کتاب حسرت زهرا حزباوی پور (هما) + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب حسرت

کتاب حسرت

دسته‌بندی:
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب حسرت

کتاب الکترونیکی «حسرت» نوشتهٔ زهرا حزباوی‌پور (هما) اثری داستانی است که نشر رشد فرهنگ آن را منتشر کرده است. این کتاب روایتی از زندگی زنی جوان به نام «نسترن» را بازگو می‌کند که با چالش‌های خانوادگی، ازدواج اجباری و رنج‌های پس از آن دست‌وپنجه نرم می‌کند. داستان در بستری اجتماعی و خانوادگی شکل می‌گیرد و به مسائل زنان، سنت‌های رایج و فشارهای اجتماعی می‌پردازد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب حسرت

«حسرت» اثری داستانی است که در قالب رمان اجتماعی روایت می‌شود. زهرا حزباوی‌پور (هما) در این کتاب، زندگی دختری به نام «نسترن» را از دوران کودکی تا بزرگسالی دنبال می‌کند. داستان در فضای معاصر ایران و در بستر خانواده‌ای سنتی و پرتنش شکل می‌گیرد. نویسنده با نگاهی واقع‌گرایانه، فرازونشیب‌های زندگی شخصیت اصلی را به تصویر کشیده است؛ از یتیمی و ازدواج اجباری تا تجربهٔ مادرشدن و جدایی. روایت کتاب خطی و پیوسته است و با زبانی صریح، احساسات و دغدغه‌های شخصیت‌ها را بازتاب می‌دهد. «حسرت» نه‌تنها به مسائل فردی و خانوادگی می‌پردازد، بلکه تصویری از جامعه و نقش زنان در آن ارائه می‌دهد. این کتاب با تمرکز بر تجربه‌های تلخ و شیرین زندگی، تلاش کرده است تا صدای زنانی باشد که در سایهٔ سنت‌ها و فشارهای اجتماعی، برای استقلال و آرامش خود می‌جنگند.

خلاصه داستان حسرت

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان «حسرت» با روایت زندگی «نسترن» آغاز می‌شود؛ دختری که در کودکی پدرش را از دست می‌دهد و زیر سایهٔ مادر و دایی بزرگ می‌شود. او در نوجوانی، به‌دلیل فشارهای خانواده و شرایط اقتصادی، به ازدواج با پسری به نام «پژمان» تن می‌دهد؛ ازدواجی که بیشتر شبیه معامله‌ای برای رهایی خانواده از مسئولیت اوست تا انتخابی عاشقانه. نسترن پس از ازدواج، با مادرشوهر سخت‌گیر و همسری بی‌تفاوت روبه‌رو می‌شود و روزهایش به کار بی‌وقفه و تحمل تحقیر می‌گذرد. با تولد پسرش «شایان»، فشارها بیشتر می‌شود و نسترن در نهایت، پس از تحمل خشونت و بی‌مهری، تصمیم به جدایی می‌گیرد. او با کمک خاله و دخترخاله‌هایش، زندگی تازه‌ای را آغاز می‌کند و برای تأمین معیشت خود و فرزندش، به کار در تولیدی و دست‌فروشی روی می‌آورد. در این مسیر، با حمایت خانوادهٔ خاله و آشنایی با «عباس» (پسر خاله)، امیدی تازه در دلش جوانه می‌زند. داستان با تمرکز بر تلاش نسترن برای بازیابی عزت‌نفس و ساختن آینده‌ای بهتر برای خود و پسرش، به پایان می‌رسد، بی‌آنکه سرنوشت نهایی او را به‌طور کامل افشا کند.

چرا باید کتاب حسرت را بخوانیم؟

این کتاب با روایت صادقانه و بی‌پرده از زندگی زنی که درگیر سنت‌ها و فشارهای خانوادگی است، تصویری ملموس از واقعیت‌های اجتماعی و عاطفی زنان در جامعهٔ معاصر ارائه می‌دهد. «حسرت» به موضوعاتی چون ازدواج اجباری، خشونت خانگی، استقلال زنان و نقش حمایت خانواده در عبور از بحران‌ها می‌پردازد. خواندن این اثر فرصتی است برای همدلی با زنانی که در سکوت، بار سنگین رنج و امید را به دوش می‌کشند و در عین حال، راهی برای بازتعریف هویت و آیندهٔ خود می‌یابند. این کتاب می‌تواند نگاه تازه‌ای به مسائل زنان و خانواده در جامعه امروز بیفکند و مخاطب را به تأمل دربارهٔ نقش سنت‌ها و انتخاب‌های فردی وادارد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

مطالعهٔ «حسرت» برای علاقه‌مندان به رمان‌های اجتماعی و خانوادگی، کسانی که دغدغهٔ مسائل زنان، ازدواج، طلاق و استقلال فردی دارند و همچنین افرادی که به دنبال روایت‌هایی واقع‌گرایانه از زندگی زنان در جامعهٔ ایرانی هستند، مناسب است. این کتاب به‌ویژه برای کسانی که با چالش‌های خانوادگی یا فشارهای اجتماعی روبه‌رو هستند، می‌تواند همدلی و راهی برای درک بهتر موقعیت خود یا اطرافیانشان فراهم کند.

بخشی از کتاب حسرت

«جمعیت زیادی توی پذیرایی نشسته بودن و با هم حرف می‌زدن. همهمه زیادی بود و هر کسی با بغل دستیش صحبت می‌کرد. دستام بیشتر لرزید و یکم از سر لیوانا چایی ریخت توی سینی. یک ثانیه مکث کردم و نفس عمیقی کشیدم. یک قدم که به جلو برداشتم دستای داییم رو دیدم که به طرف سینی دراز شد و سینی رو از دستم گرفت. داییم یکم غیرتی بود. با سر و چشم اشاره کرد که بشینم کنار مادرم که یه گوشه آروم نشسته بود. چادرمو روی سرم درست کردم و رفتم سمت مادرم و با تکون سری به نشونه اعتراض نشستم کنارش. مامانمم دست گذاشت روی زانوهام و آرومم کرد. اون جوون که اسمش پژمان بود سرش پایین بود و من با نگاه کمی به آون سرمو انداختم پایین. دایی: بفرمایید ناقابل مادر پژمان: رسم چایی رو عروس خانم بچرخونن دایی: عروس خانم هنوز یاد نگرفته سینی سنگین دست بگیره ایشالا دفعه بعدی مادرپژمان: شما مثلا دایی عروسید به‌جای اینکه ازش تعریف کنید انتقاد می‌کنید دایی: انتقاد نیست حاج خانم گفتم یه وقت سینی چایی رو روتون نریزه مادر پژمان: اینجوری نگید آقا حالا هر کی ندونه فکر می‌کنه مادر شوهرا همه بداخلاقن دایی: نه بابا اختیار دارید. سوء تفاهم نشه به هر حال هر عروسی بیاد خونه شوهر اگرم بلد نباشه یواش یواش یاد می‌گیره.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۷۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۰۳ صفحه

حجم

۴۷۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۰۳ صفحه

قیمت:
۱۲۰,۰۰۰
تومان