تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب زندگی خوب بود
۴٫۰
(۶)
خواندن نظراتمعرفی کتاب زندگی خوب بود
«زندگی خوب بود» خاطرات رزمنده حسن رحیمپور از عملیات والفجر مقدماتی در دوران ۸ سال دفاع مقدس است:
سراسیمه بیدار شدم. پتو را کنار زدم و نشستم. حالا صدای شلیک توپخانه ممتد و بلندتر شده بود. بلندگو دعا پخش میکرد. همه بیدار شده بودند. شنیدم که میگفتند: «حمله شروع شده.»
خودشان را جمع و جور میکردند. جوانک مؤذن با صداشی بلند همه را به شرکت در زیارت عاشورا دعوت میکرد.
با عجله مشغول جمعکردن پتو شدم که کاکو سر رسید. سر دیگر پتو را گرفت و در حالی که کمک میکرد، گفت: «نتوانستی بخوابی؟ مثل اینکه حمله شروع شد. خدا توفیقشان بدهد، انشاءالله پیروز شوند.» فکر میکردم امشب حمله باشد.
ساعت دوازده و پانزده دقیقه بود. محمود روی تختش نبود. خوابی که دیده بودم، هنوز در ذهنم بود؛ آن کوه و آن همه خون. گفتم: «برویم بانک خون را سر و سامان بدهیم؟»
کاکو گفت: «فکر نکنم تا صبح مجروح زیادی داشته باشیم.»
از اورژانس خارج شدیم. در افق، منورها آسمان را نورانی کرده بودند. صدای رگبار مسلسل و توپخانه شنیده میشد. کاکو پرسید: «تا به حال دیده بودی؟» گفتم: «نه. عجب آتشبازی است.»
جنایتهای ما در خرمشهر؛ خاطرات افسران عراقی از خرمشهر![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
محمدنبی ابراهیمی
مقاومت در سوسنگرد: خاطرات علی بالشیسیدقاسم یاحسینی
یکی از این روزها به بلوغ رسیدممحمود نجیمی
مسافرداوود بختیاری دانشور
صدای پاروهاصادق کیاننژاد امیری
زمین ناله می کند: خاطرات محمود شیرافکنحسن شیردل
کولجشاهرخ ساسانی
با چشمهایم جنگیدم؛ خاطرات دیدبان و دیدهور هرمزگانی جانباز شهید مراد هنرمندزهرا اسپید
اینجا فتنهای رخ داده استمحمدحسن روزیطلب
جاده یوتیوبمحمدعلی جعفری
تکاوران نیروی دریایی در خرمشهر: خاطرات ناخدا یکم هوشنگ صمدی فرمانده گردان تکاوران در خرمشهرسیدقاسم یاحسینی
آموزش در نهج البلاغهمحمدجواد لیاقتدار
پیشرانه های سوخت جامد راکدمحمد یوسفوند
جنگ خیابانی![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
![]()
سیدنظام مولاهویزه
تپه های لاله سرخغلامرضا نباتی
پرواز شماره ۲۲عصام عبدالوهاب الزبیدی
والعصر بخوانالهام طاوسی
میرزا صادق مجتهد تبریزیجعفر مرادحاصلی
فرهنگ عبدالقادر مراغیطغرل طهماسبی مراغی
فخرالدین حجازیسیدمحمدجواد قربی
هناسهراضیه بهرامی راد
داستان های کارگاهی؛ سه شنبه های عزیزراضیه تجار
دعوت به کرکوکحسن شیردل
حجم
۵۴۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۵۴۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
قیمت:
۶۹,۰۰۰
۳۴,۵۰۰۵۰%
تومان
نظرات کاربران
داستان نام کتاب از این قرار است که در جبهه از سربازان میخواهند که وصیت نامه ای بنویسند.نویسنده کتاب تنها یک جمله مینویسد:"زندگی خوب بود."
به نظر کتاب خوبی میاد توصیهی آقای احسان رضایی هستش در هفته دفاع مقدس
روایتی متفاوت از جنگ بود اون یه مرد لطیف با قریحه ای شاعرانه با اینکه جنگ چندان با او سازگار نبود محکم و مردانه ایستاد و حتی وقتی میتونست از زیر مسئولیت شونه خالی نکرد من همیشه وقتی میبینم اون آدمایی که با دستای
من دوسش داشتم خیلی روان و دوست داشتنی بود و در عین حال تلخ و سخت باور