کتاب من یک هُمافر بودم
معرفی کتاب من یک هُمافر بودم
زندگی مردان و زنان بزرگ همچون علما، دانشمندان، مخترعان و ... را تاریخنویسان مینویسند اما سایر مردم عادی نیز برای خود سرنوشت و سرگذشتی دارند که در تاریخ ثبت نمیگردد، در حالیکه این سرگذشتها نیز میتواند برای نسلهای آینده شنیدنی و عبرتآموز باشد.« من یک همافر بودم» به قلم علی اصغر فولادی مهر، زندگینامه خودنوشت اوست برای فرزندان این سرزمین. پدر او مباشر امیرحسین ظفر بختیاری (نماینده انتصابی محمدرضاشاه و پسرعموی ثریا اسفندیاری) بود که برای همراهی با امیرحسین خان به تهران آورده شد. و به همراه دیگر افراد ایل خود که از دلیران بختیاری بودند در منطقه محمدآباد، در ۵۰ کیلومتری تهران ساکن شدند. پس از آبادکردن آنجا و ساختن قلعهای، افراد ایل خانوادههای خود را نیز برای اسکان به محمدآباد آوردند. علی اصغر نیز در همین قلعه به دنیا آمد. و پس از تحصیلات ابتدایی و دبیرستان به استخدام نیروی هوایی ارتش درآمد و درجه هُمافری گرفت. در این اثر خاطرات او درباره زندگی شخصی و حرفهایاش از ازدواج گرفته تا حمله به پایگاه اچ ۳ در عراق را میخوانید:
بعدها که درس من تمام شد و وارد نیروی هوایی شدم، مادرم مثل هر مادری که آرزویش داماد کردن پسرش است، به فکر ازدواج من افتاد. از قضا هم او و هم برادر بزرگم آقا فریدون به وصلت با این خانواده رقبت داشتند و زمزمههایی را شروع کردند که: «دیگر باید برایت نامزد کنیم و وقتی درجه گرفتی باید عروسی کنی.»البته در آن زمان بودند دخترانی از فامیل و یا همسایگان که مایل به ازدواج با من بودند و خیلی هم گرم میگرفتند، اما نظر مادرم، همین همسر فعلیام یعنی دخترِ دایی غلامحسین بود و این درحالی بود که من هم فکر میکردم اگر بناست از محل خودمان زن بگیرم، کاندید همان است که مادرم انتخاب کرده است، اما باز میگفتم: «نَنِه صبر کن حالا زود است. هنوز من مدتها باید در شبانهروزی باشم و درس بخوانم»و هم میگفت: «دختر خوب خواستگار زیاد دارد و ممکن است دیر شود و آنها قولش را به دیگری بدهند.» خلاصه این که من جواب قطعی به آنها ندادم.
حجم
۸۳۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۸۳۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
نظرات کاربران
با بیانی ساده و صمیمی, داستان یک زندگی بیان می شود. فکر کنم برای کسانی که با مختصات جغرافیایی و تاریخی مطرح شده در کتاب آشنا باشند دلنشین تر خواهد بود.