کتاب اینشتین عاشق (عاشقانهای علمی)
۴٫۴
(۸)
خواندن نظراتمعرفی کتاب اینشتین عاشق (عاشقانهای علمی)
«اینشتین عاشق (عاشقانهای علمی)» اثر دنیس اوربای (-۱۹۴۴) است.
کتاب پیشرو، نهتنها داستانی بدیع و کمآشنا از چهرهای دیرآشنا را به قلم تحریر درمیآورد، بلکه در نگاهی علاقهمندانه و پویا، گوشهوکنار تاریخ سیاسی، هنری و البته علمی بازهای پُرهیاهو از سرنوشت بشری را به تصویر میکشد. گویی در روزها، شهرها و رویدادهای آن دوران نفس کشیده، زندگی کرده و هیجان را چشیدهاید. نزدیکی به نام پُرسیطرهی تاریخ علم و مکاشفه در رمزوراز وجود شگفتانگیز اینشتین، خواننده را گامبهگام با زندگی و احساس و درگیریهای ذهنی وی همراه میکند و مجال تجربهی ناشناختهها و ناگفتههای زندگی پیچیدهی آن روزگار را در قالب روزمرگی و فرازونشیبهای بُت فیزیک نوین، به او هدیه میکند. قلم روان و روایت سادهی نویسنده، قابللمس بودن زندگی اینشتین را بهعنوان آلبرت اینشتین بهخوبی ارزانی میدارد و دیگر سایهی سنگین دانشمند بزرگ علم فیزیک و کوانتوم نیست که در پس چشمان خوانندگان قد میکشد، بلکه این آلبرتی است که برای رسیدن به بالاترین نقطهی علم، از پیشپاافتادهترین و گاه پَستترین جادههای زندگی گام برداشته است.
بخشی از این کتاب:
زوریخ، ۱۸۹۷. آلبرت اینشتین ۱۸ ساله، غمگین و متأسف در اتاقش تنها نشسته است. اندام ریزنقش و کوتاهش در لباسخواب کهنهای پیچیده شده است. موهایی مجعد و تیره، صورت حساسش را -که چشمهایی درشت و قهوهای و یک بینی گوشتالود و دهانی کوچک بر آن نقش بسته است- احاطه کرده است. سبیل پرپشتی لب بالایی او را پوشانده و تهریشی بر گونههای جوانش دیده میشود. مدتی است او احساس میکند نیرویی برای بیرون رفتن از اتاقش ندارد؛ حتی برای اصلاح صورتش. نسیم ملایم ماه ژوئن از پنجرههای رو به خیابان اورنیون در قلب خوابگاه معروف دانشجویان زوریخ میگذرد. پایین تپه در مرکز شهر قدیمی، دانشجویان کوچههای خیابان «نیدردورف» را پُر کردهاند. همهمه و دود تنباکوی کافههای اطراف، رودخانهی لیمات را دربرگرفته است. خورشید به روی همه میخندد بهجز او.
تعطیلات بهاری موسوم به «ویتسانتیده»، جشن پنجاهه (عید گلریزان که در آن جشن یکشنبه سفید برپا میشود)، نزدیک است و آلبرت به خانهی «سلینا کاپروتی» در کنار دریاچهی زوریخ میرود. آنجا موتسارت مینوازد، درحال صحبتهای دلنشین سیگار میکشد و دربارهی فیزیک و فلسفه با دوست تازهاش مایکل بسوی باهوش اما مردد، بحث میکند.
بدون شوهرم هرگز
یوستینه هارون مهدوی
یودو، دختری از نیجریهکریس کلیو
چگونه یاد گرفتم دنیا را بفهممهنس روسلینگ
ظلمات سپیددیوید گرن
از قصر تا قصرنجیب محفوظ
کتاب راهنمای زندگیجولیان باگینی
طلوع صحراواریس دیری
نوری که از دست دادیمژیل سانتوپولو
اعترافات یک مادرکلی ریمر
خورشید حتماً میتابدآنتونی ری هینتون
عمارت هیتلرداود خدایی
معمای بی نهایتفرانک کلوز
دو خواهرآسنه سیرستاد
آری یتاجان کنیتل
ایران شده هلسطینمهدی الهی فرد
راز دختر استیو جابزلیزا برنان جابز
بیش از اندازه و همیشه ناکافیمری ترامپ
خورشید حتما می تابدآنتونی ری هینتون
شپش پالاسالیف شافاک
خاطرات کودکی یک معلممعصومه حیدریان
قدرت احساسات منفی
تاد کاشدن
فریلنسر شوید تا به آزادی برسیدالکساندرا فاسولو
حرفه و خانوادهکلودیا گلدن
از فرسودگی تا آسودگیملو کالارکو
دیجیتال عزیز، ما باید صحبت کنیم...کریستی گودوین
چگونه این کسب و کار را ساختمگای راز
حیرتداکر کلتنر
هنر سرسختی و تسلیم نشدنتاد کاشدن
ما ساده نیستیمدانیل سایمونز
CHATGPT برای رهبران فکری و تولیدکنندگان محتواگلب سیپورسکی
حجم
۵۹۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۵۷۶ صفحه
حجم
۵۹۵٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۳
تعداد صفحهها
۵۷۶ صفحه
قیمت:
۱۲۹,۰۰۰
۳۸,۷۰۰۷۰%
تومان
نظرات کاربران
این کتاب رو چاپیش رو خوندم خیلی جالب به زوایای زندگی انیشتین آشنا میشید یکم بابت دم دمی مزاج بودنش شوکه شدم ولی خب کسیه که نسبیت رو تعریف کرده و توی دانشگاه هرچی میکشیم از اون و هم دوره ای هاشه
اگه میخواید یه کتاب بخونید ولی بین چند راهی گیر کردید که زندگینامه بخونید یا یه کتاب علمی یا رمان عاشقانه یا یه داستان تاریخی، این کتاب میتونه انتخاب خیلی خوبی براتون باشه چون ترکیب همه اینهاست! به شدت جذاب بود!
عالیه هم علمیه هم عاشقانه هم اجتماعی