بریدههایی از کتاب شام مخصوص
۳٫۶
(۵۱)
در خانوادههای بدبخت زوجهای بدبختی هم وجود دارند که هیچ وقت بدون حضور تماشاچی نمیتوانند به زندگیشان ادامه بدهند. هرچقدر تماشاچی این زندگی بیشتر باشد برایشان بهتر است. از نظر من بدبختی و ناکامی همیشه به دنبال آدمهای دیگری برای دورهمی و جشن گرفتن لحظات ناکامی است.
مائده
اگر ریش یک روزهات را نگهداری بهت میگویند که تنبل هستی. ریش دو روزه خیلی سریع این حس را منتقل میکند که آیا در فکر گذاشتن ریش برای طولانی مدت هستی؟ و ریش سه روزه و بیشتر نتراشیده شده امکان وجود افسردگی و بریدن از دنیا را نشان میدهد. سریع میپرسند: «حالت خوبه؟ زندگیت خوب میچرخه؟ مریض نیستی؟»
انسان به هر حال موجود آزادی برای تصمیمگیری در مورد زندگیش نیست. ریشت را میزنی، ولی حسی از آزادی نداری. حتا ریش تراشیدن هم به نوبه خودش میتواند دردسر ساز باشد. خیلی زود به تو خواهند گفت که «حتماً امشب برات خیلی مهم بوده که ریشت را اینجوری زدهای!» میبینید به هر حال شما همیشه با افکار بقیه ۱۰ به نفع آنها عقب هستید!
Johnny
همین که پیغام مهم و اصلی را توی گوش این هلندیها بکنند کافی است: شما به اینجا تعلق ندارید! برید گم بشوید و به کشور خودتون برگردید! برید در هلند فرانسه بازی و ادای فرهنگ ما را با نان باگت و شراب و پنیر ارزان قیمت بیکیفیتتان در بیاورید. نه اینجا! نه جلوی چشمان ما!
هانا
اگر ما اول بتوانیم ترسمان را کنترل بکنیم شاید بتوانیم راحتتر همدیگر را درک کنیم».
مروارید
تولستوی در اولین جمله کتاب آنا کارنینایشمیگوید: «همه خانوادههای خوشبخت شبیه همدیگر هستند، ولی هر خانواده بدبختی به طریق و روش خودش بدبختی و ناکامی را تجربه میکند.»
arghavan
به چشمهای کلِر نگاه کردم. به چشمهای زنی که برایم همیشه به معنای خوشبختی بوده است. زیاد شنیده بودم که مردها میگویند که بدون همسرمان هیچی نیستیم، اما در واقع منظورشان این است که یک زن همیشه پشت سر کارها و اشتباهات آنها ایستاده است و دم نزده است.
منصوره
فیلمی که به نظر تو و برادر بزرگترت خیلی خوب و هنری باشد، همان حسی را میدهد که تو اجازه داشته باشی لباسهای برادرت را بپوشی. لباسهای کهنهاش را که الان
هانا
«همه ما، مجازات مرگ را چیزی غیر انسانی میدانیم. همه آدمهای عادی با مغزی سالم
هانا
در این دوره و زمانه هر کاری که کنیم یک حرف و حدیثی پشت سرش بوجود میآید. آدمها نشستهاند تا ما را از طریقه برخورد، ظاهرو پوششمان قضاوت بکنند.
Soheyla
انسان به هر حال موجود آزادی برای تصمیمگیری در مورد زندگیش نیست.
arghavan
تولستوی در اولین جمله کتاب آنا کارنینایشمیگوید: «همه خانوادههای خوشبخت شبیه همدیگر هستند، ولی هر خانواده بدبختی به طریق و روش خودش بدبختی و ناکامی را تجربه میکند.» من میخواهم از طرف خودم هم این جمله اضافه بکنم که در خانوادههای بدبخت زوجهای بدبختی هم وجود دارند که هیچ وقت بدون حضور تماشاچی نمیتوانند به زندگیشان ادامه بدهند.
هانا
از نظر من بدبختی و ناکامی همیشه به دنبال آدمهای دیگری برای دورهمی و جشن گرفتن لحظات ناکامی است. بدبختی نمیتواند ساکت سر جایش بنشیند و از لحظاتش لذت ببرد، بخصوص به هیچ عنوان تحمل سکوت و تنهایی بین چهار دیواری خانه را ندارد. بدبختی آدمها نیاز دارد که بیرون بیاید و خودش را به بقیه نشان بدهد و بگوید: «ببینید که این آدمها چطور رنج میکشند؟ نظر شما چی است؟»
sepide saad
من، کلِر و میشل.
ما با هم یک چیز مشترک داریم. چیزی که قبل از آن بین ما وجود نداشته است. هر سه نفر ما به نوعی تکهای از آن چیز مشترک را در خود به دوش میکشد. در واقع لازم نیست که همه چیز همدیگر را هم بدانیم. رازهای ما جلوی زندگی عادیمان را نمیگیرند.
Fatemeh
«همه خانوادههای خوشبخت شبیه همدیگر هستند، ولی هر خانواده بدبختی به طریق و روش خودش بدبختی و ناکامی را تجربه میکند.»
|قافیه باران|
تولستوی در اولین جمله کتاب آنا کارنینایشمیگوید: «همه خانوادههای خوشبخت شبیه همدیگر هستند، ولی هر خانواده بدبختی به طریق و روش خودش بدبختی و ناکامی را تجربه میکند.» من میخواهم از طرف خودم هم این جمله اضافه بکنم که در خانوادههای بدبخت زوجهای بدبختی هم وجود دارند که هیچ وقت بدون حضور تماشاچی نمیتوانند به زندگیشان ادامه بدهند. هرچقدر تماشاچی این زندگی بیشتر باشد برایشان بهتر است. از نظر من بدبختی و ناکامی همیشه به دنبال آدمهای دیگری برای دورهمی و جشن گرفتن لحظات ناکامی است. بدبختی نمیتواند ساکت سر جایش بنشیند و از لحظاتش لذت ببرد، بخصوص به هیچ عنوان تحمل سکوت و تنهایی بین چهار دیواری خانه را ندارد. بدبختی آدمها نیاز دارد که بیرون بیاید و خودش را به بقیه نشان بدهد و بگوید: «ببینید که این آدمها چطور رنج میکشند؟ نظر شما چی است؟»
rez1
«من به غیر از تاریخ جنگ جهانی در مورد اتفاقات بعد از آن هم که در کره، ویتنام، کویت، خاور دور و فلسطین هم افتاده است صحبت میکنم. به همین خاطر نمیتوانی در پروژه آخر ترمت فقط از فلسطین به عنوان جایی که درختان زیتونش قشنگ هستند حرف بزنی. اینکه در صحرایش هم گلهای زیبا میرویند. منظورم این است جایی که جنگ است و روزانه مردم کشته میشوند. باید در این موارد هم در پروژه آخر ترمش حرف میزد و یک تصویر واقعی از آنجا به بقیه همکلاسیهایش میداد. درسته؟»
شلاله
«همه خانوادههای خوشبخت شبیه همدیگر هستند، ولی هر خانواده بدبختی به طریق و روش خودش بدبختی و ناکامی را تجربه میکند.» من میخواهم از طرف خودم هم این جمله اضافه بکنم که در خانوادههای بدبخت زوجهای بدبختی هم وجود دارند که هیچ وقت بدون حضور تماشاچی نمیتوانند به زندگیشان ادامه بدهند. هرچقدر تماشاچی این زندگی بیشتر باشد برایشان بهتر است.
Soheyla
تصور دنیایی آرام بدون فاجعه، بدون مصیبت هم خیلی غیر واقعی است!
Shirin Rassam
تولستوی در اولین جمله کتاب آنا کارنینایشمیگوید: «همه خانوادههای خوشبخت شبیه همدیگر هستند، ولی هر خانواده بدبختی به طریق و روش خودش بدبختی و ناکامی را تجربه میکند.» من میخواهم از طرف خودم هم این جمله اضافه بکنم که در خانوادههای بدبخت زوجهای بدبختی هم وجود دارند که هیچ وقت بدون حضور تماشاچی نمیتوانند به زندگیشان ادامه بدهند. هرچقدر تماشاچی این زندگی بیشتر باشد برایشان بهتر است. از نظر من بدبختی و ناکامی همیشه به دنبال آدمهای دیگری برای دورهمی و جشن گرفتن لحظات ناکامی است. بدبختی نمیتواند ساکت سر جایش بنشیند و از لحظاتش لذت ببرد، بخصوص به هیچ عنوان تحمل سکوت و تنهایی بین چهار دیواری خانه را ندارد. بدبختی آدمها نیاز دارد که بیرون بیاید و خودش را به بقیه نشان بدهد و بگوید: «ببینید که این آدمها چطور رنج میکشند؟ نظر شما چی است؟»
Hafez Ahmadi
لحنش جوری بود که سعی میکرد وانمود بکند که با مهربانی حرفهایش را میزند.
مثل شیرینی مخصوصی که فقط در نوشابه رژیمی حس میکنی و یا شکلاتهایی که برای افراد مبتلا به دیابت شیرین میشوند و بر اساس نوشته روی جعبهشان از خوردن آنها چاق نخواهید شد.
هانا
همه اینها اینجا در هلند اتفاق افتاده بود. اینجا که ما به حقوق انسانی احترام میگذاریم. خانهیی برای بی خانمانهایمان داریم و هیچ کس مجبور نیست شب را تا صبح بهخاطر سرما در باجه بانک سر بکند.
هانا
من الان شبیه آدمهایی بودم که اصلاً آنها را نمیشناختم.
هانا
به این فکر میکردم که این هلندیهای ناز پرورده را به جای خشونت میشود به راحتی با گفتن اینکه در جای دیگری شراب ارزانتری بهدست میآورند از خانهشان فراری داد. کلاً ما هلندیها عاشق چیزهای ارزان قیمتتر هستیم. جانمان را هم سرکمی ارزان بودن میتوانیم به خطر بیندازیم.
شلاله
سر کلاس درس روی تخته شروع به نوشتن کردم: «میتونید از خودتون بپرسید که اگر در جنگ جهانی دوم مردم اینقدر کشته نمیشدند و همینطور به زاد و ولد احمقانهشان ادامه نمیدادند، جمعیت جهان الان چه رقمی را میتوانست نشان بدهد؟ اگر میتونید برید و برای جلسه بعدی این عدد را حساب کنید.»
شلاله
ماجرا در واقع از سر صبح جلوی آینه شروع میشود: چی بپوشم، ریشم را بتراشم یا همینطوری که هستم خوبه و احتیاجی به کارهای اضافی ندارم. در این دوره و زمانه هر کاری که کنیم یک حرف و حدیثی پشت سرش بوجود میآید. آدمها نشستهاند تا ما را از طریقه برخورد، ظاهرو پوششمان قضاوت بکنند.
مثلاً یک شلوار جین رنگ و رو رفته به همان اندازه یک پیراهن اتو کرده میتواند معنا داشته باشد.
maryhzd
برای من مثل عینکهایی با طراحی و دیزاین خاص بودند که چیزی به شخصیت فردی که آن را روی چشمانش بزند، اضافه نمیکند، ولی توجه بیینده را در نگاه اول به خودش معطوف میکرد: من یک عینک خاص هستم. اینو هیچ وقت فراموش نکنید!
maryhzd
امروزه به خیلیها ثابت شده است که همین دعواها و اصطکاکهای موجود؛ موتور ازدواج و رابطه را روشن نگه میدارد. چون به عبارت دیگر هر دعوایی پیش زمینه آشتی کنونی است که هر زوجی آن را به شیوه خودش برگزار میکند و همین باعث استحکام رابطهشان میشود.
teOdOr
من به هیچ کسی، هیچ توضیحی بدهکار نبودم
|قافیه باران|
ما دوباره بعد از پشت سر گذاشتن اتفاقات و مشکلات فراوان، تبدیل به خانوادهای خوشبخت شدهایم. خانواده خوشبختی که رازهای فراوانی در دلشان مخفیشده است. مهمترین مسئله این است که با همه مخفیکاریها، رازها و دردسرهایمان هنوز هم پیش همدیگر هستیم و با هم یک خانواده را تشکیل میدهیم.
lily
من خلبان هواپیمای سه موتوره بودم که یکی از موتورهایش از کار افتاده بود.
دلیلی برای نگرانی وجود نداشت. لازم نبود یک فرود اضطراری داشته باشم. خلبانی که ساعتها تجربه پرواز را داشته باشد خیلی خوب میداند که هواپیمایش چه موقع و چگونه روی زمین بنشاند.
malihe
حجم
۲۱۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۲۱۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
قیمت:
۴۹,۵۰۰
تومان