با کد تخفیف Salam اولین کتابتان را با ۵۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کنید.

۴٫۶ از ۴۳ نظر
برای خرید و دانلود کتاب شنام: خاطرات کیانوش گلزارراغب نوشته کیانوش گلزار راغب و خواندن و شنیدن هزاران کتاب الکترونیکی و صوتی دیگر، اپلیکیشن طاقچه را رایگان نصب کنید.
دیگران دریافت کردهاند
معرفی کتاب شنام: خاطرات کیانوش گلزارراغب
ماجرای کتاب "شنام" مربوط به سالهای ۶۱-۶۰ از عملیات شنام است که در مریوان به فرماندهی شهید احمد متوسلیان انجام شد. کیانوش گلزار راغب در این کتاب به بیان خاطرات خود از چگونگی مجروح شدن و اسارت خود و برادرش توسط گروهگ کومله میپردازد. نویسنده کتاب"شنام" که ۱۴ماه در اسارت کومله بوده است در این مورد میگوید: اسارتم در این دوران به صورت دوره گردی بود و آنها ۴۰-۳۰ نفری را که در اسارت داشتند و تعداد آنها هم در طول مسیر تغییر میکرد را از این روستا به آن روستا میبردند و همین طور این روند ادامه داشت تا زندان سردشت که دوران اصلی اسارت ما آنجا بود.
وی درباره داستان عشقی این کتاب هم میگوید: در دوران اسارتم قرار بود کومله مرا هم اعدام کند که یکی از خانواده ها که از ترس گروه دموکرات به کومله پناه آورده بود نگذاشتند که اعدامم کنند. این خانواده دختری به نام "شیلان" داشت که هیچ همکاری با کومله نداشت و بیشتر وقتش را با سگها بازی میکرد و در طول مسیر یک ارتباط عاطفی متقابل بین ما ایجاد شد که بنا به تعصبات حزبی گروه مقطعی بود...
سایر کتابهای انتشارات سوره مهر
مشاهده همهبریدهای برای کتاب ثبت نشده است
اطلاعات تکمیلی
دستهبندی | |
تعداد صفحات | ۲۷۷ صفحه |
نوع فایل | EPUB |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۰/۰۸/۲۴ |
شابک | ۹۷۸-۹۶۴-۵۰۶-۹۷۰-۲ |
تعداد صفحات۲۷۷صفحه
نوع فایلEPUB
تاریخ انتشار۱۳۹۰/۰۸/۲۴
شابک۹۷۸-۹۶۴-۵۰۶-۹۷۰-۲
نظرات کاربران
مشاهده همه نظرات (۳۸)من امروز تمومش کردم خیلی آخرش غم انگیز بود 🤕
یک داستان واقعی و به شدت عاشقانه با پایانی بسیار تامل برانگیز. در جاهایی از کتاب می خوانیم که چگونه زندانی و زندانبان از جفای روزگار، دست در گردن هم انداخته و گریه میکنند، کسانی که روزی به خون هم
چند سال پیش خونده بودمش.یکی از اون کتابهایی هست که در خاطرم میماند.عالی بود
کتاب بسیار جالبی است و مخلوطی از دفاع مقدس و عاشقانه ای جالب به همراه سختی های مسیر: که عشق اول نمود آسان ولی افتاد مشکلها
خیلی جالب بود یه شخصی تو مملکت خودش یک سال اسیر باشه نشون دهنده اوضاع بحرانی اوایل انقلاب است و اینکه چقدر نعمت امینت اهمیت داره و از نون شب واجب تره خدا عذاب کومله و دموکرات ها را هم زیاد کنه
عالی،داستان خیلی خوبس داره.من نسخه چاپی رو دوسه سال پیش خوندم
خیلی گیرا و جذاب بود ولی آخرش کلی غصه خوردم☹️☹️☹️ چه کاری بود آخه خب برمیگشتن با هم اسداباد😒😒 آدم مگه چندبار شانس میاره و عشقشو پیدامیکنه؟
من کتاب درباره جنگ خیلی خوندم، اما انصافا این خیلی خوب و خاص بود و خیلی هم جا داره حتی تبدیل ب فیلم بشه،
از اون کتابهاییه که در حین مرور برههای از تاریخ دفاع مقدس در اثنای آن عاشقانه ای هم درجریانه. قشنگه .زندگی همیشه جریان داره!
من متوجه نشدم اخرش جشمش کی خوب شد؟ داستان با چشمم شروع شد اما بعد محو شد؟؟؟ واسم ی معما شده ک چشمم چی شد بلاخره؟؟ در کل کتاب خیلی قشنگی بود توصیه میکنم بخونینش