
کتاب از طعم تلخ فاصله
معرفی کتاب از طعم تلخ فاصله
کتاب از طعم تلخ فاصله نوشتهٔ مرضیه اسماعیلی است. نشر سنجاق این کتاب را بهصورت الکترونیک منتشر کرده است. نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب از طعم تلخ فاصله
کتاب از طعم تلخ فاصله دربردارندهٔ ۴۸ قطعه شعر سرودهٔ مرضیه اسماعیلی است. شعر فارسی در طول تاریخ عرصههای متفاوتی را تجربه کرده است. در طی قرنها، دیدگاههای مختلفی در مورد تعریف شعر شکل گرفته است. حضور شعر در زمینههای گوناگون، از میدان جنگ و جشن گرفته تا مدرسه، مسجد، خانقاه، کلیسا و مجالس موعظه، نشاندهنده آن است که شعر، بدون محدودیت، زمان، مکان و جغرافیا را پشت سر گذاشته و در تمام جهان، مورد توجه قرار گرفته است. پیوند شعر با فرهنگ مردم و تفکرات اجتماعی، این هنر را به رسانهای گویا برای جوامع انسانی تبدیل کرده است؛ به طوری که هیچ جامعهای از این ابزار برجسته برای انتقال اندیشههای خود بینیاز نبوده است. گاهی یک شعر باعث وقوع انقلابی شده و گاهی انقلابی، شعری پویا را به وجود آورده است.
این کتاب در سال ۱۴۰۳ توسط انتشارات سنجاق منتشر شده است. نشر سنجاق زیرمجموعهٔ «طاقچه» برای ناشر- مؤلفان است. نشر سنجاق از صفر تا صد انتشار کتاب کنار مؤلفان و مترجمان است و آنها را با ارائهٔ باکیفیت تمام خدمات لازم، پشتیبانی و همراهی میکند. این نشر سفارش انتشار کتاب و اثر در هر حوزهای (داستان و رمان، کتابهای علمی، کتاب شعر، تبدیل پایاننامه به کتاب و…) را میپذیرد. کتابها با این انتشارات، منتشر میشوند، میتوانند بهدست میلیونها مخاطب برسند و نویسنده میتواند با فروش کتابش درآمدی ماهانه کسب کند. این انتشارات برای افرادی است که میخواهند کتاب جدیدی منتشر کنند و برای افرادی است که پیش از این، کتابی منتشر کردهاند و اکنون میخواهند نسخهٔ الکترونیکی آن را منتشر کنند.
خواندن کتاب از طعم تلخ فاصله را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به علاقهمندان به شعر فارسی معاصر، افرادی که به دنبال اشعاری با مضامین احساسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب از طعم تلخ فاصله
«دیوار هی دیوار هی دیوار دیوار
دورم سرم دیوار را بی در کشیده
تا در سرم رویای پروازی بماند
روی قفس تصویر دوتا پر کشیده
تا مطمئن باشم که دنیای جای امنی است
در پیش رویم گربهای بی سر کشیده
آش قلمکاری است از شکر و شکایت
آن روزها باران که میبارید بر دشت
هر بید یک رقصندهٔ سرمست میشد
از شوق میخواندیم از هر در ترانه
آوازمان با کوهها هم دست میشد
گفتی افقهای رهایی حد ندارد
وقتی خیابان کوچهای بن بست میشد
سرهایمان افتاد بی جرم و جنایت
در ابتدای زندگی در این قفسها
از جنگل آزادمان از رود گفتیم
با کفر میماند جهان با ظلم هرگز
از آه خود از آتش بی دود گفتیم
پایان شب نزدیک خواهد شد کمی صبر
از حال ابراهیم و از نمرود گفتیم
ظالم نخواهد بود مشمول حمایت
اما پس از آن دستهایی زیر پرده
در سرزمین فکرهامان باد میکاشت
از زندگی در لذت تکرار میگفت
آن خاطرات خوب را از راه برداشت
می خواند از لالایی شیرین شب خوش
در سینههامان خیمههای شب برافراشت
در گوشهای پنهان شده صبح هدایت
تو گریه میکردی و میگفتی که انگار
در ظهر تابستان کمی باران گرفته
گفتم بیا با هم بخوانیم از رهایی
که مرگ جای زندگیمان جان گرفته
گفتی که دیگر بس کن این دیوانگی را
عصر تخیل باوری پایان گرفته
بر وحشتم افزوده شد تا بی نهایت»
حجم
۴۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه
حجم
۴۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه