
کتاب استاد عروسک (جلد سوم)
معرفی کتاب استاد عروسک (جلد سوم)
کتاب استاد عروسک (جلد سوم) نوشتهی میابه میوکی با ترجمهی راضیه کریمپور بلداجی، توسط انتشارات دانشآفرین منتشر شده است. این رمان ژاپنی، سومین جلد از مجموعهای معمایی و روانشناختی است که با محوریت قتلهای سریالی و تأثیر آنها بر زندگی شخصیتهای مختلف روایت میشود. داستان در بستر جامعهی معاصر ژاپن شکل میگیرد و با پرداختن به روابط خانوادگی، بحرانهای هویتی و تأثیرات روانی جنایت، فضایی پرتنش و چندلایه میسازد. شخصیتهای اصلی این جلد، اعضای خانوادهی تاکای و افرادی هستند که بهنوعی با پروندههای قتل و قربانیان آنها در ارتباطاند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب استاد عروسک (جلد سوم)
استاد عروسک (جلد سوم) نوشتهی میابه میوکی، رمانی معمایی و روانشناختی است که در فضای شهری ژاپن روایت میشود. این کتاب با تمرکز بر قتلهای سریالی و پیامدهای آنها، داستان را از زاویهی دید چند شخصیت دنبال میکند. یومیکو تاکای، خواهر کازواکی، در مرکز روایت قرار دارد و با ورود به ماجرای قتل ماریکو فوروکاوا، بهتدریج درگیر شبکهای از روابط پیچیده و رازهای خانوادگی میشود. نویسنده با استفاده از جزئیات دقیق زندگی روزمره، تأثیر اخبار جنایی بر جامعه و خانوادهها را به تصویر کشیده است. ساختار کتاب بر پایهی روایتهای متقاطع و شخصیتپردازی عمیق بنا شده و هر فصل با تمرکز بر یک یا چند شخصیت، لایههای جدیدی از معما و روانشناسی اجتماعی را آشکار میکند. میابه میوکی در این جلد، علاوهبر پیگیری خط اصلی جنایت، به دغدغههای شخصی، بحرانهای هویتی و روابط میانفردی نیز پرداخته است.
خلاصه داستان استاد عروسک (جلد سوم)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان استاد عروسک (جلد سوم) با تمرکز بر یومیکو تاکای آغاز میشود که در رستوران خانوادگیشان، خبر پیدا شدن بقایای جسد ماریکو فوروکاوا را از تلویزیون میشنود. این خبر، فضای رستوران و زندگی یومیکو را تحتتأثیر قرار میدهد و او را به فکر دربارهی امنیت زنان و نقش مردان در جامعه میاندازد. برادرش، کازواکی، واکنشی غیرمنتظره به این خبر نشان میدهد و همین موضوع، شک و تردیدهایی را در ذهن یومیکو ایجاد میکند. او تصمیم میگیرد برادرش را تعقیب کند و متوجه میشود که کازواکی به پارک اوکاوا، محل وقوع یکی از قتلها، میرود. در این مسیر، یومیکو با مگومی هیگوچی، دختر مردی که خانوادهای را به قتل رسانده، روبهرو میشود. مگومی در شرایطی بحرانی و آشفته است و تلاش میکند با گذشتهی خود و سرنوشت پدرش کنار بیاید. برخورد یومیکو با مگومی، او را وارد دنیای جدیدی از درد، قضاوت و همدلی میکند. در ادامه، یومیکو با خانوادهی ایشی، سرپرستان شینیچی تسوکادا (یکی از قربانیان غیرمستقیم قتلها)، آشنا میشود و درگیر مسائل پیچیدهی اخلاقی و اجتماعی میگردد. روایت کتاب، همزمان با پیشبرد معمای قتلها، به بررسی تأثیرات روانی جنایت بر بازماندگان، بحرانهای هویتی و روابط میانفردی میپردازد و مرز میان قربانی و مجرم را به چالش میکشد.
چرا باید کتاب استاد عروسک (جلد سوم) را بخوانیم؟
استاد عروسک (جلد سوم) با روایتی چندلایه و شخصیتپردازی دقیق، تصویری از جامعهی معاصر ژاپن و تأثیرات روانی جنایت بر افراد مختلف ارائه میدهد. این کتاب نهتنها یک معمای جنایی را دنبال میکند، بلکه به دغدغههای هویتی، روابط خانوادگی و بحرانهای اخلاقی نیز میپردازد. خواننده با ورود به ذهن شخصیتها، با احساسات متضاد، ترسها و امیدهای آنها مواجه میشود و درک عمیقتری از پیچیدگیهای انسانی به دست میآورد. روایت واقعگرایانه و جزئینگر کتاب، امکان همذاتپنداری با شخصیتها را فراهم میکند و پرسشهایی دربارهی عدالت، مسئولیت و معنای قربانیبودن مطرح میسازد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان رمانهای معمایی، روانشناختی و اجتماعی پیشنهاد میشود. همچنین به کسانی که دغدغهی بررسی تأثیرات جنایت بر خانوادهها، روابط انسانی و بحرانهای هویتی دارند، توصیه میشود.
بخشی از کتاب استاد عروسک (جلد سوم)
«یومیکو احساس میکرد مردان به طرز عجیبی خنثی هستند. آنها به شکل بخصوصی دلسوز، مضطرب، عصبانی یا بیزار به نظر نمیرسیدند. البته که به موضوع علاقهمند بودند، اما یومیکو حس میکرد فقط آنهایی که دخترانی به سن قربانیان دارند واقعاً به شکل عمیقی دلواپس هستند. و سپس فکری ناگهانی به ذهنش خطور کرد، یک سؤال اساسی و ابتدایی: چرا مردها زنان را میکشند؟ زنانی که برایشان غریبه محسوب میشدند، و عملاً هیچگونه ارتباطی با آنها نداشتند؟ انگار که فقط به خاطر زن بودن، وجود داشتی تا کشته شوی. انگار مردها حق ویژهای برای کشتن زنان داشتند. یومیکو لیوانهای آب را روی سینی گذاشت تا برای مشتریانی که لیوانشان خالی بود ببرد. سرش را که بالا گرفت، به طور اتفاقی نگاهش به برادرش افتاد که درست کنارش در آشپزخانه ایستاده بود و چهرهاش از عصبانیت سرخ شده بود. سینی از دست یومیکو لیز خورد و لیوانها با ضربهای محکم به زمین خوردند. «اوه! خیلی متأسفم!» دختر با عجله روی زمین خم شد و شروع به جمع کردن تکههای شکستهٔ شیشه کرد و مادرش نیز از مشتریان عذرخواهی میکرد. با این حال، مشتریان آنقدر مبهوتِ اخبار شده بودند که هیچکس توجه خاصی به آنها نداشت.»
حجم
۲۶۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه
حجم
۲۶۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۷۲ صفحه