
کتاب بی دادگاه سیا (جلد دوم)
معرفی کتاب بی دادگاه سیا (جلد دوم)
کتاب الکترونیکی «بیدادگاه سیا (رمان، جلد ۲)» نوشتهٔ اسماعیل نادری و منتشرشده توسط انتشارات آئیسا، جلد دوم از یک رمان اجتماعی است که با نگاهی انتقادی به مسائل و معضلات زندگی طبقهٔ فرودست شهری میپردازد. این اثر با روایت زندگی یک نوجوان معلول و خانوادهاش، تصویری از رنج، فقر، تبعیض و مبارزه با ساختارهای ناعادلانهٔ جامعه ارائه میدهد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب بی دادگاه سیا (جلد دوم)
«بیدادگاه سیا» جلد دوم از یک رمان اجتماعی است که در بستر دهههای میانی قرن گذشته روایت میشود. داستان در فضای شهری و در میان خانوادهای کارگر و کمدرآمد میگذرد و دغدغههای روزمره، بیماری، فقر، و تلاش برای بقا را به تصویر میکشد. نویسنده با زبانی صریح و بیپرده، به نقد ساختارهای اجتماعی و نابرابریهای اقتصادی میپردازد و از خلال روایت زندگی شخصیت اصلی، به مسائلی چون تبعیض، فساد اداری، و بیعدالتی در نظام درمان و آموزش اشاره میکند. این کتاب با تمرکز بر تجربههای زیستهٔ یک نوجوان معلول و خانوادهاش، تصویری ملموس از جامعهای ارائه میدهد که در آن امید و ناامیدی، مبارزه و تسلیم، و آرزوهای کوچک و بزرگ در هم تنیدهاند. فضای داستان، پر از جزئیات زندگی روزمره، روابط خانوادگی، و برخوردهای تلخ و شیرین با محیط اطراف است. نویسنده در این جلد، همچون جلد نخست، به کندوکاو درونی شخصیتها و واکاوی روانی آنها نیز میپردازد و از خلال روایت، به نقد ساختارهای قدرت و مناسبات طبقاتی میرسد.
خلاصه کتاب بی دادگاه سیا (جلد دوم)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان «بیدادگاه سیا» جلد دوم، با روایت زندگی نوجوانی معلول و خانوادهاش در یکی از محلههای فقیرنشین شهر آغاز میشود. بیماری راوی و روند طاقتفرسای درمان، محور اصلی روایت است؛ پدر خانواده درگیر بوروکراسی بیمارستانها و ناتوان از تأمین هزینههای درمان، بارها با تحقیر و بیعدالتی روبهرو میشود. روایت از زاویهٔ دید اولشخص و با نگاهی انتقادی به جامعه، به شرح روزمرگیها، امیدها و سرخوردگیهای اعضای خانواده میپردازد. در کنار دغدغههای درمان و فقر، روابط خانوادگی، حسرتها، و آرزوهای برآوردهنشدهٔ شخصیتها به تصویر کشیده میشود. راوی با نگاهی تیزبین، تضاد طبقاتی، فساد اداری، و بیعدالتی اجتماعی را در مدرسه، بیمارستان و حتی در خانه تجربه میکند. او در مواجهه با تبعیض و طردشدگی، گاه به انزوا و گاه به عصیان پناه میبرد. روایت، سرشار از جزئیات زندگی روزمره، کشمکشهای درونی و بیرونی، و تلاش برای حفظ عزت و امید در دل شرایط دشوار است. پایان داستان باز میماند و سرنوشت شخصیتها در هالهای از ابهام و انتظار قرار میگیرد.
چرا باید کتاب بی دادگاه سیا (جلد دوم) را خواند؟
این کتاب با روایتی صادقانه و بیپرده، تجربهٔ زیستهٔ یک نوجوان معلول و خانوادهٔ کارگری را در دل جامعهای نابرابر و پر از تبعیض به تصویر میکشد. خواننده با لایههای مختلف فقر، بیماری، و مبارزه با ساختارهای ناکارآمد اجتماعی روبهرو میشود و از خلال روایت، به درک عمیقتری از رنج، امید، و مقاومت انسانهای بهحاشیهراندهشده میرسد. اثر، فرصتی برای تأمل دربارهٔ عدالت، همدلی و نقش ساختارهای اجتماعی در سرنوشت افراد فراهم میکند.
خواندن کتاب بی دادگاه سیا (جلد دوم) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این رمان برای علاقهمندان به ادبیات اجتماعی، کسانی که دغدغهٔ مسائل طبقاتی، تبعیض، و نقد ساختارهای قدرت را دارند، و همچنین افرادی که به روایتهای واقعگرایانه از زندگی طبقات فرودست علاقهمندند، مناسب است. مطالعهٔ آن برای کسانی که با موضوعات معلولیت، فقر، و مبارزه با نابرابری اجتماعی درگیرند، میتواند همدلی و شناخت بیشتری ایجاد کند.
بخشی از کتاب بی دادگاه سیا (جلد دوم)
«بله. حدستان درست است. این پدرم بود که در حین عصبانیت و همچنین پریدگی رنگ، نتوانسته بود جلوی خشمش را بگیرد و بالأخره با فریادی لبریز از تنفر و انزجار به حرف آمد و چون طوفانی سهمگین، خشک و تر را با هم سوزاند: - چرا پنج ماه دیگه؟ هیچ معلومه اینجا چه خبره؟ نمیتونین کاری بکنین، بگین نمیتونیم یا نمیشه، دیگه چرا مردم بیچاره رو الکی سر میدوئونین؟ یه مریض خوابوندن که دیگه اینهمه دنگوفنگ نداره. دفعهٔ اول که ایراد بیمه گرفتن، گفتم راست میگن؛ دندهم نرم، رفتم جورش کردم. بار دوم حوالهٔ سه ماه بعد رو دادین، گفتم تا یه تخت خالی بشه، زمان میبره و باید یه جوری دندون رو جیگر بذارم و آخ نگم، ولی حالا دیگه چی؟ چرا باید واسه خاطر چندتا دونه عکس اینهمه مدت رو تحمل کنم؟ لابد واسه خاطر بامبولبازیای بعدیتون هم هی به این مدت اضافه میکنین! به خدا میدونستم؛ یعنی عین روز برام روشن بود که این کار شدنی نیست. میدونستم باز دوباره یه کاسهای زیر نیمکاسهست. مطمئنم بازم کلک پوله، منتها اینبار مستقیم از جیب دولت؛ هرچند همینشم بیتالماله و قطرهقطرهٔ خون این ملت ظاهراً به بهونهٔ کمک به یه مشت فقیر بیچاره فقط سنگ خودتون رو به سینه میزنین. والا شما فرشتهای نیستین که همینجور بیمنت به کسی شفا بده. شما هیچکدومتون انصاف ندارین. شکم واموندهٔ خودتون از همهچیز مهمتره. مهم نیست به چه قیمتی تموم میشه، فقط...»
حجم
۳۷۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۹۴ صفحه
حجم
۳۷۶٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۹۴ صفحه