دانلود و خرید کتاب قهوه قند پهلو امید مهدی‌نژاد
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب قهوه قند پهلو اثر امید مهدی‌نژاد

کتاب قهوه قند پهلو

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۳از ۱۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب قهوه قند پهلو

گزیده‌ای که در دست شما است، حاصل جستجوی چندماهه امید مهدی‌نژاد در مجموعه‌های منتشرشدۀ شعر طنز و غیرطنز، اعم از جُنگ‌ها، گزیده‌ها، آثار مکتوب شاعران قدیمی و جدید، نشریات جدی و طنز، وبلاگ‌های شاعران و همچنین مکاتبه با شاعران طنزپرداز است که بر اساس نام شاعر و به ترتیب حروف الفبا تنظیم شده‌اند. سهم شاعران طنزپرداز معاصر در «قهوه قند پهلو» بیشتر از شاعران قدیمی است.

نظرات کاربران

ادریس
۱۳۹۸/۱۰/۲۴

چین که چندیست شده دوست ما تازه ان هم پکنش معروف است 🏯 یک نفر رنگ عبایش معروف یک نفر کاپشنش معروف است یوسف از پشت نشد پاره اگر مارک پیرهنش معروف است 🔖 تیم ما توی زمین خوب نبود در عوض رختکنش معروف است فوتبالیست مسی هم بشود آفتابه لگنش

- بیشتر
hamed...*
۱۴۰۲/۱۱/۱۳

نه

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۳۳)
با زن که خوب باشی، زن نیز با تو خوب است ورنه سلیطه گردد، یا پاچه وَرمَلیده گر تو دهن‌دریده باشی ـ مباد ـ و بدگو او نیز چون تو گردد، بدگو، دهن‌دریده القصّه، جانِ بابا! با من دگر چه‌کارت؟ احساس و عقل داری، خود دانی و «سپیده»!
سیّد جواد
فوتبالیست مسی هم بشود آفتابه‌لگنش معروف است
سیّد جواد
پیشترها ناز می‌کردند دخترها، ولی این اواخر منّتِ داماد می‌باید کشید
سیّد جواد
پر رنگ و لعابْ مستحبات کم‌رنگ شده اصولِ واجب
سیّد جواد
بچّۀ فامیل دیشب فرش ما را خیس کرد پوشک از پاهای آن نوزاد می‌باید کشید
سیّد جواد
حجله یا گور شنیدم در دهی از «آن‌ورآباد» جوانی سخت کم‌رو گشت داماد چنان کم‌رو، که اخذِ اجرتِ خود ز شرمِ «وِرمَنَه» رویش نمی‌شد تو گویی جز سکوت و جز شنفتن ندارد هیچ زادی بهر گفتن
سیّد جواد
کرده شیرین شوهر و فرهاد فکر خودکشی‌ست تیشه را از دست این فرهاد می‌باید کشید
سیّد جواد
اخوی! رانت بخور، رشوه بده، حال بکن آن‌که البته به جایی برسد «قالتاق» است
سیّد جواد
گاوان و خران باربردار به ز آدمیان مردم‌آزار
سیّد جواد
نگار من که به مکتب برفت و خط بنوشت ز سوی مدرسه مست آمد و ملنگ آمد مرا میان رهش دید و راه دل را زد به سوی مخلصش آمد، چه شوخ و شنگ آمد در آن میانه عیالم ز دور پیدا شد همان که شهد لبش بهر من شرنگ آمد کشید نعره که «آی بی‌حیای اکبیری» صدا نگو، که چنان غرّشِ پلنگ آمد گرفت لنگۀ اُرسی و بر سرم کوبید چنان‌که از دهنم بانگ ونگ‌ونگ آمد شبش میان من و خانمم جدل‌ها بود ولی ز خانۀ زاهد نوای چنگ آمد
سیّد جواد

حجم

۳۷۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۶۲۴ صفحه

حجم

۳۷۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۶۲۴ صفحه

قیمت:
۱۸۷,۰۰۰
۱۳۰,۹۰۰
۳۰%
تومان