کتاب توفان سرخ؛ خاطرات سرهنگ عراقی عبدالعظیم الشکرچی عبدالعظیم الشکرچی + دانلود نمونه رایگان

تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

تصویر جلد کتاب توفان سرخ؛ خاطرات سرهنگ عراقی عبدالعظیم الشکرچی

کتاب توفان سرخ؛ خاطرات سرهنگ عراقی عبدالعظیم الشکرچی

دسته‌بندی:
امتیاز
۳.۵از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب توفان سرخ؛ خاطرات سرهنگ عراقی عبدالعظیم الشکرچی

«توفان سرخ» خاطرات سرهنگ عراقی عبدالعظیم الشکرچی از دوران جنگ تحمیلی ایران و عراق است. او در نبردها و عملیات‌های مختلفی علیه ایران شرکت داشته و در این مجموعه تنها به آنهایی اشاره کرده است که به گفته خودش به کم و کیف و زوایای مختلفشان اشراف کامل داشته است. او در مقدمه اثرش می‌نویسد: «ما به ثبت تاریخ جنگ نیازمندیم؛ چراکه تنها از این طریق می‌توان حقیقت تحمیلی بودن جنگ بر کشور اسلامی ایران را زنده و تازه نگاه داشت و مظلومیت اسلام را، که امت‌های اسلامی همواره بهای سنگینی برای آن پرداخته‌اند، فراموش نکرد. کشور مظلوم ایران در این جنگ، حقیقتی محوناشدنی را به ثبوت رساند و آن اینکه، امت‌های آزاد و بااراده، هرگز نمی‌میرند. ایران هرگز نمی‌میرد و ما همگان به‌وضوح دیدیم که این جنگ، رونق بیشتری نیز به حیات آن بخشید و واقعیت مردان آزاداندیش و شجاع آن را به جهانیان نشان داد.» و در انتهای مقدمه می‌گوید: «جنگ عراق و ایران، برای ما مبدأ بیداری و پیدایش نگرشی عمیق نسبت به مسائل بود و این امر، خود انگیزه‌ای شد تا به شناختی نسبی از ارزش‌های عمیق انسانی دست یابیم. امروز، ما بیدار شده‌ایم. هرچند که بسیار دیر است؛ لکن توانسته‌ایم لذت انسان بودن را بچشیم. امیدوارم که در این زندگی انسانی که آغاز کرده‌ام، خاطراتی شیرین و تعالی‌بخش بیندوزم. اینک من می‌خواهم به اسلام عزیز و امت مسلمان خدمت کنم و، در واقع، به عهد عظیمی که با خدای خود بسته‌ام، عمل کنم.»

نظرات کاربران

کاربر ۲۲۸۵۰۳۸
۱۳۹۹/۰۷/۲۰

متن روان بود، جذاب هم بود؛ اما به شدت غیر وقعی و تبلیغاتی بود. به همین دلیل ابدا توصیه نمی‌کنم!

بریده‌هایی از کتاب

من مجبور بودم که در کنار ارتش کفر باشم؛ اما بعدها فهمیدم که من و تمام سربازان عراقی، عروسک‌هایی هستیم که حرکت‌دهندهٔ اصلی ما آمریکاست و انگیزه‌ای جز محو اسلام و نابودی حق در میان نیست.
shariaty
فرماندهٔ تیپ ۲۴ با ماهر عبدالرشید تماسی گرفت و گفت: ‌«قربان! زخمی‌های زیادی در منطقه، نقش زمین شده‌اند و ما می‌خواهیم ابتدا آنان را تخلیه کنیم، پس از آنکه راه باز شد، تانک‌ها را به جلو حرکت دهیم.» ماهر عبدالرشید گفت: «نیازی به تخلیهٔ مجروحان نیست.» بلافاصله فرماندهٔ تیپ پاسخ داد: «ولی قربان، وجود آنان باعث کندی حرکت زره‌پوش‌های ما می‌شود.» ماهر عبدالرشید گفت: «با تانک‌ها و زره‌پوش‌ها به جلو حرکت کرده از روی اجساد عبور کنید! این، دستوری است که باید آن را از جانب صدام حسین تلقی کنید!»
کاربر ۲۴۴۱۰۹۴
زمین، پوشیده از اجساد جوانان عراقی بود و تاوان این خسارات بسیار سنگین و شکست‌ها را باید پدران و مادران رنجور عراق می‌پرداختند.
وفا
عبور از آخرین خاکریز (خاطرات اسیر عراقی دکتر احمد عبدالرحمن)
احمد عبدالرحمن
نبرد در الوک
محمود جوانبخت
زندانی فاو؛ خاطرات گروهبان دوم عراقی عماد جبار زعلان الکنعانی
عماد جبار زعلان کنعانی
راز دوران پرالتهاب؛ خاطرات سروان عراقی ثامر حمود الخالصی
ثامر حمود الخالصی
تکریت با طعم پنج پنج
محمد علی‌زاده
اردیبهشتی دیگر؛ خاطرات فرار عبدالمجید خزائی از زندان سلیمانیه عراق
مهناز فتاحی
چه کسی لباس مرا پوشید؛ خاطرات آزاده محسن فلاح
محبوبه شمشیرگرها
مهمان صخره‌ها: خاطرات سرهنگ خلبان محمد غلامحسینی
راحله صبوری
جنایت‌های ما در خرمشهر؛ خاطرات افسران عراقی از خرمشهر
محمدنبی ابراهیمی
اشغال و مدال
صبار فلاح اللامی
سید آسایشگاه ۱۵: خاطرات اسیر آزادشدۀ ایرانی سید جمال ستاره‌دان
ساسان ناطق
کالک‌های خاکی: خاطرات شفاهی سرلشکر پاسدار محمدعلی (عزیز) جعفری (از تابستان 1335 تا تابستان 1361)
محمدعلی (عزیز) جعفری
سنگ‌ریزه‌هایی که شمارش نشدند (خاطرات سرتیپ قیس صبیح الزیدی)
فاطیما فاطری
ساعتَ ۱:۲۵ شب به وقت بغداد: خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی عادل خانی
اسماعیل امامی
تاکسی سرویسی برای فاو؛ خاطرات خودنوشت محمد بلوری
محمد بلوری
فرار از موصل: خاطرات شفاهی محمدرضا عبدی
حسین نیری
یک شهر یک خانه
مریم حضرتی
۱۳۳ نفر آخر: خاطرات اسیر آزاد‌شده ایرانی شریف صابری
محسن سنچولی پردل
چه کسی قشقره‌ها را می‌کشد؟
حجت شاه‌محمدی
اردوگاه عنبر
غلامحسین کهن

حجم

۴۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

حجم

۴۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

قیمت:
۱۹,۰۰۰
۹,۵۰۰
۵۰%
تومان