دانلود و خرید کتاب آخرین شب در خرمشهر کامل جابر ترجمه فاتن سبزپوش
تصویر جلد کتاب آخرین شب در خرمشهر

کتاب آخرین شب در خرمشهر

نویسنده:کامل جابر
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۱از ۲۸ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب آخرین شب در خرمشهر

آزادسازی خرمشهر یکی از مهم‌ترین و زیباترین خاطرات ایرانی‌ها است؛ اما زمانی که یک افسر عراقی از شب قبل از پیروزی خرمشهر بگوید، جذابیت آن صدچندان هم می‌شود، چون این‌جا دشمن، خود شکستش را اعتراف می‌کند «آخرین شب در خرمشهر» خاطرات سرهنگ عراقی، کامل جابر از آخرین شب محاصره این شهر است: «نزدیک ساعت یک، تانک‌های نیروهای اسلامی به سوی مناطق استقرار ما پیشروی کردند که با آتش سلاح‌های ما مواجه شدند. آن‌ها هم نیروهای محاصره شده ما را هدف آتش قرار دادند. در این محل، پناهگاه بزرگی وجود داشت که تمام افسران رده‌بالا در آن جمع شده بودند و اگر یک موشک ایرانی به آن اصابت می‌کرد، مصیبتی بزرگ بر ما وارد می‌شد. نیروهای ایرانی هم از این پناهگاه آگاهی کامل داشتند و سعی می‌کردند به سوی این پناهگاه شلیک نکنند؛ چون از نیروی موجود در آن باخبر بودند و می‌خواستند این گروه را به اسارت درآورند. پس از این درگیری، ایرانی‌ها با بلندگو از افسران خواستند خود را تسلیم کنند. سپس یکی از آن‌ها که به زبان عربی مسلّط بود، به پناهگاه آمد و با افسران به گفت‌وگو نشست. این افسران پیش‌تر با لشکر یازده تماس گرفته کسب تکلیف کرده بودند. به آن‌ها دستور داده شده بود تسلیم نشوند.»
ادریس
۱۳۹۸/۰۳/۱۲

کتاب خوبیه. روایت دفاع مقدس از زبان فرمانده دشمن. کاملا از تصویر سازی هاش مشخصه که سربازان عراقی هم می دانستند صدام چه حیوانی است. می دانستند به سرزمین اسلامی ایران حمله کرده اند. جالب تر از همه همراهی فرماندهانی از

- بیشتر
Mathilda
۱۳۹۸/۱۰/۳۰

اگر روایت جذاب تری داشت، دلنشین تر میشد. تعداد اسامی به همراه سمت هاشون، نسبتا زیاد بود و اگر بخوای دقیق بشی و به ذهن بسپری، کمی گیج کننده میشه. ضمنا اگر خواننده، اطلاعاتی در مورد رده بندی های نظامی داشته

- بیشتر
Mohammad
۱۳۹۹/۰۹/۲۶

درود بر سربازان جمهوری اسلامی ایران آنها باشجاعت تمام به دل دشمن میروند در حالی که عراقی ها از ترس فرار می کنند. اگر خدا با ما نبود خرمشهر آزاد نمی شد طبق حرف های امام خمینی خرمشهر را خدا آزاد

- بیشتر
homa51
۱۳۹۸/۰۵/۲۸

امام خمینی( ره): "خرمشهر را خدا آزاد کرد" شنیدن‌روایت فتح‌پیروزمندانه رزمندگان اسلام در عملیات آزادسازی خرمشهر آنهم از زبان یک افسر عراقی بسیار غرورآفرین و لذت بخش بود.

"zeinab 82"
۱۴۰۲/۰۷/۱۵

جالب بود حرف های یک عراقی درمورد شکستشون در خرمشهر در مقابل سرباز های ایرانی درمورد رفتار وحشیانه صدام و افسر های عراقی با اسیر تا و سربازانی که فرار میکردند. جالب بود برام با اینکه میدونستند در راه اشتباهی

- بیشتر
فآطمه
۱۴۰۰/۱۲/۰۴

درکل خوب بود

Akbar Aghaii
۱۳۹۹/۰۶/۱۸

کتاب بسیار جذابی بود در کمتر از ۳۰ دقیقه قابل مطالعه ست

Mohammad Bagheri
۱۳۹۹/۰۱/۱۰

درود خدا بر همه شهدا، جانبازان، آزادگان و رزمندگان این جنگ منحوس. به نظرم تکه هایی از این کتاب بصورت جانبدارانه و احساسی ترجمه شده بود.

علیرضا سلامی
۱۴۰۳/۰۵/۱۶

این کتاب درباره آخرین روزهای حضور نیروهای متجاوز عراقی در شهر عزیز و دوست داشتنی ما خرمشهر است که به دست نیروهای دلاور ایران زمین آزاد شد گرچه خرمشهر را پس گرفتیم اما شهری نبود که عروس شهرهای خلیج فارس

- بیشتر
جعفر سلمان نژاد
۱۴۰۲/۱۰/۱۹

کتاب جالبی بود

هر یک از آن‌ها با استقبال از مرگ به سمت ما هجوم می‌آورد.
Mathilda
درگیری‌های خونین سربازان ایرانی مثل داوطلبان مرگ به سوی ما می‌آمدند؛ انگار می‌خواستند ما را از روی زمین محو کنند. برای آن‌ها مرگ، فشنگ و آتش معنا نداشت. با این‌که تانک‌های تیپ زرهی ما پیشرفته - و از نوع تی ۷۲ - بود اما پیاده‌نظام ایرانی پشت سر تانک‌های ما می‌دویدند و در یک لحظه آن را به خاکستر تبدیل می‌کردند. درگیری شدید بود. نمی‌توانستیم سربازان خود را از سربازان ایرانی تشخیص بدهیم. فرمانده گردان - سرهنگ دوم لطیفه صبحی - از من که فرمانده گروهان دوم بودم، خواست که تا آخرین نفس مقاومت کنم. او به دست خود سربازان فراری و اسیران ایرانی را اعدام می‌کرد.
S
جسد افسران همرده خود را می‌دیدم که با آتش قوی زرهی ایران می‌سوخت. از خدا کمک خواستم تا مرا از آن جهنم نجات دهد. فریاد کمک کمک سربازان ما که پارچه‌های سفید را به علامت تسلیم بالا برده بودند، به گوش کسی نمی‌رسید. جسد سرهنگ ستاد صبحی‌الدلیمی - رییس دایره مهندسی و مسؤول نظامی سپاه سوم که مسؤول ویرانی خرّمشهر بود، زیر پای سربازان لگدکوب می‌شد. من نیز جسد او را عمداً لگد کردم؛ چرا که آن شب به اشتباهی که در خرّمشهر مرتکب شدیم، پی برده بودم.
S
افسران درجه نظامی خود را کنده بودند؛ چون فکر می‌کردند اسیر خواهند شد، وضع بسیار آشفته بود. در همان‌حال، فرماندهی از ما می‌خواست حتی اگر جوی خون در شهر جاری شود، خرّمشهر را از دست ندهیم. عدّه‌ای از افسران به فرماندهی گفته بودند که جان خود را فدای صدام خواهند کرد و فرماندهی هم این حرف‌ها را باور کرده بود.
S
سربازان ایرانی مثل داوطلبان مرگ به سوی ما می‌آمدند؛ انگار می‌خواستند ما را از روی زمین محو کنند. برای آن‌ها مرگ، فشنگ و آتش معنا نداشت. با این‌که تانک‌های تیپ زرهی ما پیشرفته - و از نوع تی ۷۲ - بود اما پیاده‌نظام ایرانی پشت سر تانک‌های ما می‌دویدند و در یک لحظه آن را به خاکستر تبدیل می‌کردند.
فآطمه
در این هنگام، عدّه‌ای از سربازان عراقی را دیدم که همراه آن‌ها چند اسیر ایرانی بود. سربازان از سرهنگ پرسیدند: با این‌ها چه کنیم! گفت: اعدامشان کنید! بلافاصله سه سرباز ایرانی اعدام شدند. ما پشت‌سر سرهنگ می‌دویدیم؛ به این خیال که او راه را می‌شناسد. پشت سر ما گروهی به سمت عراق می‌دویدند، ناگهان یک موشک به سوی ما پرتاب شد و ما را پراکنده کرد
Mohammad
سربازان ایرانی مثل داوطلبان مرگ به سوی ما می‌آمدند؛ انگار می‌خواستند ما را از روی زمین محو کنند. برای آن‌ها مرگ، فشنگ و آتش معنا نداشت. با این‌که تانک‌های تیپ زرهی ما پیشرفته - و از نوع تی ۷۲ - بود اما پیاده‌نظام ایرانی پشت سر تانک‌های ما می‌دویدند و در یک لحظه آن را به خاکستر تبدیل می‌کردند. درگیری شدید بود.
عباس صابری
تمام واحدها طبق این نقشه پیشروی کردند. در خلال این پیشروی، با مقاومت‌هایی اندک از سوی نیروهای ایرانی مواجه شدیم. البته چون بسیار مضطرب بودیم، این مقاومت‌های اندک را به مثابه حمله‌ای بزرگ فرض می‌کردیم. نمی‌دانم چه اتفاقی افتاده بود؛ اما همه ما هر فرد از نیروهای اسلامی را به منزله چند نفر می‌دیدیم.
Mathilda
فرمانده نیروهای ویژه در آخرین ساعات حمله با فرمانده نیرو در خرّمشهر تماس گرفت و اعلام کرد: ارسال نیروی ذخیره بی‌فایده است؛ چون نیرویی که مقابل ما می‌جنگد، زیاد نیست؛ اما با شجاعت تمام می‌جنگد.
Alireza
جسد سرهنگ ستاد صبحی‌الدلیمی - رییس دایره مهندسی و مسؤول نظامی سپاه سوم که مسؤول ویرانی خرّمشهر بود، زیر پای سربازان لگدکوب می‌شد. من نیز جسد او را عمداً لگد کردم؛ چرا که آن شب به اشتباهی که در خرّمشهر مرتکب شدیم، پی برده بودم.
Akbar Aghaii

حجم

۱۲۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

حجم

۱۲۶٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

قیمت:
۲۱,۰۰۰
۱۰,۵۰۰
۵۰%
تومان