کتاب یک مرد یک زندگی
۴٫۴
(۱۳)
خواندن نظراتمعرفی کتاب یک مرد یک زندگی
روز سوم خرداد ۱۳۲۵ در روستایی به نام «بوته مرده» از توابع شهری به نام فریمان (در شمال شرق ایران) به دنیا آمد. مثل تمام روستاییان قدیم که امکانات کمی داشتند، بابانظر قصهی ما هم تا کلاس پنجم بیشتر درس نخواند. قبل از انقلاب، کشتیگیر معروفی بود. حتی چند مقام استانی و کشوری هم به دست آورد. سال ۱۳۵۷، برای حفاظت از انقلابی که آرزویش را داشت، تفنگ به دست گرفت. بعد هم برای مقابله با ضدانقلاب راهی کردستان، گنبد و سیستان و بلوچستان شد.
با شروع جنگ، مشتاقانه به سوی جنوب کشور شتافت. در جنگ فرماندهی گردان، فرماندهی محور و مسؤول عملیات لشکر بچههای خراسان شد. حتی غیررسمی، جانشین لشکر هم بود. وقتی جنگ تمام شد، بابانظر ۱۶۰ ترکش توپ و خمپاره در بدن داشت! در جراحیهای مختلف بر روی بدنش، ۵۷ تا از این ترکشها را از بدنش خارج میکنند. بنابراین، با یک حساب و کتاب ساده، میشود فهمید که باز هم حدود ۱۰۳ ترکش در بدن داشت. شریفی و ابراهیمی از دوستان بسیار صمیمیاش بودند که در کتاب، دربارهی آنها بیشتر میخوانید. آن دو در عملیات کربلای پنج شهید شدند. جالب این که موقع خاکسپاری، یک قبر وسط آنها خالی ماند که هیچ کس دلیلش را نفهمید...
آخرین شب در خرمشهر
کامل جابر
آتش و خون در خرمشهرخالد سلمان محمود کاظمی
ساعتَ ۱:۲۵ شب به وقت بغداد: خاطرات اسیر آزاد شده ایرانی عادل خانیاسماعیل امامی
تیکتاک زندگی؛ بر اساس زندگی شهید یوسف کلاهدوز (قصهی فرماندهان ۱۸)گلستان جعفریان
به داد ما برسیدمحمدمهدی بهداروند
۱۳۳ نفر آخر: خاطرات اسیر آزادشده ایرانی شریف صابریمحسن سنچولی پردل
تکّهای از آسمان؛ بر اساس زندگی شهید محمّد بروجردی (قصهی فرماندهان ۳)حسین فتاحی
خاطرات یک لباس شخصیص. خ.
ابراهیم کردستانرضا رستمی
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۹۶ صفحه
قیمت:
۲۸,۰۰۰
۱۴,۰۰۰۵۰%
تومان
نظرات کاربران
من کتاب بابانظر رو که درباره همین شهیده خوندم. فوق العادس اونم
چقدر کتاب شیرینی بود
شخصیت شهید بابانظر بی نظیره، یک فرمانده شجاع و قوی که با وجود مجروحیت های متعدد بارها درمانش رو نیمه تمام رها می کنه و به جبهه ها برمیگرده و به معنای واقعی، تمام وجودش رو فدای دفاع از کشور
خیلی عالی بود. یاد تمام شهیدان رو گرامی میدارم
وقتی بابا نظر میگه میشه پس میشه دیگه این قدر بحث نکنید 😂
هر چه بخوانیم باز هم کم است کاش زمان به عقب بازگردد و بتوانیم حال وهوای آنروزها را دریابیم و نکته نکته های آن زیبایی هارا به جهانیان بشناسانیم
سلام من کتاب های زیادی در مورد شهدا وجانبازان خواندم از این بابت خوشحالم که این بزرگوار از همشهریان من است ودر مورد ایشان چیز زیادی نمیدانستم باخواندن این کتاب درمورد یکی از استوره های جنگ اطلاعاتی کسب کنم