تا ۷۰٪ تخفیف رؤیایی در کمپین تابستانی طاقچه! 🧙🏼🌌

کتاب اسب سیاه
معرفی کتاب اسب سیاه
معرفی کتاب اسب سیاه
کتاب الکترونیکی «اسب سیاه: هنر موفقیت شخصی در دنیای استانداردشده» نوشتهٔ تاد رز و «اگی آگاس» با ترجمهٔ محسن صادقیان و همکاری نشر نارنگی و آباژور، اثری در حوزهٔ موفقیت فردی و روانشناسی اجتماعی است. این کتاب با رویکردی تحلیلی به مفهوم موفقیت، مسیرهای غیرمتعارف و شخصیسازیشده را در برابر فرمولهای رایج و استاندارد موفقیت بررسی میکند. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب اسب سیاه
«اسب سیاه» در فضایی میان روانشناسی، جامعهشناسی و ادبیات موفقیت حرکت میکند و به بررسی داستانهایی از افرادی میپردازد که برخلاف مسیرهای مرسوم و استاندارد، راه خود را به سوی موفقیت و رضایت شخصی یافتهاند. کتاب در دورهای نوشته شده که جامعهٔ غربی از عصر صنعتی و استانداردسازی به سمت شخصیسازی حرکت میکند؛ عصری که در آن فناوری، آموزش، سلامت و حتی سبک زندگی به سمت توجه به فردیت و نیازهای خاص هر فرد پیش میرود. نویسندگان با تکیه بر پژوهشها و مصاحبههای متعدد با افراد موفقی که از مسیرهای غیرمنتظره به جایگاههای برجسته رسیدهاند، تلاش میکنند تصویری از موفقیت ارائه دهند که با کلیشههای رایج تفاوت دارد. کتاب به جای ارائهٔ نسخهای واحد برای موفقیت، بر اهمیت شناخت انگیزهها، علایق و مسیرهای شخصی تأکید میکند و نشان میدهد که موفقیت و رضایت، بیش از آنکه محصول پیروی از فرمولهای جمعی باشد، نتیجهٔ توجه به فردیت و انتخابهای شخصی است.
خلاصه کتاب اسب سیاه
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! در «اسب سیاه»، نویسندگان با روایت زندگی افرادی مانند «جنی مککورمیک» و «آلن رولو» نشان میدهند که موفقیت لزوماً از مسیرهای از پیشتعیینشده و استاندارد به دست نمیآید. جنی، بدون تحصیلات رسمی و با پشتکار شخصی، به ستارهشناسی بینالمللی تبدیل میشود و آلن، پس از تجربهٔ مشاغل مختلف و ترک دانشگاه، در نهایت به یکی از خیاطان برجستهٔ کشور بدل میشود. کتاب با بررسی این نمونهها و دهها روایت دیگر، به این نتیجه میرسد که آنچه این افراد را متمایز میکند، انتخاب آگاهانهٔ کامیابی و رضایت شخصی بهجای پیروی کورکورانه از مسیرهای جمعی است. نویسندگان با نقد «فرمول استاندارد موفقیت» که بر تلاش بیوقفه و هدفگذاری خطی تأکید دارد، نشان میدهند که در عصر شخصیسازی، موفقیت واقعی زمانی رخ میدهد که فردیت، انگیزهها و علایق شخصی جدی گرفته شود. کتاب بر این باور است که هر فرد باید مسیر منحصربهفرد خود را کشف کند و با شناخت انگیزههای درونی، به رضایت و موفقیت دست یابد؛ حتی اگر این مسیر با انتظارات جامعه یا خانواده متفاوت باشد.
چرا باید کتاب اسب سیاه را خواند؟
این کتاب با کنار گذاشتن نسخههای کلیشهای موفقیت، به مخاطب کمک میکند تا اهمیت فردیت و مسیرهای شخصی را درک کند. با روایت داستانهای واقعی و تحلیل روندهای اجتماعی، «اسب سیاه» نشان میدهد که موفقیت و رضایت، بیش از هر چیز به شناخت خود و انتخاب آگاهانه بستگی دارد. مطالعهٔ این اثر میتواند دیدگاه تازهای دربارهٔ موفقیت در دنیای متغیر امروز ارائه دهد و مخاطب را به بازنگری در مسیرهای پیشرو و ارزشهای شخصیاش دعوت کند.
خواندن کتاب اسب سیاه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای کسانی مناسب است که از مسیرهای مرسوم موفقیت احساس رضایت نمیکنند، به دنبال معنا و رضایت شخصی در زندگی و کار هستند یا دغدغهٔ فردیت و انتخابهای شخصی دارند. همچنین برای علاقهمندان به روانشناسی موفقیت، دانشجویان علوم انسانی و افرادی که در جستوجوی راهی متفاوت برای پیشرفت و رضایتاند، مفید خواهد بود.
فهرست کتاب اسب سیاه
- مقدمه: معرفی مفهوم اسب سیاه و نقد فرمولهای رایج موفقیت. - فصل اول: پیمان استانداردسازی؛ بررسی ریشههای تاریخی و اجتماعی موفقیت استاندارد و تأثیر آن بر آموزش و کار. - فصل دوم: خردهانگیزههایتان را بشناسید؛ اهمیت شناخت انگیزههای شخصی و نقش آن در رضایت و موفقیت. - فصلهای بعدی (در ادامه کتاب): معرفی عناصر اصلی طرز فکر اسب سیاه و راهکارهایی برای کشف مسیر شخصی موفقیت، با تکیه بر روایتهای واقعی و تحلیل علمی. هر فصل به یکی از عناصر ذهنیت اسب سیاه میپردازد و راههایی برای عملیکردن آنها در زندگی روزمره پیشنهاد میدهد.
بخشی از کتاب اسب سیاه
«جنی با مادرش زندگی میکرد و در شهر رودخانهای وانگانوی بزرگ شد. او میگوید: «توی مدرسه اوضاع خوبی نداشتم. از طرفی هم بلوغ باعث شده بود از ظاهرم بدم بیاد. خیلی لجوج بودم و مادرم هم حریفم نبود. فقط دلم میخواست از مدرسه فرار کنم.» جنی در پانزدهسالگی مدرسه را رها کرد و در یک اصطبل مشغول به کار شد. بعد از مدتی مادرش هم او را ترک کرد و دیگر تنهاتر از همیشه شد. تلاش کرد از دبیرستان مدرک معادل بگیرد؛ اما موفق نشد. جنی در بیستویکسالگی یک فرزند داشت که او را هم باید با تنگدستی و تنهایی بزرگ میکرد. سپس در یک فستفودی مشغول به کار شد تا حداقل خیالش بابت غذای پسرکش راحت باشد. بهطورکلی، آیندهاش خوب به نظر نمیرسید. تحول عظیم زندگی جنی در بیستوچندسالگیاش رخ داد. یک شب به دیدار یکی از فامیلهایش رفت که خانهشان در حاشیه آتشفشان خاموش و دور از روشنایی شهر قرار داشت. آنجا یکی از اعضای فامیل، یک دوربین دوچشمی (نجومی) به او داد و از او خواست که به کهکشان راه شیری نگاه کند و گفت: «این منظره تنها در مناطق دورافتاده دیده میشود.» جنی میگوید: «هنوز یادم هست که روی چمنهای نمناک دراز کشیده بودم و با دوربین به آسمان نگاه میکردم و میگفتم، اوه خدای من؛ وای...! ستارهها فوقالعاده بودند. شگفتزده بودم. هیچی درباره ستارهها نمیدونستم. ولی از اونجا به بعد دیگه دلم میخواست بیشتر بدونم.»
حجم
۹۷۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۸۹ صفحه
حجم
۹۷۵٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۱۸۹ صفحه