
کتاب خانه همیشه خانه است
معرفی کتاب خانه همیشه خانه است
معرفی کتاب خانه همیشه خانه است
کتاب الکترونیکی «خانه همیشه خانه است» (Home) نوشتهٔ «تونی موریسون» با ترجمهٔ هاجر شکری و نشر در قلم، داستانی کوتاه و تأثیرگذار از زندگی یک کهنهسرباز سیاهپوست آمریکایی پس از بازگشت از جنگ کره است. این اثر در دستهٔ رمانهای اجتماعی و تاریخی قرار میگیرد و به موضوعاتی چون نژادپرستی، خانواده و جستوجوی هویت میپردازد. نسخه الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب خانه همیشه خانه است
«خانه همیشه خانه است» در سال ۲۰۱۲ منتشر شده و از آخرین آثار «تونی موریسون» به شمار میآید. این رمان در بستری از دهههای میانی قرن بیستم آمریکا روایت میشود؛ زمانی که تبعیض نژادی و پیامدهای جنگ بر زندگی سیاهپوستان آمریکایی سایه انداخته است. داستان حول محور «فرانک مانی»، سربازی که پس از بازگشت از جنگ کره با زخمهای روانی و اجتماعی دستوپنجه نرم میکند، شکل میگیرد. روایت کتاب با زبانی موجز و چندصدایی، تجربههای تلخ و شیرین شخصیتها را در شهر کوچکی به نام لوتوس در جورجیا بازتاب میدهد. دغدغههای هویتی، پیوندهای خانوادگی و تلاش برای بازسازی زندگی پس از جنگ، درونمایههای اصلی این رمان هستند. «خانه همیشه خانه است» با نگاهی انتقادی به ساختارهای اجتماعی و فرهنگی آمریکا، تصویری از رنج، امید و مقاومت را به نمایش میگذارد.
خلاصه کتاب خانه همیشه خانه است
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!داستان با بازگشت «فرانک مانی» از جنگ کره آغاز میشود؛ مردی کهنهسرباز و سیاهپوست که پس از تجربههای تلخ جنگ، به زادگاهش در جورجیا بازمیگردد. فرانک با خاطرات دردناک، احساس گناه و آسیبهای روانی ناشی از جنگ دستوپنجه نرم میکند. او در تلاش است خواهرش «سی» را که در شرایط دشواری گرفتار شده، نجات دهد. روایت کتاب میان گذشته و حال فرانک و سی در رفتوآمد است و لایههایی از کودکی، فقر، تبعیض نژادی و خشونت را آشکار میکند. فرانک در مسیر بازگشت به خانه، با آدمهایی مواجه میشود که هرکدام بخشی از واقعیت تلخ جامعهٔ آمریکایی را نمایندگی میکنند. جستوجوی خانه و هویت، محور اصلی داستان است و در نهایت، فرانک و سی با مواجهه با گذشته و پذیرش زخمهای خود، معنای تازهای برای خانه و خانواده پیدا میکنند.
چرا باید کتاب خانه همیشه خانه است را خواند؟
این رمان با حجم کم، تصویری عمیق از تأثیرات جنگ، تبعیض نژادی و فروپاشی خانواده بر زندگی فردی و جمعی ارائه میدهد. روایت چندلایه و شخصیتپردازی دقیق، خواننده را با تجربههای زیستهٔ سیاهپوستان آمریکایی و چالشهای بازگشت به خانه پس از جنگ روبهرو میکند. «خانه همیشه خانه است» فرصتی برای درک بهتر تاریخ اجتماعی آمریکا و تأمل دربارهٔ معنای خانه، تعلق و بازسازی هویت است.
خواندن کتاب خانه همیشه خانه است را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب برای علاقهمندان به رمانهای اجتماعی، تاریخ معاصر آمریکا، مسائل نژادی و روانشناسی پس از جنگ مناسب است. همچنین برای کسانی که دغدغهٔ هویت، خانواده و بازگشت به ریشهها را دارند، خواندن این رمان پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب خانه همیشه خانه است
«آنها نیز شبیه آدمها بلند شدند. ما آنها را دیدیم. شبیه آدمها ایستادهبودند. نباید به آنجا نزدیک میشدیم. مانند سایر کشتزارهای لوتوس جورجیا، اینجا هم علائم هشداردهندهی ترسناکی داشت. این نشانهها هر پنجاه فوت روی تکهچوبهایی نوشته شده و از حصار فلزی مشبک آویزان بودند. در مسیرمان هر بار حفرهای میدیدیم که ممکن بود سگ یا گرگی آن را کنده باشد. شانههای من و کمر او میرسید. هر دو حواسمان به مارها بود؛ اما از آنجا که نمیتوانستیم حفره را نادید بگیریم روی شکمهایمان خزیدیم و از حفره گذشتیم.باوجوداینکه دستهایی پشه به ما حمله کردند و شیرهی گیاهان نیز به پوستمان آسیب رساند. عبور از مسیر سخت حفره ارزشش را داشت؛ زیرا فقط پنجاه بارد آنطرفتر آنها ایستاده بودند. درست شبیه آدمها ایستاده بودند. یالهایشان روی چشمهای وحشی سفیدشان جلوهگری پای جلوییشان را دور بدن دیگری میگذاشتند. از فرط حیرت نفسهایمان را در سینه حبس کرده بودیم. یکی قهوهای مایل به قرمز بود و دیگری مشکی ناب. هر دو رو به آفتاب و غرق در عرق بودند.سکوتی که در پس لگد زدن دو پای عقبی یکی به لب دیگری طنینانداز میشد از شیههشان ترسناکتر بود. در همان نزدیکی، دیگر کرهاسبها و مادیانها علف میخوردند و یا به دوردستها مینگریستند. کمی بعد تمام شد. اسب قهوهای مایل به قرمز سرش را پایین انداخته بود و سمهایش را با خشم بر زمین میکشید. اسب برنده در حرکتی دورانی مادیانها را تشویق به حرکت میکرد و خودش تاخت میرفت. همانطور که روی آرنجهایمان عقبعقب میرفتیم و مراقب بودیم به طرف کامیونهایی که به صورت منظم پارک شده بودند نرویم. به دنبال حفرهای که از آن آمده بودیم نیز میگشتیم. چیزی نگذشته بود که متوجه شدیم راه را گم کردهایم.»
حجم
۴۳۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه
حجم
۴۳۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۸۸ صفحه