با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب در کوچههای خرم شهر
۵٫۰
(۲)
خواندن نظراتمعرفی کتاب در کوچههای خرم شهر
«هنوز هم پس از گذشت سالها صدای بچههای خرمشهر را در کوچه پس کوچههای شهر میشنوم. هنوز هم تکتک کوچهها و خیابانها و خانههای شهر مقابل چشمانم هستند؛ آن ویرانهها، آن نخلهای از کمر خم شده، گویی باز هم صدای شلیک میآید، صدای داد و فریاد میآید. یک عراقی روی دیوار سالم ماندهای با خط درشت به عربی مینویسد: جئنالنبقی یعنی آمدهایم که بمانیم! و من به یاد حرفهای بهروز مرادی میافتم. وقتی خرمشهر آزاد شد بهروز با دیدن این شعار بلند فریاد کشیده بود: «نمیتوانید؛ نتوانستید! خرمشهر تبدیل به گورستان شما شد!»
«درکوچههای خرمشهر» نوشته مریم شانکی دفتری از خاطرات بچههای خرمشهر در دوران هشت سال جنگ تحمیلی است. کسانی که هر یک به نوعی درگیر جنگ بودهاند و وقایعی جانسوز را با چشمان خود دیدهاند، حالا برای شما بازمیگویند تا بدانید:
«گلولههای توپ پشت سر هم میآمدند. هدف بیسیم بود، اما همهشان به طالقانی میخورد. فضای شهر از صدای به همآمیخته انفجار و آژیر آمبولانس انباشته شده بود. تا ساعت هشت شب منتظر شدم. شهناز در بیمارستان مانده بود. طاقتم طاق شد و راه افتادم. به هر زحمتی بود، خودم را به بیمارستان رساندم و داخل شدم. خدایا چه میدیدم؟! زنها و مردهای بیدست و بیپا، پیکرهای بیسر، پارههای گوشت انسان، کودکان زخمی و نیمهجانی که به خون آغشته بودند. مشغول شدم. تنها، نیرویی مرموز و درونی بود که مرا روی پا نگه میداشت. من که حتی تحملدیدن یک جراحت ساده را نداشتم، از دیدن زخمی جزیی ناراحت میشدم، حالا تا مچ پا توی خون بودم. دیگر وحشتم ریخته بود. مثل درختی که برگهایش با نسیم پاییز بریزد! اما این نسیم چه بود و از کجا میوزید؟
برادری را آوردند که دستش از تن جدا شده بود. صحنه رقتانگیز و دردناکی بود. سعی کردم با او حرف بزنم و دلداریاش بدهم، ولی به زودی فهمیدم که ایمان او بالاتر از این حرفهاست که نیاز به دلداری داشته باشد. شهناز را دیدم و جلو رفتم. امّا او بیتوجه به من کار میکرد. در چهره تمام بچهها، فقط درد بود و اندوه. هیچ حالت دیگری دیده نمیشد. همه نگران بودند. مهتاب، شهر را روشن کرده بود. بچهها ناراحت بودند و میگفتند که این به نفع عراقیهاست. همه در آرزوی صبح بودیم.»
از چندهلا تا جنگ
شمسی سبحانی
خرمشهر نمیمیردرضا خدری
تو می توانی اگر بدانیمهدی یوسفی
کلیهمیلاد بهنژاد
سازمان یادگیرندهزینب کرمی
شتاب دهیجان پی کاتر
حس های منراث آون
میثاق مهر و ماهعباس عبداللهی
باشگاه پنج صبحی هارابین شارما
فرمانده گندم خوارسیدسعید هاشمی
بوی باروت سوختهسلمان کریمی
زندان ذهنعلی ولایی
در اسارت نفرتعطیه سادات صالحیان
خداباوری و دانشمندان معاصر غربی (انگلیسی)مهدی گلشنی
بازار برنجزورار پرمه و دیگران
از برف تا برفعلی اکبری مزدآبادی
۲۰+۴ شاعر، ۴+۲۰ نقد (دفتر اول)محمدتقی قشقایی
هنری وروجک و ماجرای تعطیلاتفرانچسکا سایمون
زمانی برای پریدنمایکل لوئیس
نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریدهای برای کتاب ثبت نشده است
حجم
۳۱۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
حجم
۳۱۹٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۹۲ صفحه
قیمت:
۵۷,۰۰۰
تومان