کتاب فیروزه

کتاب «فیروزه» اثری داستانی از زهرا حزباوی‌پور (هما) است که نشر رشد فرهنگ آن را منتشر کرده است. این کتاب با نگاهی به زندگی مهاجران ایرانی و فرازونشیب‌های خانواده‌ای درگیر با زلزله، مهاجرت و جدایی، روایتی از امید، دلتنگی و تلاش برای بازسازی پیوندهای خانوادگی ارائه می‌دهد. داستان حول محور شخصیت «فیروزه» و برادرش اسماعیل می‌چرخد که پس از زلزله کرمانشاه، ناچار به مهاجرت به ارمنستان می‌شوند و با چالش‌های معیشتی و عاطفی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب فیروزه

«فیروزه» نوشتهٔ زهرا حزباوی‌پور (هما)، داستانی معاصر و واقع‌گراست که در قالب رمان به روایت زندگی خانواده‌ای ایرانی می‌پردازد که پس از وقوع زلزله، با مهاجرت، فراق و تلاش برای بقا روبه‌رو می‌شوند. این کتاب در سال ۱۴۰۳ منتشر شده و فضای آن عمدتاً در ارمنستان و ایران می‌گذرد. ساختار رمان بر پایهٔ روایت اول‌شخص و گفت‌وگوهای صمیمانه میان اعضای خانواده شکل گرفته است. نویسنده با تمرکز بر روابط خانوادگی، بحران هویت، دلتنگی و امید، تصویری از زندگی مهاجران و دشواری‌های بازگشت به وطن را ترسیم کرده است. «فیروزه» با بهره‌گیری از زبان محاوره‌ای و توصیف‌های ملموس، خواننده را به دل دغدغه‌های شخصیت‌ها می‌برد و از خلال روایت، به مسائلی چون فقر، بی‌خانمانی، جدایی و تلاش برای حفظ پیوندهای خانوادگی می‌پردازد. این رمان در هفت فصل تنظیم شده و هر فصل بخشی از مسیر پرچالش شخصیت اصلی را بازگو می‌کند.

خلاصه داستان فیروزه

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان «فیروزه» با زندگی خواهر و برادری به نام‌های «فیروزه» و «اسماعیل» آغاز می‌شود که پس از زلزله کرمانشاه، خانواده‌شان را از دست داده‌اند و ناچار به مهاجرت به ارمنستان شده‌اند. آن‌ها در کشوری غریب با مشکلات مالی، کار طاقت‌فرسا و دلتنگی برای گذشته دست‌وپنجه نرم می‌کنند. فیروزه برای تأمین مخارج زندگی، در حوزهٔ مد و لباس مشغول به کار است و اسماعیل نیز کارگری می‌کند. خبر زنده‌بودن عمویشان، حیدر، که مدت‌ها بی‌خبر بوده، نقطهٔ عطفی در زندگی آن‌هاست و امیدی تازه به دلشان می‌آورد. در ادامه، فیروزه متوجه می‌شود خواهر کوچکش، مریم، که تصور می‌کرده در زلزله جان باخته، زنده است و اکنون نزد خانوادهٔ عمو در ایران زندگی می‌کند. این کشف، فیروزه را در برابر تصمیمی دشوار قرار می‌دهد: بازگشت به ایران و تلاش برای بازگرداندن مریم به جمع خانواده. بازگشت به روستا اما با موانع بسیاری همراه است؛ از جمله مخالفت عمو غلام که قیم مریم شده و قصد دارد او را به عقد پسرش درآورد، و همچنین مشکلات قانونی و نبود مدارک هویتی. فیروزه در مسیر بازپس‌گیری خواهرش با تهدید، خشونت و فشارهای خانوادگی روبه‌رو می‌شود. او حتی آسیب جسمی می‌بیند و با ناامیدی و بن‌بست‌های متعدد مواجه می‌شود. با این حال، امید به پیوند دوبارهٔ خانواده و رهایی مریم از سرنوشت محتوم، انگیزهٔ اصلی او برای ادامهٔ مبارزه است. داستان با تمرکز بر تلاش‌های فیروزه برای غلبه بر موانع اجتماعی و خانوادگی، تصویری از مقاومت، عشق خواهرانه و جست‌وجوی هویت را به نمایش می‌گذارد، بی‌آنکه پایان ماجرا را افشا کند.

چرا باید کتاب فیروزه را بخوانیم؟

این کتاب با پرداختن به موضوعاتی چون مهاجرت، از‌دست‌دادن خانواده، تلاش برای بقا و بازسازی پیوندهای خانوادگی، تجربه‌ای ملموس از زندگی در شرایط دشوار را به تصویر می‌کشد. «فیروزه» با روایت صادقانهٔ احساسات و دغدغه‌های شخصیت‌ها، خواننده را با واقعیت‌های تلخ و شیرین مهاجرت و جدایی روبه‌رو می‌کند. همچنین، این اثر به مسائلی چون هویت، تعلق، فشارهای اجتماعی و نقش زنان در خانواده می‌پردازد و نشان می‌دهد چگونه امید و پیوندهای عاطفی می‌توانند در سخت‌ترین شرایط، راهگشا باشند. مطالعهٔ این کتاب فرصتی برای همدلی با تجربه‌های مهاجران و درک عمیق‌تر از چالش‌های اجتماعی و خانوادگی است.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعهٔ «فیروزه» برای علاقه‌مندان به رمان‌های اجتماعی و خانوادگی، کسانی که دغدغهٔ مهاجرت، هویت و روابط خانوادگی دارند، و افرادی که با موضوعات از‌دست‌دادن، جدایی و تلاش برای بازسازی زندگی مواجه‌اند، مناسب است. این کتاب همچنین می‌تواند برای نوجوانان و جوانانی که به دنبال روایت‌هایی واقع‌گرایانه و الهام‌بخش هستند، جذاب باشد.

بخشی از کتاب فیروزه

«فیروزه: سلام داداش خوبی بقربونت، امشب خیلی دیر کردی فیروزه: آره خیلی مشتری داشتن هی لباس پرو می‌کردیم می‌رفتیم رو سن تا بالاخره با دو سه تا شرکت و فروشگاه قرار داد بستن برای تحویل لباسا. اسماعیل: آخه اینم شد شغل مد و فشن لباس فیروزه: مجبورم اسماعیل تو این کشور غریب چیزی غیر از این گیرم نیومد. خودت که شاهدی چقدر گشتم دنبال کار. اسماعیل: خوب من کار می‌کنم بسه دیگه چه لزومی داره تو هم کار کنی. نهایت دو شیفت کار می‌کنم اضافه حقوق می‌گیرم. فیروزه: داداش قضیه دو شیفت کار تو نیست قضیه خرجی خودمون و پس انداز. با این شرایطی که داریم حقوق یکیمون مکفی نیست. اجاره خونه این سوییت ۲۵ متری و غذا و لباس و ... اوه صدتا چیز دیگه است. اسماعیل: غذامون که تامینه. صبحونه و ناهار داریم تو محل کار می‌خوریم شام هم خیلی از شبا نمی‌خوریم یا یه چیز حاضری درست می‌کنیم. لباس و پوشاکم تو از شرکت برای هر دوی ما تامین می‌کنی. می‌مونه اجاره خونه و پس انداز شاید بشه یه جا برای خودمون تهیه کنیم که بشه سقف بالاسرمون. فیروزه: خوب پسر خوب اگر من کار نکنم این لباس و پس انداز و اجاره با حقوق تو فراهم میشه...»