیزه‌ای از جذبه، توانایی تحمل ملالت و خستگی، و توانایی اجرای سطحی طبق برنامه است
Mohsen

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۰۸ صفحه

حجم

۱٫۲ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۵۰۸ صفحه

قیمت:
۷۱,۰۰۰
تومان