بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب توفان سرخ؛ خاطرات سرهنگ عراقی عبدالعظیم الشکرچی | طاقچه
تصویر جلد کتاب توفان سرخ؛ خاطرات سرهنگ عراقی عبدالعظیم الشکرچی

بریده‌هایی از کتاب توفان سرخ؛ خاطرات سرهنگ عراقی عبدالعظیم الشکرچی

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۲از ۵ رأی
۳٫۲
(۵)
من مجبور بودم که در کنار ارتش کفر باشم؛ اما بعدها فهمیدم که من و تمام سربازان عراقی، عروسک‌هایی هستیم که حرکت‌دهندهٔ اصلی ما آمریکاست و انگیزه‌ای جز محو اسلام و نابودی حق در میان نیست.
shariaty
فرماندهٔ تیپ ۲۴ با ماهر عبدالرشید تماسی گرفت و گفت: ‌«قربان! زخمی‌های زیادی در منطقه، نقش زمین شده‌اند و ما می‌خواهیم ابتدا آنان را تخلیه کنیم، پس از آنکه راه باز شد، تانک‌ها را به جلو حرکت دهیم.» ماهر عبدالرشید گفت: «نیازی به تخلیهٔ مجروحان نیست.» بلافاصله فرماندهٔ تیپ پاسخ داد: «ولی قربان، وجود آنان باعث کندی حرکت زره‌پوش‌های ما می‌شود.» ماهر عبدالرشید گفت: «با تانک‌ها و زره‌پوش‌ها به جلو حرکت کرده از روی اجساد عبور کنید! این، دستوری است که باید آن را از جانب صدام حسین تلقی کنید!»
کاربر ۲۴۴۱۰۹۴

حجم

۴۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

حجم

۴۳٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۶۴ صفحه

قیمت:
۱۹,۰۰۰
۹,۵۰۰
۵۰%
تومان