کتاب پاهای آویزان آن زن
۲٫۱
(۹)
خواندن نظراتمعرفی کتاب پاهای آویزان آن زن
الهه علیخانی، نویسنده است.
«پاهای آویزان آن زن» مجموعهای است متشکل از ۱۰ داستان کوتاه.
داستانهای این مجموعه عبارت است از : «زنها جگر دوست ندارند»، «پاهای آویزان آن زن»، «بزرگ و برزو»، «همه چیز مثل رویا بود»، «چوری»، «چیزی که هست و نیست»، «قفس»، «عاقلی از قفس پرید»، «دویدن از ایرانشهر تا خود انقلاب» و «شهابها».
به اذعان برخی منتقدان، مهمترین ویژگی این مجموعه تبحر نویسنده در داستانپردازی، شخصیتپردازی و فضاسازی است.
در بخشی از داستان «زنها جگر دوست ندارند» میخوانیم:
« اصغر دستش را گذاشته روی بوق موتور و میخواهد روی اعصابم راه برود که میرود. سرم را از پنجره بیرون میآورم، توی دلم زهرماری میگویم و داد میزنم: «نزن بابا نزن اومدم» و لبهایش را میبینم که کمصدا و محو، مثل همیشه میگوید: «جیگرتو...» و دندانهایی که میریزد توی صورتش و یک ذره چشمی که قایم میشود پشت لپهای ورآمده قرمزش. حالم از این جملهاش به هم میخورد.
مانتویم را از روی دراور کنار پنجره قاپ میزنم و میدوم سمت در. نگاه میکنم توی آینه جالباسی و لبهایم را روی هم میکشم تا قرمزیِ رژلب گودی لبم را پر کند و قلوه لبهایم توی چشم بیاید. عکس مادرش مثل همیشه ایستاده کنار در و توی چشمهایش انگار اخم دارد. چتری موهایم را از زیر شال شل میکنم که وقتی اصغر حواسش نیست بریزد بیرون و میدوم توی راهپله و بعد از آن توی کوچه. اصغر نشسته و باز با آن لُنگ پارهاش زیر باک یاماهای سگیاش را میسابد. کلهاش را مماس شانهاش میکند. میدانم مثل همیشه دیده ندیده حسم کرده؛ ولی از جایش جم نمیخورد. انگار نه انگار که چند لحظه پیش محله را روی سر تُنکش گذاشته بود. تکه سنگی پیدا میکنم و هلش میدهم زیر کفشهایم و هی میبرم عقب، میآورم جلو تا هر وقت عشقش کشید و پاشد و موتور را روشن کرد، برویم».
بازی عروس و داماد
بلقیس سلیمانی
هیچوقت پای زنها به ابرها نمیرسدمرضیه سبزعلیان
آنها که ما نیستیممحمد حسینی
کنار نیا مینامحمد حسینی
خیابان کانت: ایستگاه داستان فارسیاحسان عابدی
روژییارفریده خرَمی
پیادهروی در هوای آزادسعید عباسپور
جایی به نام تاماساکوفلامک جنیدی
سالهای عقربمحمد بهارلو
پایان خوش ناتمامکاوه میرعباسی
داستان من نوشته شدقباد آذرآیین
تجریشزکریا قائمی
کتاب آدم های غایبتقی مدرسی
درختم دلشوره داردفریده خرَمی
مردن به روایت مردادمرجان صادقی
خدا مادر زیبایت را بیامرزدحافظ خیاوی
نمیتوانم به تو فکر نکنم سیمامحمد حسینی
آوازهایی زیر سایه تمارا
محمد عفیفی
میعاد با راماآرتور سی. کلارک
برگ هایی از تاریخ بی قراری ماکامیار عابدی
عروس چوپان هاعباس صفاری
تجربه توسعه آسیای شرقیها جون- چانگ
غوطه خاطرات، در چشمه خیالفدریکو گارسیا لورکا
تبیین جغرافیایی ارمنستان براساس منابع اسلامیکارن خانلری
ریخت شناسی داستان های مینی مالیستیمحمدجواد جزینی
تعلق سازمانیمحمدحسین اسمعیلی
چگونه به زبان جامعه شناسی بنویسیم؟مارک ادواردز
حجم
۷۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۰۳ صفحه
حجم
۷۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۰۳ صفحه
قیمت:
۵۱,۵۰۰
تومان
نظرات کاربران
چه مزخرف ، همه ش مثلث عشقی ، سوژه های تکراری و بی معنی حیف عمر عزیز م
خیلی خوبه من سبک نوشتن و ابهام و پیچیدگیه داستانها رو دوست دارم ممنونم از شما
داستان ها به معنای واقعی کلمه بی سر و ته، که قویا یک روزمرگی کسل کننده و بی سرانجام را برای آدم تداعی میکنند.