
کتاب چای
معرفی کتاب چای
کتاب الکترونیکی «چای» نوشتهٔ میترا رضائی را نشر سنجاق منتشر کرده است. این اثر در قالب ناداستان و با نثری شاعرانه و روایی، به دغدغهها، خاطرات و احساسات نویسنده میپردازد و مفاهیمی چون عشق، دلتنگی، هویت، خانواده و معنویت را در بستر زندگی روزمره و تجربههای شخصی روایت میکند. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب چای
«چای» اثری است که در قالب ناداستان و با رویکردی شخصی و تأملبرانگیز، به روایت زندگی، خاطرات و احساسات نویسنده میترا رضائی میپردازد. این کتاب ساختاری خطی ندارد و بیشتر شبیه به جریان سیال ذهن و دلنوشتههایی است که در آن نویسنده با زبان استعاری و گاه شاعرانه، از دغدغههای فردی و اجتماعی خود سخن گفته است. موضوعات اصلی کتاب حول محور عشق، دلتنگی، هویت ایرانی، خانواده، شهادت، معنویت و ارتباط با خداوند میچرخد. نویسنده در بخشهایی از کتاب، به خاطرات کودکی، خانواده و تأثیرات آنها بر شکلگیری شخصیت خود اشاره کرده و در بخشهایی دیگر، با ارجاع به مفاهیم مذهبی و ملی، پیوندی میان تجربههای شخصی و دغدغههای جمعی برقرار کرده است. «چای» را میتوان اثری دانست که مرز میان خاطرهنویسی، دلنوشته و ناداستان را درنوردیده و با زبانی پرتصویر و احساسی، تجربههای زیستهٔ نویسنده را به اشتراک میگذارد.
خلاصه کتاب چای
در «چای»، میترا رضائی با نگاهی درونی و روایتمحور، زندگی و احساسات خود را به تصویر کشیده است. نویسنده از همان ابتدا با تقدیمنامهای احساسی، پیوند عمیق خود با خانواده، شهیدان و استادش را نشان میدهد و سپس وارد دنیای ذهنی و عاطفی خود میشود. او از دغدغههای هویتی، عشق به اهل بیت، دلتنگی برای عزیزان، و آرزوی رسیدن به آرامش و استقلال سخن میگوید. روایتها گاه به خاطرات کودکی و بازی با واژهها بازمیگردد و گاه به تأملاتی دربارهٔ عشق، معنویت و هویت ایرانی میپردازد. نویسنده با استفاده از استعارهها و تصاویر ذهنی، فاصلهٔ میان واقعیت و خیال را کمرنگ میکند و تجربههای زیستهٔ خود را با مخاطب در میان میگذارد. در بخشهایی از کتاب، چای و چایخانه به عنوان نمادهایی از آرامش، همدلی و جمعشدن آدمها دور یکدیگر مطرح میشوند و نویسنده از آرزوی داشتن چایخانهای سخن میگوید که در آن، آدمها بتوانند دردهایشان را با هم تقسیم کنند. در نهایت، کتاب به نوعی جستوجوی معنوی و انسانی برای یافتن آرامش، عشق و هویت در دنیای پرآشوب امروز بدل میشود.
چرا باید کتاب چای را بخوانیم؟
«چای» با نثری سرشار از احساس و تصویر، تجربههای زیسته و دغدغههای درونی نویسنده را به زبانی متفاوت روایت میکند. این کتاب برای کسانی که به دلنوشتهها و روایتهای شخصی علاقه دارند، فرصتی فراهم میآورد تا با دنیای ذهنی و عاطفی نویسنده همراه شوند و از زاویهای تازه به مفاهیمی چون عشق، هویت، خانواده و معنویت بنگرند. همچنین، پیوند میان خاطرات فردی و دغدغههای جمعی، این اثر را به متنی تأملبرانگیز برای علاقهمندان به ادبیات معاصر تبدیل کرده است.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب به علاقهمندان دلنوشتهها، ناداستانهای شخصی، روایتهای احساسی و کسانی که دغدغههایی دربارهٔ هویت، عشق، خانواده و معنویت دارند پیشنهاد میشود. همچنین برای کسانی که به دنبال متونی با زبان استعاری و رویکردی تأملی هستند، «چای» میتواند جذاب باشد.
بخشی از کتاب چای
«من، حلقهٔ هواسوز بیرون کشیده شده از زنجیرهٔ انسانهایی هستم که هر روز چگالیگیر اکسید بیشتری از ناخالصی میشوند و من در تلاش سمباده کشیدن و خارج کردن آن هوا و وارد کردن این هوایم، برای من، فقط رنگی بودنِ نقاشیهای کودکیام زیباست، نه رنگی بودن انسانهایی که خود را پشت جبههٔ یکرنگی پنهان نمودهاند و بیخبر از آنکه به اندازهٔ هر رنگشان حسی در وجودم نهفته است برای رونمایی کردنش و من سالهاست در آرزوی استقلالی، برای رفتن و پناه بردن به کوهی برای پناه بردن به خدا تا اگر به خواب اصحاب کهف رفتم، پس از بیداری جز تغییر فصل چیزی نبینم، به جای آنکه اینجا هر روز که بیدار میشوم آدمکهایی را ببینم که امروز یک جورند و فردا جور دیگر، من به دنبال سیرت زیبا، تو به دنبال صورت زیبا، سیرتی که ماندنیست و صورتی که رفتنیست، سیرتی که از زلالیاش حبابهای خالی از شیلهپیله در هوا را هم میترکاند تا نکند بدی پرش کند، برای تو ثروت به حساب بانکی محدود شده که خواندش دقت بیشتری بخواهد و برای من حساب قلبی که هرچه بیشتر خیرهاش میشوم آفرینندهاش را بهتر بشناسم، ثروتمندترین است، تو هنوز در حسرت آن زندگانی پر از عقدههای نداشتهٔ شاهانهات هستی و من هنوز در حسرت آن زن و مردی هستم که تمام داشتهٔ شامشان تکه نانیست که آن تکه نان را آنقدر با دستانشان به یکدیگر پاس میدهند تا در چشمانشان هضم شود و سیر شوند از آرامش و من هنوز برای رسیدن به این حسرت صبر کردهام تا حتی شده آن را در دنیای دیگر بهدست آورم...»
حجم
۱۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۷ صفحه
حجم
۱۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۷ صفحه