تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب خدمتکار در کمین است
معرفی کتاب خدمتکار در کمین است
کتاب الکترونیکی «خدمتکار در کمین است» نوشتهٔ فریدا مکفادن با ترجمهٔ فاطمه قربانعلیبیک و انتشار نشر ادبیات معاصر، داستانی معمایی و روانشناختی است که در فضای خانوادگی و محلهای آمریکایی روایت میشود. این اثر با تمرکز بر زندگی یک خانوادهٔ تازهوارد به محلهای جدید، به تدریج لایههای پنهان روابط همسایگی و رازهای خانههای اطراف را آشکار میکند. نویسنده با خلق فضایی پرتعلیق و شخصیتهایی چندوجهی، مخاطب را به دل ماجراهایی میبرد که مرز میان امنیت و تهدید، اعتماد و سوءظن را به چالش میکشد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب خدمتکار در کمین است
در «خدمتکار در کمین است» فریدا مکفادن، با روایتی داستانی و معمایی روبهرو هستیم که در بستر زندگی روزمرهٔ یک خانوادهٔ آمریکایی شکل میگیرد. داستان حول محور «میلی»، زنی شاغل و مادر دو فرزند، و همسرش «انزو» میچرخد که پس از نقل مکان به خانهای جدید در محلهای آرام، با همسایگان و محیط تازه روبهرو میشوند. ساختار کتاب بهصورت روایی و اولشخص است و با جزئیات دقیق به توصیف روابط خانوادگی، دغدغههای مادرانه، چالشهای مالی و اجتماعی و همچنین تعاملات پیچیده با همسایگان میپردازد. فضای داستان با ورود شخصیتهای مرموز و رفتارهای غیرعادی برخی همسایهها، بهتدریج رنگ و بوی تعلیق و رمزآلودگی به خود میگیرد. این رمان با ترکیب عناصر زندگی روزمره و تعلیق روانشناختی، تصویری از اضطرابها و ناامنیهای پنهان در پس ظاهر آرام یک محلهٔ بهظاهر بیدغدغه ارائه میدهد. روایت کتاب بهگونهای است که خواننده را به کندوکاو در لایههای پنهان شخصیتها و رازهای خانههای اطراف سوق میدهد، بیآنکه از ریتم داستانی و جذابیت روایی غافل شود.
خلاصه داستان خدمتکار در کمین است
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «خدمتکار در کمین است» با صحنهای تکاندهنده آغاز میشود: راوی، میلی، در خانهای غرق خون و درگیر پاککردن آثار یک حادثهٔ مرموز است. این تصویر پرتنش، بلافاصله مخاطب را به دل معمایی میبرد که تا پایان کتاب سایهاش بر روایت باقی میماند. روایت سپس به سه ماه قبل بازمیگردد؛ زمانی که میلی، همسرش انزو و دو فرزندشان، آدا و نیکو، به خانهای جدید در محلهای آرام نقل مکان میکنند. خانواده با امید به شروعی تازه و زندگی بهتر، وارد خانهای میشوند که بهظاهر همهچیزش ایدهآل است: فضای سبز، مدارس خوب و همسایگانی که در ابتدا عادی به نظر میرسند. اما بهتدریج، نشانههایی از بیاعتمادی و رفتارهای عجیب در میان همسایگان آشکار میشود. سوزت، همسایهٔ پرزرقوبرق و مشاور املاک، با رفتارهای دوپهلو و کنایهآمیزش، میلی را معذب میکند. جنیس، همسایهٔ روبهرویی، زنی منزوی و بدبین است که پسرش را با افسار به مدرسه میبرد و نسبت به امنیت محله وسواس دارد. میلی در تلاش برای سازگاری با محیط جدید، با چالشهایی چون نگرانیهای مادرانه، فشارهای مالی و تلاش برای حفظ تعادل میان کار و خانواده دستوپنجه نرم میکند. در پس ظاهر آرام محله، رازهایی نهفته است که بهتدریج با اتفاقات کوچک و بزرگ، نگاههای مشکوک و حرفهای ناگفته، خود را نشان میدهند. میلی با احساس ناامنی و تردید نسبت به انتخاب خانه و محله، به مرور درمییابد که چیزی در این محیط درست نیست. روایت با پیشروی داستان، لایههای بیشتری از روابط پیچیدهٔ همسایگان و گذشتهٔ خانه را آشکار میکند، بیآنکه تا پایان، راز اصلی را بهطور کامل فاش کند.
چرا باید کتاب خدمتکار در کمین است را بخوانیم؟
این کتاب با ترکیب فضای خانوادگی و تعلیق روانشناختی، تجربهای متفاوت از داستانهای معمایی ارائه میدهد. روایت اولشخص و جزئینگر، مخاطب را به دل دغدغهها و اضطرابهای یک مادر شاغل و خانوادهای در حال تغییر میبرد. «خدمتکار در کمین است» با پرداختن به موضوعاتی چون اعتماد، امنیت، روابط همسایگی و رازهای پنهان، تصویری ملموس از اضطرابهای زندگی مدرن را به نمایش میگذارد. تعلیق تدریجی و فضای رازآلود داستان، خواننده را تا انتها با خود همراه میکند و او را به کشف حقیقت وادار میسازد. این اثر برای کسانی که به داستانهای معمایی با لایههای روانشناختی و شخصیتپردازی دقیق علاقه دارند، جذابیت ویژهای دارد.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای معمایی و روانشناختی، دوستداران داستانهایی با محوریت خانواده و روابط همسایگی و کسانی که به روایتهای پرتعلیق و شخصیتمحور علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای کسانی که دغدغهٔ امنیت، اعتماد و چالشهای زندگی روزمره را دارند، این اثر میتواند تجربهای خواندنی باشد.
بخشی از کتاب خدمتکار در کمین است
«همهجا غرق خون بود. به عمرم اینهمه خون ندیده بودم. لابهلای تاروپود قالیچهی کرمرنگ نفوذ میکرد. توی کفپوشهای دوروبر فرومیرفت و پایههای میز بلوطی قهوهخوری را لک میکرد. قطرههای بیضیشکل و خوشفُرمش تا مبل چرمی رنگورورفته هم پربده و مثل نهرهای پهناور روی دیوار مرمری سفید جاری شده بود. مثل اقیانوس بیسروته بود. با خودم میگفتم نکند روی ماشین توی گاراژ هم لکههای خون پیدا کنم؟ روی نوک علفهای چمنزار چهطور؟ توی سوپرمارکت آن طرف شهر چه؟ لعنتی؛ دستهایم کاملاً خونی بود. چه افتضاحی به بار آمد. وقت زیادی نداشتم، ولی دلم میخواست همهجا را برق بیندازم. به من یاد دادهاند که وقتی جایی لک شده، مخصوصاً فرش باید قبل از اینکه خشک شود سریع پاکش کنم. چون اگر خشک شود تا ابد سر جایش میماند و زل میزند به آدم. متأسفانه هر قدر هم سفت میسابیدم مهم نبود؛ در واقع به حال جسدی که وسط حوض خون افتاده بود، فایدهای نداشت.»
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۳۱ صفحه
حجم
۱٫۹ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۳۱ صفحه