
کتاب مژگان
معرفی کتاب مژگان
کتاب الکترونیکی «مژگان» نوشتهٔ زهرا حزباویپور (هما) اثری داستانی است که نشر رشد فرهنگ آن را منتشر کرده است. این کتاب با روایتی از زندگی دختران نوجوان در کانون اصلاح و تربیت، به مسائل اجتماعی و خانوادگی میپردازد و تصویری از سرنوشت تلخ و پیچیدهٔ شخصیتهایی را به تصویر میکشد که قربانی شرایط دشوار خانوادگی و اجتماعی شدهاند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مژگان
«مژگان» اثری داستانی است که در قالب رمان اجتماعی، زندگی دختران نوجوانی را روایت میکند که به دلایل مختلف از جمله قتل، مواد مخدر، دزدی یا فرار از خانه، سر از کانون اصلاح و تربیت درآوردهاند. زهرا حزباویپور (هما) در این کتاب، با تمرکز بر شخصیت اصلی یعنی «مژگان»، به بازنمایی واقعیتهای تلخ و کمتر دیدهشدهٔ جامعه میپردازد. داستان در فضایی بسته و محدود، یعنی کانون اصلاح و سپس زندان زنان، شکل میگیرد و با نگاهی واقعگرایانه، به فرازونشیبهای زندگی شخصیتها، روابط میان آنها و تأثیرات عمیق گذشته و خانواده بر سرنوشتشان میپردازد. ساختار کتاب مبتنی بر روایت اولشخص است و خواننده را به درون ذهن و احساسات شخصیتها میبرد. «مژگان» نهتنها داستانی دربارهٔ یک فرد، بلکه روایتی از سرنوشت جمعی دخترانی است که هرکدام قصهای تلخ و پررمزوراز دارند و در تلاشاند با گذشته و آیندهٔ نامعلوم خود کنار بیایند.
خلاصه داستان مژگان
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «مژگان» با ورود دختری نوجوان به کانون اصلاح و تربیت آغاز میشود. مژگان، شخصیت اصلی، از کودکی با مشکلات خانوادگی دستوپنجه نرم کرده است؛ پدری معتاد و خشونتطلب، مادری که خانه را ترک کرده و خواهری که سرنوشتش نامعلوم است. حادثهٔ اصلی زندگی مژگان زمانی رخ میدهد که برای دفاع از خواهرش، ناخواسته پدرش را به قتل میرساند و به دلیل سن کم، بهجای زندان، به کانون اصلاح و تربیت منتقل میشود. هشت سال از زندگی او در این محیط میگذرد، جایی که با دخترانی با سرگذشتهای مشابه آشنا میشود؛ هرکدام بهنوعی قربانی شرایط خانوادگی و اجتماعیاند. با نزدیکشدن به سن ۱۸ سالگی، مژگان باید برای دادگاه مجدد حاضر شود تا دربارهٔ سرنوشتش تصمیمگیری شود. او در این مدت با زهره، یکی از دوستان نزدیکش، رابطهای خواهرانه پیدا میکند. زهره نیز بهدلیل قتل غیرعمد در کانون است و سرنوشتش بهشدت تحتتأثیر تصمیم خانوادهٔ مقتول قرار دارد. پس از انتقال مژگان به زندان زنان، فضای داستان تیرهتر و پرتنشتر میشود. شخصیتها با واقعیتهای تلخ زندان، خشونت، ناامیدی و انتظار برای حکم نهایی روبهرو هستند. زهره که امیدش را از دست داده، در نهایت دست به خودکشی میزند و این اتفاق تأثیر عمیقی بر مژگان و دیگر همبندیها میگذارد. روایت با توصیف روزمرگیها، دلتنگیها و امیدهای کمرنگ شخصیتها ادامه مییابد و تصویری از زندگی پشت میلهها و تلاش برای بقا و کنارآمدن با گذشته را به نمایش میگذارد.
چرا باید کتاب مژگان را بخوانیم؟
این کتاب با روایتی صریح و بیپرده، به سراغ موضوعاتی میرود که کمتر در ادبیات داستانی فارسی به آنها پرداخته شده است؛ از جمله خشونت خانگی، اعتیاد، فقر، بیسرپرستی و تأثیرات مخرب آنها بر کودکان و نوجوانان. «مژگان» فرصتی فراهم میکند تا خواننده با واقعیتهای تلخ و کمتر دیدهشدهٔ جامعه روبهرو شود و از زاویهای نزدیکتر، زندگی دخترانی را ببیند که قربانی شرایط بیرونی شدهاند. این اثر نهتنها داستانی دربارهٔ رنج و تنهایی، بلکه روایتی از امید، دوستی و تلاش برای بقا در شرایط دشوار است. مطالعهٔ این کتاب میتواند نگاه تازهای به مسائل اجتماعی و انسانی ایجاد کند و همدلی با کسانی که در حاشیهٔ جامعه زندگی میکنند را افزایش دهد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ «مژگان» برای علاقهمندان به رمانهای اجتماعی، کسانی که دغدغهٔ مسائل زنان، کودکان و نوجوانان آسیبدیده را دارند و افرادی که به دنبال شناخت عمیقتر از واقعیتهای پنهان جامعه هستند، مناسب است. این کتاب میتواند برای دانشجویان و پژوهشگران حوزهٔ علوم اجتماعی و روانشناسی نیز مفید باشد.
بخشی از کتاب مژگان
«روزهای دادگاهی من نزدیک بود و ۸ سال از بودن من توی کانون اصلاح کودکان و نوجوانان دختران میگذشت. ۸ سال زندگی کنار دخترایی که هر کدومشون بخاطر چیزی اومده بودن اینجا. یکی قتل. یکی مواد مخدر. یکی دزدی. یکی فرار از خانه و ... هزار مورد دیگه که از شنیدن بعضی هاش سرت سوت میکشه. چشمامو بستم و به ۸ سال پیش فکر میکردم. زمانی که پدر معتادم حتی به بچههای خودش هم رحم نمیکرد. مادرم که از خونه رفت و گم و گور شد و هیچکسی ازش خبری پیدا نکرد. من و خواهر بزرگترم که معلوم بود چه سرنوشتی فراره سرمون بیاد. برادرمم شد. آون روز کزایی رو هیچ وقت یادم نمیره. اونروزی که پدرم بعد اژ ۷ کشیدن موادش ۳ خدا در لعنتش کند. خدا ۲ لعتیت کنه باعث 9 بانیش رو که پدرمو معتاد به شيشه و هرویین کردن. اعتیاد و مواد پدرم مست از مواد بدونه اينکه بفهمه چکارداره میکنه. داد میزد و دست و پاهای خواهرمو بسته بود و من حسابی ترسیده بودم. التماسهای خواهرم و ترس و وحشتی که از دیدن اون صحنه بهم دست داده بود با شوکی که بهم وارد شد. باعث شد که توی یه چشم بر هم زدنی و نا خواسته بدون اینکه متوجه بشم چکار دارم میکنم. با چاقوی آشپزخونه پدرمو به قتل رسوندم. خواهرم بعد از اینکه دست و پاشو باز کردم با لباس نامناسب از شدت ترس مثل دیوونه ها رفت تو خیابون و با جيغ و داد اون همسایهها ریختن تو خونه و تن نیمه عریان و غرق در خون پدرمو دیدن و منی که چاقو در دست بالای جنازه ایستاده بودم و بعدشم معلوم بود چی ميشه. بعضی ازهمسایه ها شهادت داده بودن که پدرم خیلی ما رو مورد آزار و اذیت قرار میداده و حتی مادرم از خونه فراری شده و برادرمم فروخته. بخاطر خواهرم قاتل شدم و حالا معلوم نبود که چه بر سر من میاد. طناب دار یا تا آخر عمر زندان. اینم از آخر و عاقبت من و خواهرم. بعداز آون از خواهرم هم خبری نداشتم. خودم که بخاطر سن کمی که داشتم وارد زندان نشدم و ۸ سال اقامت توی کانون تو سن ۱۸ سالگی باید برای دادگاه مجدد حاضر باشم که ببینم چه رای برای من بریده میشه. چند روز دیگه ۱۸ سالم ميشه و باید از اینجا برم به زندان. خانم لطفی بهم فول داده که یه وکیل خوب برام میگیره. بخاطر اینکه شاکی نداشتم پرونده رفت قاضی بالاتر تا رای بگیره و من موندگار شدم توی کانون. قرار بود تا ۱۸ سالگی صبر کنن تا شاید مادرم يا خواهرم پیداشون بشه و شاید شاکی من بشن. اما توی این سالها هیچ شاکی نیومد و من بلاتکلیف موندم.»
حجم
۴۹۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۱۳ صفحه
حجم
۴۹۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۱۳ صفحه