کتاب خیره به خورشید
معرفی کتاب خیره به خورشید
کتاب خیره به خورشید، (Staring at the Sun: Overcoming the Terror of Death) اثری از اروین یالوم، نویسنده و رواندرمانگر آمریکایی است. یالوم ریشهی بخش بزرگی از مسائل و مشکلات انسانها را در هراس از مرگ میداند. عقیدهای که از پس سالها کار مطالعاتی و بالینی بهدست آمده است. او در این کتاب میکوشد راهکارهایش را برای غلبه بر اضطراب مرگ بازگو کند. روایت دلنشین و پرکشش یالوم در کنار بازگویی برخی تجربههای شخصی او، خیره به خورشید را مانند سایر آثارش به کتابی خواندنی بدل کرده است.
دربارهی کتاب خیره به خورشید
یالوم پایهگذار روانشناسی اگزیستانسیال یا هستیگراست و با نوشتن رمانها و آثار غیرداستانی، ایدههای خود را در این زمینه ترویج داده است. کتاب خیره به خورشید نیز یکی از آثار درخشان اوست که با زبانی ساده به رشتهی تألیف درآمده است. یالوم در این کتاب از «هراس از مرگ» و نقش منحصربهفرد آن در زندگی انسان سخن گفته است. او رد پای اضطراب مرگ را در بسیاری از مشکلات روحی و رفتاری انسان جسته و در این راه از داشتههای یگانهی علمی و تجارب کمنظیر درمانیاش، بهره برده است. با خواندن اولین سطرهای کتاب خیره به خورشید، جذب روایتگری یالوم که شناسنامهی آثار اوست خواهید شد.
این کتاب برای اولینبار در سال ۲۰۰۸ منتشر شد. کتابی در هفت فصل، با یک پسگفتار، که پر از نکات ریز و جزئیات خواندنی است، تا ابهامی در ذهن خواننده به جای نماند. نویسنده در چارچوب رواندرمانی اگزیستانسیال، راه خوانندگانش را برای لذت بردن از این زندگی کوتاه گشوده است. او بر خلاف فروید بر این عقیده است که انسانها بیش از سرکوب گذشته (کودکی) در حال سرکوب آیندهی خود هستند. یعنی فکر فنا و نیستیست که بسیاری از آشفتگیها و روانرنجوریها را به انسان تحمیل میکند. او جملات آغازین کتابش را از گیلگمش وام گرفته است: «اندوه به قلبم ره میگشاید. از مرگ میهراسم».
کتاب خیره به خورشید را مهدی غبرایی به فارسی برگردانده و ترجمهی روان او را نیکونشر روانهی بازار کتاب کرده است.
موضوع و پیام کتاب
موضوع کتاب خیره به خورشید، بررسی نقش غالبا پنهانِ هراس از مرگ در آشفتگیها و اختلالات روانی افراد است. بسیاری از ما بدون اینکه بدانیم دچار هراس از مرگ و فنا و تبعات زیانبار آن هستیم. یالوم با رویکردی علمی، به این مشکل اساسی پرداخته است. او با روایت خواندنی خود و بهره از تجربههای درمانیاش، کوشیده ما را از نقش هراس از مرگ در ناآرامیها و مشکلات روانی آگاه کند. مشکلاتی که عموم مردم از آن رنج میبرند و عموما هم از آن آگاه نیستند؛ حالآنکه اگر مرگآگاهی جای اضطراب مرگ را بگیرد، عرصه برای شکوفایی استعدادها، موفقیت و مهمتر از همه، یک زندگی توام با آرامش فراهم میشود.
این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن کتاب خیره به خورشید را به مخاطبان آثار روانکاوانه و توسعهی فردی و همچنین (با استناد به گفتههای یالوم)، به رواندرمانگران و روانشناسان پیشنهاد میکنیم.
چرا باید کتاب خیره به خورشید را بخوانیم؟
کتاب خیره به خورشید از کتابهای جدیدتر یالوم است. این اثر پرمغز و خوشخوان ما را با اصالت و ارزش زندگی آشنا میکند. هراس از مرگ که آفتی زندگیسوز است را به ما میشناساند و کمک میکند با فائق آمدن بر این ترس وجودی، در بهترین و کاملترین حالت ممکن زندگی کنیم. زندگیای با کمترین حسرت و بیشترین لذت.
نکوداشتهای کتاب خیره به خورشید
در یادداشتی که در پابلیشرز ویکلی دربارهی کتاب خیره به خورشید منتشر شده، این کتاب بازیابی بینشهای نو یالوم در رابطه با روان انسان در قالب ابتکار ارزشمند او «رواندرمانی اگزیستانسیال» وصف شده است. اندرو سولومون نویسندهی آمریکایی، از کتاب خیره به خورشید تجلیل کرده و آن را با عباراتی همچون «عمیقا انسانی» و «بهطرز غیرمعمولی فصیح» توصیف کرده است.
چه ناشران و مترجمانی این کتاب را به فارسی ترجمه کردهاند؟
کتاب خیره به خورشید را مترجمان و ناشران مختلفی ترجمه و منتشر کردهاند. این کتاب با عنوان خیره به خورشید توسط، مهدی غبرایی (نیکو نشر) و هانیه عطائی (جامی) به فارسی برگردانده شده است. اورانوس قطبینژاد آسمانی (نشر قطره) و الهه کیهانفر (نشر عالیتبار) نیز این کتاب را با عنوان «خیره به خورشید نگریستن) ترجمه کردهاند.
نظر خوانندگان و منتقدان دربارهی کتاب
طرفداران یالوم که در گسترهی جهان کمتعداد هم نیستند، از کتاب خیره به خورشید مانند دیگر آثار او استقبال کردند. یادداشتها و مقالات بسیاری نیز پس از انتشار کتاب در رابطه با آن منتشر شده است. پاتریک تی ریردون نویسندهی آمریکایی، مروری جامع بر کتاب خیره به خورشیده نوشته است. ریردون زندگی را تنها فرصت بودنِ ما دانسته که یالوم وادارمان میکند بیندیشیم با این تنها داشتهی خود چه میکنیم.
دیدگاه فلسفی و روانشناسی کتاب و رواندرمانگر بودن اروین یالوم
یالوم پایهگذار رواندرمانی اگزیستانسیال یا هستیگرا است. او در کتاب رواندرمانی اگزیستانسیال، بهتفصیل و با جزئیات ایدهها و نظریاتش را در این زمینه شرح داده است. هدف یالوم آگاه کردن انسانها از تنها داشتهی واقعیشان یعنی زندگی است. ثمرهی این آگاهی یک زندگی اصیل است. زندگی اصیل که با پشتسر گذاشتن ترسهای وجودی از جمله ترس از مرگ و فنا بهدست میاید. در کتاب خیره به خورشید تمرکز او بر شناخت هراس از مرگ و نتایج زیانبار آن بر زندگی است. هراس از مرگ انسان را از داشتن یک زندگی اصیل، سالم و آرام بازمیدارد و این تنها داشتهی آدمی را به مصیبتی تمامنشدنی بدل میکند. ترسی که حتی برخی را وامیدارد خودخواسته به زندگیشان پایان دهند. از طرفی کسانی که با تجربههای نزدیک به مرگ، همچون تصادفی هولناک و یا بیماری صعبالعلاج مواجه بودهاند، ارزش زندگی را آنچنان که هست، میدانند. یالوم بر این است که ما بدون تجربهی سهمناک نزدیک به مرگ، ارزش زندگی را در بالاترین درجهاش بدانیم.
درباره اروین دیوید یالوم
اروین د. یالوم، نویسنده و رواندرمانگر آمریکایی است. او در سیزدهم ژوئن سال ۱۹۳۱ در واشنگتن دیده به جهان گشود. او تحصیلاتش را رشتهی پزشکی آغاز کرد و در رشتهی روانپزشکی ادامه داد. یالوم در دانشگاههای بوستون و جرج واشنگتن تحصیل کرده است. او بنیانگذار رواندرمانی اگزیستانسیال یا وجودی است. ایدههای گرانسنگ یالوم تحولی عظیم در رواندرمانی ایجاد کرده است. او رماننویس قهاری است و بهکمک این نوع ادبی آراء و نظریاتش را به عموم مردم ارائه داده است. وقتی نیچه گریست، درمان شوپنهاور، مسئلهی اسپینوزا، رواندرمانی اگزیستانسیال، خیره به خورشید، دروغگویی روی مبل و مامان و معنای زندگی از جمله آثار محبوبی است که از یالوم منتشر شده است.
ثار داستانی و غیرداستانی است. او در ایران، بهعنوان نویسندهٔ رمانهای روانشناختی، بهویژه رمان مشهور «وقتی نیچه گریست»، شهرت دارد. یالوم جایزهٔ انجمن روانپزشکی آمریکا را در سال ۲۰۰۲ میلادی دریافت کرد.
یالوم برای شرح تجربیات درمانی و ثبت آنها و همچنین برای کمک به روان انسانها کتابهایی داستانی و غیرداستانی نوشته است که همواره دیده و خوانده شدهاند. او، به گفتهٔ خودش، برای نوشتن کتابهای معروفی همچون «وقتی نیچه گریست» و «دژخیم عشق» که آمیزهای از روانشناسی و فلسفه هستند، از چیزهایی الهام گرفته است. نخستین کتابی که یالوم بهصورت رمان نوشت، «هر روز کمی به هم نزدیکتر» (۱۹۷۴) نام داشت؛ رمانی که با استفاده از تجربههایش در جلسات درمان با بیماران، آن را به شیوهای جذاب و به کمکِ دو راوی روایت کرد.
بعضی از آثار داستانی یالوم عبارتاند از:
(۱۹۸۹) جلاد عشق و دیگر داستانهای روان درمانی، (۱۹۹۲) وقتی نیچه گریست، (۱۹۹۶) دروغگویی روی مبل، (۱۹۹۹) مامان و معنی زندگی، (۲۰۰۵) درمان شوپنهاور، (۲۰۰۴) پلیس را خبر میکنم، (۲۰۱۲) مسئلهٔ اسپینوزا، (۲۰۱۵) خلقشدگان در یک روز و داستانهای رواندرمانی دیگر.
بعضی از آثار غیرداستانی یالوم عبارتاند از:
(۱۹۷۰) تئوری و عمل در رواندرمانی گروهی، (۱۹۸۰) رواندرمانی اگزیستانسیال، (۲۰۰۱) هنر درمان (نامهای سرگشاده به نسل جدید رواندرمانگران و بیمارانشان)، (۲۰۰۸) خیره به خورشید نگریستن (غلبه بر وحشت از مرگ)، (۱۹۹۷) یالوم خوانان [گلچینی از مشهورترین آثار اروین یالوم]، من چگونه اروین یالوم شدم (۲۰۱۷)، مسئله مرگ و زندگی است.
در سینما نیز فیلمهایی با الهام از آثار اروین یالوم ساخته و منتشر شدهاند:
فیلم مستند «پرواز از مرگ» (۲۰۰۳)، وقتی نیچه گریست (۲۰۰۷) بهکارگردانی Pinchas Perry که دیدار خیالی فریدریش نیچه (فیلسوف آلمانی) و یوزف برویر (پزشک اتریشی) و رابطهٔ پرفرازونشیب آنها را روایت میکند و فیلم Yalom's cure بهکارگردانی Sabine Gisiger که در سال ۲۰۱۵ ساخته شد.
بخشی از کتاب خیره به خورشید
«در واقع در کار درمانگری جز فیلسوفان کلاسیک یونان، بخصوص اپیکور، اجداد روشنفکر خود را همپایۀ روانپزشکها و روانشناسان بزرگ اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، نظیر پانیل، فروید، یونگ، پاولوف، رورشاخ و اسکینر نمیدانم. هرچه بیشتر دربارۀ این متفکر شگفتآور آتنی یاد میگیرم، بیشتر میفهمم که اپیکور از پیشگامان روان درمانگری بوده است و در سراسر این کتاب از عقاید او استفاده خواهم کرد.
اپیکور در ۳۴۱ ق. م، کمی پس از مرگ افلاتون به دنیا آمد و در ۲۷۰ ق.م از دنیا رفت. خیلیها با نام او از طریق واژۀ اپیکور یا اپیکوری آشنایی دارند. این واژه کسی را وصف میکند که پیرو لذتهای ناب نفسانی، خصوصاً خور و نوش خوب، است. اما در واقعیت تاریخی اپیکور هوادار لذت نفسانی نبود؛ بلکه بیش از آن دغدغۀ نیل به آرامش (آتاراکسیا)۱ را داشت.
اپیکور «فلسفۀ طبی» را به اجرا گذاشت و در این نکته اصرار ورزید که پزشک تن را معالجه میکند و فیلسوف باید جان را مداوا کند. به نظر او فلسفه فقط یک هدف درست داشت: کاهش بدبختی انسان. و علت العلل بدبختی چه بود؟ به عقیدۀ اپیکور ترس همه جا حاضر از مرگ. او میگفت تصورِ ترسناک مرگِ ناگزیر با لذت آدمی از زندگی تداخل میکند و هر عیشی را منغّص میسازد. اپیکور برای کاهش ترس از مرگ تجارب فکری نیرومند متعددی را بسط داد که شخصاً به خود من در رویارویی با اضطراب مرگ کمک کرد و برای یاری به بیمارانم ابزاری در اختیارم گذاشت. در بحثی که به دنبال میآید، بارها به این عقاید ارزشمند رجوع خواهم کرد.
تجربۀ شخصی و کار بالینی به من آموخته که این اضطراب مرگ در تمام طول حیات شدت و ضعف میگیرد. بچهها از اوان کودکی چارهای جز دیدن نشانههای کوچک و بزرگ فناپذیری دور و بر خود ندارند: برگهای پژمرده، حشرات و پرندگان مرده و صدها سنگ گور بیانتها. بچهها شاید به تقلید پدر و مادر خود تماشا کنند و به فکر فرو بروند و ساکت بمانند. اگر نگرانی خود را آشکار کنند، پدر و مادرشان ناراحت میشوند و حتماً به دلداریشان میشتابند. بزرگسالان گاهی جملههای دلگرم کننده پیدا میکنند یا همه چیز را به آیندهای دور دست حواله میدهند یا با حکایتهای انکار مرگ دربارۀ رستاخیز، زندگی ابدی، بهشت و دیدار در قیامت، نگرانی بچهها را رفع میکنند.»
حجم
۲۰۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۴۷ صفحه
حجم
۲۰۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۲۴۷ صفحه
نظرات کاربران
اروین یالوم در این کتاب خاطرات خودش را از جلسات روانکاوی با مراجعینش تعریف میکند. کسانی که به دلایل مختلف مثل طلاق، تردید در تصمیم گیری و یا مشکلات مختلف کاری به او مراجعه کردهاند، اما یالوم در حین درمان
دوستان فراموش نکنید یالوم یک شخصیت علمی است نه یک شخصیت مذهبی یا یک فیلسوف. یک شخصیت علمی مجبوره فقط به دستاوردهای علوم تجربی تکیه کنه و هیچ جایی در اکتشافات علوم تجربی, نمی بینید که حرفی از دنیای بعد
نمیخوام قضاوت سطحی و غیرمنصفانه بکنم اما از روی جلد کتاب میشه ردپای ترجمهی سطحی رو دید. توی روانشناسی برای ترس-هراس- و اضطراب دوتا معنی مختلف در نظر میگیریم. یالوم هم معتقده سائقهای وجودی رو باید با "اضطراب از ..." نام
ممکنه افرادی خوششون نیاد چون مرگ ترسناکه. اما برای من به شدت کاربردی بود و ترسم از مرگ کمتر شد. این ترس در درون اکثر ما هست و گاها مرضی میشه. شناخت ابعادش به دور از شعار می تونه کمک کننده باشه
محتوای کتاب به طور کلی خوب بود (درواقع بد نبود) اما ترجمه...! واقعا یه جاهایی به وضوح مشخص بود کلمه به کلمه ترجمه شده. اسم فیلم رو در ترجمه گفته "آفتاب ابدی ذهن بی لک"!! به جای اینکه بگه "درخشش ابدی
یالوم خوبه ولی با ترجمه های غبرایی خیلی ارتباط برقرار نمیکنم
فکر میکنم آنچه که باید از محتوای کتاب گفته شود، در توضیح و معرفی آمده است. اما از ترجمه؛ بهنظرم مترجم نه آشنایی چندانی با اصطلاحات تخصصی این حوزه دارد و نه سلیقهای در ترجمه. ترجمه همچون موانعی بر سر راه
این همون ( انسان موجود یک روزه از نشر قطره ) نیست ؟!
خواندن این کتاب را توصیه میکنم ولی با ترجمه دیگری. واقعااا چطور یک مترجم میتواند کتابی را که نویسنده اصلی تلاش کرده اینقدر ساده بنویسد که مناسب برای خواندن همه افراد باشد و نه فقط روانشناسان، به گونه ای ترجمه
خب این کتاب یه کتاب خودیاری نیست و نباید چنین انتظاری ازش داشت. به نظرم برای کسانی که با مکتب یالوم یعنی روان درمانی وجودی یا هر مکتب دیه ی روانشناسی آشنایی دارند، مناسبتره. چون مخاطب فصل آخر کتاب کلا