
کتاب آقای معلم ناپدید شده است
معرفی کتاب آقای معلم ناپدید شده است
کتاب آقای معلم ناپدید شده است (ماجراهای فرار از مدرسه؛ ۱) نوشتهی ژان فیلیپ آرو وینو با ترجمهی آریا نوری، اثری ماجراجویانه و پرهیجان در ژانر داستان نوجوان است که نشر کتاب کولهپشتی آن را منتشر کرده است. این کتاب، داستان گروهی از دانشآموزان راهنمایی را روایت میکند که پس از برندهشدن در مسابقهای علمی، همراه معلم تاریخ و جغرافیای خود راهی سفری به ونیز میشوند؛ اما ماجرا زمانی پیچیده میشود که معلمشان بهطرزی مرموز در قطار ناپدید میشود. روایت کتاب از زاویه دید چند شخصیت نوجوان پیش میرود و با زبان طنز، شوخطبعی و نگاهی دقیق به احساسات و دغدغههای نوجوانان، خواننده را وارد دنیای پررمزوراز و پرحادثهی این سفر میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب آقای معلم ناپدید شده است
کتاب آقای معلم ناپدید شده است نوشتهی ژان فیلیپ آرو وینو، داستانی معمایی و ماجراجویانه را در قالب سفر گروهی از دانشآموزان فرانسوی به ونیز روایت میکند. این کتاب با روایتی چندصدایی، ماجرا را از دید سه شخصیت نوجوان—رِمی، ماتیلد و پیِر پُل—پیش میبرد و هرکدام با سبک و نگاه خاص خود، بخشی از داستان را روایت میکنند. فضای داستان، ترکیبی از طنز، هیجان، رمزگشایی و روابط انسانی است. ماجرا با یک سفر علمی آغاز میشود اما بهسرعت رنگ و بوی معمایی به خود میگیرد؛ معلم گروه بهطرزی عجیب ناپدید میشود و نوجوانان ناخواسته وارد ماجرایی پیچیده و پرخطر میشوند که ردپای رمزها، پیامهای مخفی، تعقیبوگریز و حتی دزدی آثار هنری در آن دیده میشود. ساختار کتاب بهگونهای است که هر فصل با زاویه دید یکی از شخصیتها نوشته شده و همین باعث میشود خواننده با لایههای مختلف شخصیتها و روابطشان آشنا شود. در کنار ماجرای اصلی، دغدغههای نوجوانانه، حسادتها، دوستیها، ترسها و حتی اعتراف به اشتباهات و تقلب، به داستان عمق و رنگ میبخشد. فضای داستان در شهر ونیز و قطارهای اروپایی میگذرد و نویسنده با جزئیات دقیق، حالوهوای سفر، معماری، کارناوال ونیز و حتی غذاها و کافههای محلی را به تصویر کشیده است.
خلاصه کتاب آقای معلم ناپدید شده است
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان با معرفی سه دانشآموز برندهی مسابقهی تاریخ آغاز میشود که همراه معلمشان، آقای کروسکان، با قطار عازم ونیز هستند. روایت از زاویه دید رِمی، ماتیلد و پیِر پُل پیش میرود و هرکدام با سبک خاص خود، ماجراها را شرح میدهند. در قطار، همهچیز عادی بهنظر میرسد تا اینکه صبح روز بعد، متوجه میشوند آقای کروسکان ناپدید شده و هیچ اثری از او و وسایلش نیست. این اتفاق، گروه را وارد ماجرایی معمایی میکند: آنها با پیام مخفی، مردی مرموز با کلاه نمدی، و رمزهایی دربارهی نقاشیها و کاخ رزونیکو روبهرو میشوند. نوجوانان با وجود ترس و سردرگمی، تصمیم میگیرند خودشان معما را حل کنند و در این مسیر، وارد تعقیبوگریز در کوچههای ونیز، شبمانی مخفیانه در موزه و رمزگشایی از پیامهای پنهان میشوند. در کنار این ماجراها، هرکدام با دغدغههای شخصی، احساس گناه، دوستی و رقابت دستوپنجه نرم میکنند. در نهایت، با کمک سرنخها و همکاری، موفق میشوند راز ناپدیدشدن معلم و ماجرای دزدی نقاشی را کشف کنند و با تجربهای متفاوت و پختهتر از سفر بازگردند.
چرا باید کتاب آقای معلم ناپدید شده است را بخوانیم؟
این کتاب با ترکیب ماجرای معمایی، طنز و فضای نوجوانانه، تجربهای متفاوت از داستانگویی را ارائه میدهد. روایت چندصدایی و نگاه دقیق به احساسات و روابط نوجوانان، باعث میشود خواننده نهتنها با یک معمای جذاب روبهرو شود، بلکه با دغدغهها، ترسها و امیدهای شخصیتها نیز همراه شود. فضای سفر، رمزگشایی، تعقیبوگریز و شوخطبعی شخصیتها، کتاب را برای کسانی که به داستانهای پرحادثه و پررمزوراز علاقه دارند، جذاب میکند. همچنین، پرداختن به موضوعاتی مثل دوستی، صداقت، مسئولیتپذیری و پذیرش اشتباهات، لایهای انسانی و آموزنده به داستان افزوده است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به نوجوانان، علاقهمندان به داستانهای معمایی و ماجراجویانه، کسانی که به سفر و کشف رمز و راز علاقه دارند و همچنین افرادی که دوست دارند با دنیای نوجوانان و دغدغههایشان آشنا شوند، پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب آقای معلم ناپدید شده است
«وقتی آن روز صبح از خواب بیدار شدم، در کوپه تنها بودیم؛ پ. پ. کالوِر و من. کالوِر ناگهان بلند شد، روی تخت نشست و با صدای بلندی گفت: «آهای یاران باوفای من، پاهای کالوِر والامقام را ببوسید!» همانطور که از جا پرید، سرش به تخت بالایی خورد و عینکش از چشمانش افتاد. متوجه شدم که داشت در خواب صحبت میکرد. «من کجام؟ چی شده؟ ازتون خواهش میکنم هیچچی رو از من مخفی نکنین!» «آروم باش، پ. پ.، منم. فِلون فارامون بیچاره!» چهرهٔ کالوِر بدون عینک اصلاً شبیه انسان نبود. خلاصه بگویم، همانطور که سرش را میخاراند، گفت: «ممکنه لطف کنی روت رو اونور کنی تا من شلوار بپوشم؟» باورم نمیشد. انگار داشتم خواب میدیدم. «اذیت نکن دیگه. لطفاً! پیِر پُل بزرگ ازت میخواد!» یکی دیگر از ویژگیهای پ. پ. این است که وقتی دربارهٔ خودش صحبت میکند، فعل سومشخص به کار میبرد. انگار این را از زبان لاتین فراگرفته است. «براساس محاسبات شخصی من، ما باید تا یک ساعت و سیزده دقیقهٔ دیگه به مقصد برسیم. رئیس والامقاممان در حال "اَبلوشِن" هستن؟» «نه، فکر کنم داره دست و صورتش رو میشوره.» پ. پ. لبخندی به نشانهٔ تمسخر زد و پاسخ داد: «فارامون بیچارهٔ من، درست مثل همیشهای. یادت باشه که اَبلوشِن یه واژهٔ لاتینه و به معنای شستن به کار میره.» خوشبختانه، همان لحظه ماتیلد برگشت. مسواک و خمیردندان و بقیهٔ وسایل خود را زیر بغلش گرفته بود و عطر خمیردندانش آرامم کرد. «سلام، رِمی. سلام، پیِر پُل.» پیش از آنکه بیهوده سعی کنم صندلیها را به حالت نشسته برگردانم، چیزی زمزمه کردم. «عجیبه.» سپس، ناگهان گفتم: «وسایل آقای معلم روی تختش نیستن.» پ. پ. گفت: «حتماً با خودش برده. یه نفر میتونه ناخنگیرش رو به من امانت بده؟» «منظورم اینه که هیچکدوم از وسایلش اینجا نیست؛ لباس، ساک... هیچی نیست.» پ. پ. هم با کمی تعجب حرف من را تأیید کرد و گفت: «درسته!» سپس، رویش را بهسمت ماتیلد برگرداند و گفت: «ببینم، وقتی تو دیدیش، ساکش دستش بود؟» «وقتی من دیدمش؟ من فکر میکردم با شماست.» «یعنی هیچکس امروز صبح آقای معلم رو ندیده؟ داستان هِی داره عجیبتر میشه.»
حجم
۷۲۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۷۲۰٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
