دانلود و خرید کتاب برای یک روز دیگر میچ البوم ترجمه زهره زاهدی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب برای یک روز دیگر

کتاب برای یک روز دیگر

نویسنده:میچ البوم
انتشارات:پندار تابان
امتیاز:
۴.۶از ۲۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب برای یک روز دیگر

آیا هرگز شده کسی را که دوست دارید از دست بدهید و آرزو کنید یک‌بار دیگر بتوانید با او حرف بزنید، یک فرصت دیگر داشته‌باشید تا جبران زمان‌هایی را که فکر می‌کردید تا ابد کنارتان خواهدبود، بکنید؟ در این صورت می‌دانید که اگر همۀ روزهای عمرتان را هم جمع کنید، هیچ کدام هم‌وزن روزی که آرزوی بازگشتش را دارید، نخواهد بود. اگر آن روز برگردد چه؟ «برای یک روز دیگر» نوشته میچ آلبوم، نویسنده، روزنامه‌نگار و مجری آمریکایی، داستانی دربارۀ یک خانواده است، و چون در آن یک روح هم وجود دارد، می‌شود به آن قصۀ اشباح هم گفت. اما هر خانواده‌ای برای خودش یک قصۀ اشباح است. مرده‌ها تا مدت‌ها بعد از مردن‌شان همچنان سر سفرۀ ما می‌نشینند. این داستان نیز مانند سایر کتاب‌های میچ آلبوم (-۱۹۵۸) رمانی فلسفی و با موضوع اصلی فانی بودن انسان و همچنین زندگی پس از مرگ است. این کتاب نیز با استقبال شدید دوست‌داران این سبک از نوشتار مواجه شد. عده‌ای از صاحب‌نظران آن را فوق‌العاده تأثیرگذار و استثنایی ارزیابی کرده‌اند. «برای یک روز دیگر» روایت عشق به خانواده و فرصت‌هایی است که از دست می‌روند، داستان مادر و پسری است که رابطه‌ای فراتر از یک عمر را تجربه می‌کنند. چارلز (چیک) مردی گرفتار است که همه چیز خود را از دست داده، ورشکسته شده، از کار برکنار شده، با خانواده‌اش دچار مشکل شده و آنها را ترک کرده‌است. زندگی او سرشار از حسرت لحظاتی است که هیچ‌وقت قدر آنها را نداسته‌است. او تصمیم به خودکشی می‌گیرد اما طی ماجراهایی به خانه‌ی قدیمیشان راه پیدا می‌کند و در آنجا مادرش را می‌یابد که هشت سال پیش از دنیا رفته‌است. چیک یک روز دیگر از عمرش را با مادر سپری می‌کند و گفتگوهای بسیار زیادی بین آنها رد و بدل می‌شود که او را به گذشته، مشکلات و خطاهایش برمی‌گرداند. اثر از زاویه دید سوم شخص و با زمان گذشته روایت می‌شود و هویت راوی در پایان داستان به‌طور غافلگیرانه‌ای فاش می‌شود.
sadeghi
۱۳۹۸/۰۷/۱۲

**اگر می‌توانستید یک روز بیشتر با شخصی که از دست داده‌اید زندگی کنید، چه انجام می‌‌دادید؟ اگر فقط یک شانس داشته باشید تا به گذشته بازگردید و اشتباهی را که در زندگی مرتکب شده‌اید جبران کنید، از این فرصت بهره می‌گیرید؟ کتاب برای

- بیشتر
مستر میم
۱۳۹۷/۰۷/۲۱

کتاب عالی ای بود .آدم واقعا بعد از خوندن این کتاب ارزش بودن پیش عزیزانشو میدونه

بلاتریکس لسترنج
۱۳۹۷/۰۷/۱۹

برای یک روز بیشتر اسم کتابه

8787.d
۱۳۹۷/۰۶/۲۷

میچ آلبوم به درون آدم نفوذ میکنه،من عاشق همه کتاباشم فقط برام عجیبه چرا نظر و ستاره هاش کمه انقدر... پیشنهاد میکنم حتما بخونید کتاباشو بخصوص یک روز دیگر رو که هربار خوندم گریه کردم با داستان...

Autumn
۱۳۹۷/۰۵/۰۳

حرف نداره بخصوص برای اونایی ک بماماناشون زیاد احترام نمیذارن شاید ی تلنگر باشه

کتابخوار
۱۴۰۱/۰۳/۱۹

اول بگم که من هر دو نسخه موجود در طاقچه رو از نظر ترجمه مقایسه کردم و ترجمه خانم مبینا شاهری رو ترجیح دادم به این ترجمه و اون رو کامل خوندم. این کتاب رو از بقیه آثار میچ آلبوم که

- بیشتر
keep
۱۴۰۰/۰۱/۱۵

گاهی داستان ها ساده اند و گاهی سخت و غم انگیز، ولی در پشت همه داستان ها داستان مادر توست... زیرا او شروع همه ی داستان های توست.... مادر : «هر روز دوست دارم» پاسخ :....

Deer
۱۳۹۹/۰۲/۰۶

اگه میخواین لحظه به لحظه موهای بدنتون سیخ شه این کتابو بخونید.فوق العاده

aydaezd
۱۳۹۹/۰۴/۰۱

یه کتاب عالی و بسیار تأثیرگذار

عباس
۱۴۰۲/۱۱/۲۲

ساده بود و تاثیر گذار و دوست داشتنی. درست است که مربوط به فرهنگ غرب بود ولی در اطراف ما هم داستان زندگی همه آدم ها تقریبا به همین شکل است. پر از حسرت ها و ناکامی و آخرش هم

- بیشتر
اما از خودتان بپرسید: آیا هرگز شده کسی را که دوست دارید از دست بدهید و آرزو کنید یک بار دیگر بتوانید با او حرف بزنید، یک فرصت دیگر داشته باشید تا جبران زمان‌هایی را که فکر می‌کردید تا ابد کنارتان خواهد بود، بکنید؟
S
اگر والدین دوستت داشته باشند، تو را ورای گرداب‌های خودشان حفظ خواهند کرد. این حفظ کردن گاهی به این معناست که ممکن است هرگز نفهمی چه چیزهایی را تحمل کرده‌اند و لذا با آنها نامهربانی کنی. که اگر می‌فهمیدی، جور دیگری رفتار می‌کردی. ولی در پشت هر چیز داستانی وجود دارد. این که چه طور تصویری روی دیوار قرار می‌گیرد. چه طور جای زخمی روی صورتت می‌ماند. گاهی داستان‌ها ساده‌اند و گاهی سخت و غم‌انگیز. ولی در پشت همۀ داستان‌هایت، داستان مادر توست، زیرا او شروع همۀ داستان‌های توست.
Hamed Shahsavan
به یک آپارتمان دیگر نقل مکان کردم. سرد و بدخلق شدم. از هر کسی که حاضر نبود هم‌پیاله‌ام شود، کناره گرفتم. مادرم اگر زنده بود، راهی برای دستیابی به درونم پیدا می‌کرد، چون در این کار مهارت داشت. دستم را می‌گرفت و می‌گفت: «خیلی خب چارلی، بگو ببینم داستان از چه قرار است؟». اما او دیگر نبود.
キラキラ
اگر کسی در قلب تو باشد، هرگز واقعاً نمی‌میرد.
Parinaz
وقتی با دستپاچگی به سوی خدا بازگشت آوازهایش نیم‌سروده، کارهایش نیمه‌تمام کس چه می‌داند پاهای کوفته‌اش کدام راه را پیمودند کدام قلۀ آرامش یا رنج را فتح کرد کاش خداوند به او لبخند زده و دستش را گرفته باشد کاش خداوند به او گفته باشد: «ای طفلک شاگردِ مکتب‌گریز، ای شوریدۀ احمق! درک کتاب زندگی دشوار است چرا نتوانستی در مدرسه بمانی؟»
Parastoo
وقتی خواستم توپ بزنم، کف زد و فریاد کشید: «آفرین چارلی!» فکر می‌کنم برای من هم فقط همین مهم بود
キラキラ
وقتی تو را از زندگی تنها فرزندت بیرون کنند، احساس می‌کنی دری آهنی را به رویت بسته‌اند. تو در می‌کوبی، اما کسی صدایت را نمی‌شنود. نشنیده ماندن، زمینۀ تسلیم شدن است و تسلیم شدن، زمینۀ خود را به نابودی کشاندن است.
キラキラ
شاید فکر کنی کسانی مثل من، که در مسابقات جهانی شرکت کرده‌اند، محال است تا حد خودکشی سقوط کنند، چرا که همیشه حداقل «رؤیاهای تحقق‌یافته‌ای» دارند که به آن دلخوش کنند. ولی اشتباه می‌کنی. وقتی رؤیاهایت به کندی و بیرنگی تحقق می‌یابند و در پایان می‌فهمی آن چیزی نبودند که فکر می‌کردی، تا حد خودکشی سقوط خواهی کرد. و آن «رؤیاهای تحقق‌یافته» تو را نجات نخواهند داد.
キラキラ
برگشتن به هر چیز، از آنچه فکر می‌کنی سخت‌تر است.
Parinaz
گاهی داستان‌ها ساده‌اند و گاهی سخت و غم‌انگیز. ولی در پشت همۀ داستان‌هایت، داستان مادر توست، زیرا او شروع همۀ داستان‌های توست.
فاطمه
آدم می‌تواند در هر لحظۀ معمولی، چیزی بسیار مهم پیدا کند.
فاطمه
نمی‌دانم غذایی که مادر آدم برایش درست می‌کند، چه خاصیتی دارد. خصوصاً این که آن غذا را هر کس دیگری هم می‌تواند درست کند. پنکیک، کوفتۀ گوشت، سالاد ماهی تن. ولی غذای مادر آدم، مزۀ مشخص خاطرات آدم را می‌دهد.
فاطمه
چیزهایی هست که می‌دانیم و چیزهایی هست که واقعاً اتفاق می‌افتند.
فاطمه
واقعاً دوستم داشت. وقتی از تاب زمین می‌خوردم، دوستم داشت. وقتی با کفش‌های گل‌آلود روی زمین‌های تمیزش راه می‌رفتم، دوستم داشت. وقتی بالا می‌آوردم، آب بینی‌ام آویزان می‌شد و زانویم خونی می‌شد، باز هم دوستم داشت. در بهترین و بدترین حالات، همچنان دوستم داشت. محبتش برای من چاهی بی‌ته بود. تنها اشکالش این بود که وادارم نمی‌کرد در ازای محبتش کاری بکنم.
Amir10
خاطرات کودکی چیست که آدم را رها نمی‌کند، حتی زمانی آن قدر در هم شکسته‌ای که باورت نمی‌شود زمانی هم بچه بوده‌ای.
Amir10

حجم

۱۵۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۱۵۱٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۶۳,۰۰۰
تومان