
کتاب وای ویلیام!
معرفی کتاب وای ویلیام!
کتاب وای ویلیام! با عنوان انگلیسی Oh William! نوشته الیزابت استراوت و با ترجمه پژند سلیمانی، رمانی است که گروه انتشاراتی ققنوس در سال ۱۴۰۳ آن را منتشر کرده است. این کتاب روایتی است از زندگی، روابط و خاطرات لوسی بارتون، نویسندهای که در گذشته و حال خود و اطرافیانش مینگرد تا معنای پیوندها، جداییها و زخمهای عمیق خانوادگی را جستوجو کند. محوریت داستان شوهر اول لوسی، ویلیام، و رابطهی پیچیده و چندلایهی آنهاست؛ رابطهای که پس از طلاق نیز همچنان ادامه دارد و در بستر اتفاقات تلخ و شیرین زندگی، بارها بازتعریف میشود. الیزابت استراوت با نگاهی موشکافانه و صادقانه، تجربههای زیستهی شخصیتها را به تصویر میکشد و از خلال روایتهای روزمره، به لایههای پنهان احساسات و خاطرات میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب وای ویلیام! اثر الیزابت استراوت
کتاب وای ویلیام! رمانی است که با روایت اولشخص لوسی بارتون پیش میرود؛ زنی نویسنده که پس از سالها جدایی از شوهر اولش، ویلیام، هنوز پیوندی عمیق و پیچیده با او دارد. داستان در نیویورک و آمریکای معاصر میگذرد و با نگاهی جزئینگر، به زندگی خانوادگی، خاطرات کودکی، فقر، مهاجرت و تأثیرات گذشته بر اکنون میپردازد. استراوت در این کتاب، ساختاری روایی و غیرخطی را برگزیده است. روایتها و خاطرات لوسی بهصورت تکهتکه و درهمتنیده ارائه میشوند و هر بخش دریچهای تازه به روابط انسانی، آسیبها و امیدها میگشاید.
محور اصلی کتاب رابطهی لوسی و ویلیام است؛ رابطهای که با وجود جدایی، همچنان با دوستی، وابستگی و حتی نوعی مراقبت متقابل ادامه دارد. در کنار این خط اصلی، داستانهایی از خانواده، فرزندان، ازدواجهای بعدی و گذشتههای پنهان شخصیتها نیز مطرح میشود. الیزابت استراوت با زبانی ساده اما عمیق، به دغدغههایی چون تنهایی، ترس، اندوه و جستوجوی هویت میپردازد و تصویری ملموس از زندگی زنان و مردان میانسال ارائه میدهد. رمان وای ویلیام! بیش از آنکه صرفاً داستانی دربارهی یک ازدواج یا جدایی باشد، تلاشی است برای فهمیدن خود و دیگری در بستر خاطرات و واقعیتهای زندگی.
خلاصه داستان وای ویلیام!
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستان وای ویلیام! با صدای لوسی بارتون آغاز میشود؛ زنی نویسنده که تصمیم گرفته دربارهی شوهر اولش، ویلیام، بنویسد. ویلیام مردی ۷۱ساله است که پس از پشتسرگذاشتن حوادث تلخ، از جمله مرگ همسر دوم لوسی (دیوید) و مادرش، با ترسها و وحشتهای شبانه دستوپنجه نرم میکند. لوسی و ویلیام سالها پیش از هم جدا شدهاند، اما همچنان رابطهای دوستانه و پیچیده دارند و دو دختر بزرگ دارند که هرکدام دغدغهها و زندگی خود را دارند. در روایت لوسی، گذشته و حال در هم آمیختهاند؛ از کودکی فقیرانه و پرآسیب لوسی در ایلینوی تا سالهای دانشگاه، ازدواج با ویلیام، تولد دختران، جدایی و ازدواجهای بعدی ویلیام با جوآن و استل. ویلیام دانشمند و استاد دانشگاه است و با وجود ظاهر آرام و موفقش، باطنی پر از اضطراب و زخمهای خانوادگی دارد. وحشتهای شبانهی او ریشه در رابطه با مادرش، گذشتهی پدرش (که اسیر جنگی آلمانی بوده) و ترس از مرگ و تنهایی دارد.
در طول داستان، لوسی به خاطرات مشترک، لحظات تلخ و شیرین و رازهای خانوادگی بازمیگردد. یکی از نقاط عطف داستان کشف این است که مادر ویلیام پیش از او فرزندی داشته که هرگز دربارهاش صحبت نکرده است؛ موضوعی که گذشتهی خانواده را زیر سؤال میبرد و لایههای پنهان روابط را آشکار میکند. روایت لوسی سرشار از تأمل دربارهی هویت، احساس نامرئیبودن، تأثیر فقر و خشونت خانوادگی و تلاش برای یافتن جایگاه خود در جهان است. در کنار اینها، رابطهی لوسی با دخترانش، سوگواری برای همسر دومش و تعاملاتش با همسران بعدی ویلیامْ تصویری چندوجهی از زندگی یک زن میانسال ترسیم میکند.
چرا باید کتاب وای ویلیام! را بخوانیم؟
کتاب وای ویلیام! با روایتی صمیمی و بیپرده، به لایههای پنهان روابط انسانی و تأثیر گذشته بر اکنون میپردازد. این کتاب نهفقط داستان یک ازدواج و جدایی، بلکه بازتابی از دغدغههای عمیقتر مانند ترس، اندوه، هویت و جستوجوی معنا در زندگی است. الیزابت استراوت با جزئینگری و صداقت، تجربههای زیستهی شخصیتها را به تصویر کشیده و نشان داده است که حتی پس از پایان یک رابطه، پیوندها و تأثیرات آن همچنان ادامه مییابد. خواندن این کتاب فرصتی است برای همدلی با شخصیتهایی که با آسیبها، امیدها و تناقضهای خود روبهرو هستند. کتاب به بازاندیشی دربارهی خانواده، خاطرات و نقش آنها در شکلگیری شخصیت نیز میپردازد. این اثر برای کسانی که به روایتهای انسانی و صادقانه علاقه دارند، تجربهای متفاوت و تأملبرانگیز فراهم میکند.
خواندن کتاب وای ویلیام! را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن کتاب وای ویلیام! به کسانی پیشنهاد میشود که به رمانهای شخصیتمحور، روایتهای خانوادگی و داستانهایی دربارهی روابط پیچیده و تأثیر گذشته بر زندگی امروز علاقه دارند. همچنین این کتاب میتواند برای علاقهمندان به ادبیات معاصر و کسانی که با دغدغههایی چون جدایی، سوگواری، هویت و خاطرات خانوادگی درگیرند، الهامبخش باشد.
درباره الیزابت استراوت
الیزابت استراوت، زادهی ۶ ژانویهی ۱۹۵۶، رماننویس برجستهی آمریکایی است که با آثارش در حوزهی داستاننویسی ادبی شناخته میشود. او در شهر پورتلند ایالت مین به دنیا آمد و بزرگ شد. تجربههای زندگی در دوران کودکی و جوانی، الهامبخش او در خلق فضاهای داستانیاش بودهاند؛ خصوصاً خلق شهری خیالی به نام شرلی فالز که در چند رمان او، از جمله پسران برگس و آلیو کیتریج، بهعنوان محل وقوع داستانها تکرار میشود.
نخستین رمان استراوت، امی و ایزابل (۱۹۹۸)، با تحسین گستردهی منتقدان روبهرو شد، در فهرست پرفروشترینهای ملی قرار گرفت و بعدها به فیلم تبدیل شد. دومین اثر او، با من بمان (۲۰۰۶)، نیز نقدهای مثبتی دریافت کرد، هرچند شهرتی همپایهی اثر نخستش نیافت. در سال ۲۰۰۸ با انتشار آلیو کیتریج، شهرت استراوت ابعادی جهانی یافت. این اثر که مجموعهای از داستانهای بههمپیوسته دربارهی زنی میانسال و اهالی شهری ساحلی در مین است، بیش از یک میلیون نسخه فروش رفت و در سال ۲۰۰۹ جایزهی پولیتزر داستان را برای او به ارمغان آورد. این کتاب بعدها به مینیسریالی موفق تبدیل شد که چندین جایزهی امی دریافت کرد.
در سال ۲۰۱۳، رمان پسران برگس منتشر شد و بار دیگر او را در صدر پرفروشترین نویسندگان قرار داد. سه سال بعد، رمان نام من لوسی بارتون است (۲۰۱۶) تحسین جهانی منتقدان را برانگیخت و در صدر فهرست پرفروشهای نیویورک تایمز جای گرفت. استراوت سپس در کتاب همهچیز ممکن است (۲۰۱۷)، دوباره به دنیای لوسی بارتون بازگشت و با مجموعهای از داستانهای مرتبط، زندگی مردم زادگاه خیالی او را روایت کرد. او در سالهای بعد با آثار وای ویلیام! (۲۰۲۱)، لوسی کنار دریا (۲۰۲۲) و همهچیز را به من بگو (۲۰۲۴) به گسترش جهان داستانی خود ادامه داد. رمان اخیر او بار دیگر شخصیتهای آشنایی چون لوسی بارتون، آلیو کیتریج و بوب برگس را در شهری مشترک گرد هم آورده است.
استراوت در خانوادهای دانشگاهی در مین و نیوهمپشایر بزرگ شد. پدرش استاد علوم و مادرش معلم ادبیات و نویسندگی بود. او پس از فارغالتحصیلی از کالج بیتس در مین، مدتی در آکسفورد انگلستان تحصیل کرد و سپس وارد دانشکدهی حقوق دانشگاه سیراکیوس شد و در سال ۱۹۸۲ با مدرک دکترای حقوق فارغالتحصیل شد. در همان سال نخستین داستانش در مجلهی نیو لترز منتشر شد.
استراوت پس از مهاجرت به نیویورک، مدتی بهعنوان پیشخدمت کار کرد و در کنار آن به نوشتن داستانهای کوتاه پرداخت که در مجلات ادبی و نشریاتی چون ردبوک و سِونتین چاپ شدند. او مدتی نیز به وکالت پرداخت، اما بهزودی دریافت که مسیر حقیقیاش ادبیات است.
او طی چند سال تدریس در کالج بوروی نیویورک، رمان امی و ایزابل را نوشت؛ اثری که پس از انتشار، نامزد جایزهی اُرِنج و جایزهی پن/فاکنر شد. در ادامه، با من بمان (۲۰۰۶) و آلیو کیتریج (۲۰۰۸) جایگاه او را در میان نویسندگان برجستهی معاصر تثبیت کردند.
منتقدان نثر استراوت را صمیمی، دقیق و سرشار از جزئیات احساسی میدانند. او توانایی ویژهای در نمایش تضادهای درونی انسان و لحظات کوچک اما سرنوشتساز زندگی دارد. آثارش اغلب حول محور تنهایی، پیوندهای خانوادگی، آسیبهای پنهان و امکان آشتی و درک متقابل میچرخند.
استراوت در طول بیش از دو دهه فعالیت ادبی، جوایز متعددی دریافت کرده است، از جمله جایزهی پولیتزر، جایزهی بانکَرِلا و جایزهی زیگفرید لنتس (۲۰۲۲). آثارش به زبانهای گوناگون ترجمه شده و بارها در فهرست کتابهای منتخب باشگاه کتاب اپرا وینفری قرار گرفته است. نثر او ساده و شفاف است، اما در زیر این سادگی، لایههایی از روانکاوی و بینش اجتماعی نهفته است. منتقدان اغلب او را در ادامهی سنت نویسندگانی چون آلیس مونرو و ویلیام ترور میدانند؛ نویسندگانی که در داستانهایشان، پیچیدگیهای زندگی روزمره با نگاهی عمیق و انسانی آشکار میشود.
بخشی از کتاب وای ویلیام!
«اسمش ویلیام گرهارت است. زمانی که با هم ازدواج کردیم، نام خانوادگیاش را گرفتم، اگرچه آن زمانها این کار مد نبود. هماتاقم در دانشگاه گفت: «لوسی، اسم شوهرت رو میگیری؟ فکر میکردم فمینیستی.» بهش گفتم که به فمینیست بودن اهمیتی نمیدهم؛ بهش گفتم که دیگر نمیخواهم خودم باشم. آن زمان احساس میکردم که از خودم بودن خسته شدهام، تمام زندگیام را صرف این کرده بودم که خودم نباشم ــ این چیزی بود که آن موقع فکر میکردم ــ و بنابراین نام خانوادگی ویلیام را گرفتم و یازده سال لوسی گرهارت شدم، اما نشد. هیچوقت احساس خوبی بهم نداد، و تقریبا بلافاصله پس از مرگ مادر ویلیام به اداره راهنمایی و رانندگی رفتم تا نام خانوادگی خودم را توی گواهینامه رانندگیام برگردانم به همان نام خانوادگی قبلی، با اینکه این کار سختتر از آن چیزی بود که فکر میکردم. مجبور شدم برگردم و چند مدرک رسمی ببرم؛ ولی این کار را کردم.»
حجم
۱۵۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۰۳ صفحه
حجم
۱۵۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۰۳ صفحه